به گزارش شهرآرانیوز؛ اگرچه شیعه دلایل بسیاری برای تفاخر و مباهات دارد، بیش و پیش از هر چیز به امام اول خود، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، افتخار میکند. این افتخار و علاقهمندی درکنار همه رشادتها و جنگاوریها به رفتار بیمثال آن حضرت ارتباط دارد؛ رفتاری که مولای متقیان (ع) را پدر امت کرده است. بهمناسبت فرارسیدن سالروز ولادت آن امام همام که روز بزرگداشت مقام پدر و مرد نام گرفته است، با حجتالاسلاموالمسلمین علی سرلک، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر و کارشناس مذهبی، گفتوگو کردهایم.
برابر تصریح قرآن، حتی پیامبر اعظم (ص) بهعنوان شخص اول عالم وجود، یک وجهه الهی و به تعبیر قرآن «یوحی اِلَیَّ» داشتند که به ایشان وحی میشد و نیز دارای بعدی زمینی بودند که قرآن چنین به آن اشاره میکند: «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ». هر دوی اینها مکمل و آیینه یکدیگر و بیانگر درستی دیگری هستند. امیرالمؤمنین (ع) نیز همچون رسول خدا (ص) دارای این وجوه بودند.
مولای متقیان (ع) در برخورد با فرزندان هم عاطفه و عشق بسیار داشتند و مهم آنکه این علاقه را ابراز میکردند و آنها را میبوسیدند و برای بچههای خود نامه مینوشتند؛ نامههای ایشان خطاب به امامحسن (ع)، امامحسین (ع) و محمدحنفیه، بهخوبی گویای این عشق و محبت پدرانه حضرت است؛ نامههایی سرشار از عشق و عاطفه پدری؛ مثل نامه۳۱ نهجالبلاغه به امام حسنمجتبی (ع).
پدر یعنی حامی مطلق که فرزندان را، چون جان خویشتن میداند و برای آنها خود را به آب و آتش میزند. وجه غالب پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه (ع) پدری بوده است؛ چنانکه قرآن خطاب به رسول خدا (ص) میفرماید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ؛ (ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که میخواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمیآورند، هلاک سازی!».
این تجلی تصریح قرآن درباره پیامبر (ص) است که میفرماید: «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛ یعنی غمگساری و دغدغهمند بودن درباره شیعه و برای عاقبتبهخیری شیعیان، خود را به آب و آتش زدن و از هیچ تلاشی فروگذار نکردن که این موضوع در سیره امیرالمؤمنین (ع) و دیگر ائمه (ع)، جلوهای خاص داشته است و آن بزرگواران، سختترین شرایط را تحمل میکردند تا شیعه و امت اسلام به مقصد سعادت برسد.
امامعلی (ع) یک وجه زمینی نیز دارند که هم خودشان به آن اشاره و هم دیگر اهلبیت (ع) بر آن تأکید کردهاند. یکی از ابعاد زمینی آن وجود مقدس، وجه خانوادگی است؛ چنانکه حضرت امیر (ع) همسری عاشقپیشه و دلداده بودند که همه تمرکز و نقطه توجهشان به حضرت زهرا (س) بود و این عشق و دلدادگی را در رفتار، کلام و همکاری در خانواده و امور روزمره زندگی نشان میدادند.
امیرالمؤمنین علی (ع) درباره وجه معنوی، آسمانی و الهی خود فرمودند: «من به راههای آسمان از راههای زمین آشناتر هستم». این وجه شخصیتی حضرت، چندان شناختهشده نیست و ما هم زیاد به آن راه نداریم. به تعبیر شاعر «کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست/ آنقدر هست که بانگ جرسی میآید». ما نهایتا از آن وجه با اسم حق مطلق و مطلق حق یاد میکنیم که ترجمان حدیث معروف «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در کلام، حضرت زهرا (س) را با تعابیری همچون «سیدتی»، «مولاتی»، «بِنفسی أنت» و قربانت شوم، خطاب میکردند و در عمل هم دوشادوش حضرت صدیقهطاهره (س) به امور منزل رسیدگی و همسرشان را یاری میکردند. نقل است روزی پیامبر (ص) وارد خانه شدند و دیدند درحالیکه حضرت زهرا (س) غذا طبخ میکنند، امامعلی (ع) نیز در حال پاک کردن حبوبات هستند. این وجه دلدادگی و ابراز محبت و عاشقانگی و همراهی، در سیره همسرداری امیرمؤمنان (ع) بسیار پررنگ بوده است.
