ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ فیلم کوتاه «سرود کلنل» به نویسندگی و کارگردانی سجاد مشتاق، فیلم ساز جوان انجمن سینمای جوانان ایران ـ دفتر مشهد و تهیه کنندگی محمد طهان، اکران شد. این فیلم کوتاه اشارهای به آخرین روز زندگی کلنل محمدتقی خان پسیان دارد و روایتگر سربازی در دسته موسیقی است که در آستانه جنگ قرار است مارش نظامی بنوازد. تارخ اردشیری، علی عبداللهی، دریا تاجی رودی و مجتبی کیمیایی در قامت بازیگر در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
سجاد مشتاق که پیش از این فیلم «سفید»، برداشت آزادی از نمایشنامه «سه خواهر» نوشته آنتوان چخوف را در کارنامه خود داشته، گفت:
«هنرمندانی که نخستین اثر خود آن هم فیلم کوتاه را کارگردانی میکنند، اولین بارقههای امیدشان انجمن سینمای جوانان است. آنها به دنبال یافتن یک ایده جالب هستند تا آن را تحویل انجمن بدهند و از آنجایی که خودشان بودجه شخصی ندارند، امیدشان حمایت چنین تشکلی است.»
این فیلم ساز انجمن سینمای جوانان مشهد با اشاره به اینکه رنگ سیاه و سفید فیلم برگرفته از مفهوم داستان فیلم نامه است، افزود:
«این انتخاب فارغ از هر تحلیل و تفسیری یک انتخاب زیبایی شناسانه است. من از همکاری با گروه تولید و بازیگران بسیار لذت بردم، زیرا با تلاش خود به کار رنگ دادند. این اثر ضعفهایی دارد، اما عوامل با فعالیت حرفهای خود آن را پوشش دادند.»
محمد طهان، تهیه کننده فیلم کوتاه «سرود کلنل»، شروع ساخت آن را یک اتفاق بسیار ساده توصیف کرد و افزود: «ابتدا قرار بود من نقش «کلنل» را بازی کنم، اما به دلیل مشکلاتی که در رابطه با هزینههای زیاد این فیلم وجود داشت، در سمت تهیه کننده قرار گرفتم. اولین تجربه تهیه کنندگی من در سینما به فیلم «پینگ پنگ» برمی گردد که هنوز اکران نشده است.»
وی با اشاره به اینکه در مسیر تولید این اثر با چالشهای زیادی روبه رو شده است، گفت: «اولین مشکل ما انتخاب لوکیشن بود. ساختمانی که انتخاب شد آب، برق و گاز نداشت و ما برای تأمین آن بسیار سختی کشیدیم. این ساختمان بیش از ۹۰۰ متر مساحت داشت و ما برای کنترل نور و استفاده بهینه از زمان، مجبور شدیم برای فضای باز سقف بگذاریم.
بارش باران در این فیلم بسیار حیاتی بود و مجبور بودیم کل مساحت این بنا را زیر پوشش باران ببریم تا تصاویر درست از کار دربیاید. در آن منطقه که «سنگ بست» نام دارد، باد به شدت وحشتناکی میوزد و ما چهارده روز طاقت فرسا داشتیم.»
سیدمحمد مداح حسینی، منتقد و استاد ادبیات نمایشی، با اشاره به اینکه من اسم این فیلم را در ذهن خود «سوگواری باروک برای قهرمان ملی» گذاشتم، گفت: «همه ما با سرنوشت محمدتقی خان پسیان به خوبی آشنا هستیم، اما تراژدی زندگی او برای من بریدن سر او و فرستادن آن به تهران نیست، بلکه این تراژدی برای من در دنیایی شکل میگیرد، که قوام السلطنه یک شخصیت ملی که باعث خروج متفقین از ایران شد، با محمدتقی پسیان به عنوان یک ملی گرا دشمن میشود.
این شاید بخشی تراژدیک از تاریخ ماست، که همیشه چهرههای سرآمد به جای اینکه در کنار یکدیگر قرار بگیرند، در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند.»
وی افزود: «استفاده از نورهای طبیعی و غیرطبیعی به طور توأمان جزو نکات مثبت این اثر است. شروع و پایان فیلم به گونهای است که از یک روایت خطی فرار میکند. رفتن به سراغ یک سوژه تاریخی، شخصیت ملی و نشان دادن چهره دیگری از او بسیار شجاعانه است.»
مداح حسینی ادامه داد: «علی رغم همه شجاعتی که در فیلم میبینیم و تدوین درست آن، تعدد نماهای بسته و هراس گروه تولید از نشان دادن نماهای باز، تا حدودی فیلم را از انرژی انداخته است و دچار گسست میشود و گویی فیلم دو تکه شده، که دو بخش آن چفت و بست درستی پیدا نکرده است.»