امام علی (ع) در این نامه خطاب به فرزندشان، امام حسن مجتبی (ع)، میفرمایند: «حسن جان! تو بخشی از منی یا نه همه منی، بهگونهایکه اگر دردی به تو برسد، گویا به من رسیده است». دو خصیصه احترام و محبت در رفتار ایشان با فرزندان موج میزند. این میزان از عشقورزی و پدرانگی، عجیب و درسآموز است که اگر پدر و مادرها و همینطور بچهها در فضای آن تنفس کنند، خلاقیت، آرامش، پشتکار و... در سایه آن در فضای خانوادگی، ایجاد و به نسل آینده منتقل میشود.
امام رضا (ع) نیز از جدشان حضرت امامعلی (ع) به پدر شفیق و غمگسار تعبیر میکنند؛ این یعنی حاضر بودند خار به چشمان خودشان برود، اما به پای شیعه نه، لذا تاریخ نقل میکند امیرالمؤمنین (ع) حتی درباره ابنملجم، قاتل خود، نیز شفقت و دلسوزی داشتند و طی دو روز بیماری پس از ضربت خوردن، هربار به هوش میآمدند، درباره او توصیه کرده، جویای حالش میشدند و میفرمودند: «اگر از دنیا رفتم، تنها یک ضربه به او بزنید و اگر هم زنده ماندم، من میدانم و او، که قطعا اگر ابنملجم عذرخواهی میکرد، امام علی (ع) میپذیرفتند».
دشمنی با این حجم از عشق پدری و محبت امیرالمؤمنین (ع) به امت، ریشههای مختلفی دارد؛ یک بعد مربوط به خلافت و مقام وصایت ایشان میشود، منتها انسانها و شخصیتهای خاص و دارای تحلیل عمیق اجتماعیتاریخی، این جنس مبارزه را اعمال میکردند، اما اغلب انسانهای حقیر فقط بهدلیل اینکه نمیتوانستند خود را بالا ببرند، در تلاش بودند امیرالمؤمنین (ع) را در خیال خود پایین بیاورند و راه توهین و جسارت را پیش گرفتند.
امیرالمؤمنین (ع) درباره فضای ارتباطی خود با حضرت زهرا (س) میفرمودند: «هرگاه به فاطمه (س) نگاه میکنم، غصههایم برطرف میشود». یعنی ایشان در آن شرایط سخت صدر اسلام و مسئولیتهای سنگینی که برعهده داشتند و باوجود آن عبادات فوقالعاده و عجیب، به قول امروزیها، از فضا و عاطفه همسری انرژی میگرفتند و در فضای خانه، عشق و آرامش و توان مجدد را پیدا میکردند تا گرههای بزرگ بشریت را تا به قیامت در تاریخ باز کنند.
این وجه زمینی سیره علوی، بسیار درخشان است و در دوران کنونی که عناصر خانواده بهدلایل مختلف ازهم دور شدهاند، میتواند الگوبخش و برطرفکننده فاصلهها باشد، اما متأسفانه بهویژه از منظر خانوادگی، مورد غفلت قرار گرفته است و از آثاری که میتواند در بهتر شدن روابط همسری، پدر و فرزندی و... داشته باشد، خود را محروم کردهایم، لذا لازم است شیعیان ایشان به این بعد، توجه و آن را بازخوانی و زمینه اجراکردنش در جامعه امروز را فراهم کنند.
در روایت است یکی از اصحاب ایشان که بیمار بود، در روز جمعهای وقتی قدری بهتر شد، چون دلتنگ امیرالمؤمنین (ع) بود، غسل کرد و لباس مرتب بر تن کرد و به نمازجمعه رفت. وی میگوید: در خطبهها احساس کردم ایشان گاهی نگاه پرمهری به من میکنند و این در دل من قند، آب میکرد. بعد از اتمام خطبهها و نماز، حضرت سمت من آمدند و فرمودند: «این چند وقت که تو بیمار بودی، ما هم دردمند بودیم» و سپس ادامه دادند: «نهفقط تو، بلکه در غرب و شرق عالم تا پایان خلقت، هر شیعه و محبی که حال خوشی نداشته باشد، ما هم ناخوشاحوال میشویم!».
آنها که نمیتوانند حتی در خیال حیدر کرار، فاتح خیبر و ساقی کوثر باشند و دیگر فضایل امیرالمؤمنین (ع) را در خود ایجاد کنند، با حسادت و بدگویی میخواهند بهسمت خورشید، خاک بپاشند! به تعبیر روایات، افراد ضعیف با حسادت و زیر سؤال بردن فضایل امیرالمؤمنین (ع)، درصدد پوشاندن ضعف خود بودند. خوب است در انتهای سخن و بهمناسبت روز پدر، سلامی کنیم به پدر معنوی امت اسلام و ایران، حضرت امامخمینی (ره) و رهبر فرزانه انقلاب و پدران شهدا؛ چه آنها که در قید حیات هستند و چه آنها که به فرزندان شهید خود پیوستهاند.