یادی از مرحوم محمود مرتضایی‌فر، معروف به وزیر شعار | تنها عضو وزارت شعار «نسل‌کشی زنان»؛ مفهوم جنایت توسط رژیم صهیونیستی را عمیق‌تر کرد در حال ساخت واکسن سالک هستیم شیوع کمبود ویتامین در مبتلایان به دیابت نوع ۲ اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد، به ۴ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) سنگ‌نگاره کمرمقبولا در طرقبه‌شاندیز، در معرض تخریب انسانی آرمان امیدی برای ادامه درمان به تهران منتقل شد تولید کفش ضدیخ با الهام از کف پای مارمولک رانندگانی که فاصله طولی را رعایت نکنند، جریمه می‌شوند ایران، قطب گردشگری سلامت در منطقه راهکارهای ساده برای حفظ سرمایه‌های شهری | بی تفاوت‌نبودن، مسئله این است! انجام ۷۳ مورد عمل کاشت حلزون شنوایی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد وضعیت نگران‌کننده نرخ بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان | ترک تحصیل حدود یک میلیون دانش‌آموز آغاز اصلاح مدل بازرسی مشاغل خاص برای عدم قطع بیمه پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۱۵ بهمن ۱۴۰۳) | افزایش تدریجی دما از فردا تا روز‌های پایانی هفته چرا از کودکی هیچ خاطره‌ای به یاد نمی‌آوریم؟ تأکید وزیر آموزش و پرورش بر تجهیز مدارس به فناوری‌های نوین دستیابی ایران به فناوری کشت سلولی گیاهی برای تولید ترکیبات ضد سرطان آغاز عرضه بدون محدودیت شیرخشک در داروخانه‌های سراسر کشور (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) دستاورد‌های کمیته امداد در ۴۶ سال خدمت باقی‌مانده پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی در روزهای پیش‌ رو واریز می‌شود سرگذشت پسری معتاد که به‌همراه برادرانش، تمام شهرت و اعتبار پدر را نابود کرد دستگیری چند سارق و مال‌خر توسط پلیس مشهد | زندگی لاکچری زالو‌های شهری خودروی شوتی با ۴۴ میلیون تومان خلافی، در بوشهر توقیف شد ایران، برترین کشور منطقه در اهدای داوطلبانه خون ۱۸ مرگ ناشی از هاری از ابتدای سال تاکنون (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) | آمار قابل تأمل حیوان گزیدگی در ایران کاهش دردهای عضلانی با «زردچوبه» پدیده‌ای جدید بنام «بازنشستگان جوان» در مشاغل سخت و زیان‌آور | ۱۵ سال اختلاف بین بازنشسته عادی و بازنشسته پیش از موعد مهم‌ترین علامت ابتلا به آلزایمر چیست؟ خطرات پنهان هوای آلوده برای مادران باردار و نوزادان بدون مشورت پزشک حجامت انجام ندهید
سرخط خبرها

دستگیری چند سارق و مال‌خر توسط پلیس مشهد | زندگی لاکچری زالو‌های شهری

  • کد خبر: ۳۱۴۳۷۹
  • ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۶
دستگیری چند سارق و مال‌خر توسط پلیس مشهد | زندگی لاکچری زالو‌های شهری
پلیس مشهد چند سارق و مال خر سابقه دار را هنگام معامله تلفن‌های همراه سرقتی دستگیر کرد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جمعه حوالی ساعت ۲۱، نیرو‌های بسیجی منطقه روستای «عوضی» به زن و مردی جوان که با موتورسیکلت مشکی رنگ مدل «هوندا کلیک» در یک زمین بایر متوقف شده بودند، مشکوک شدند. در همین لحظه یک دستگاه خودروی رانا کنار موتورسیکلت ایستاد و بلافاصله راکب موتورسیکلت، زن جوان را در تاریکی شب تنها گذاشت و سوار خودرو شد.

با اعلام موضوع به پلیس با دستور سردار احمد نگهبان، جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی، مأموران کلانتری خواجه ربیع با هدایت سرهنگ روح ا... شجاعی، فرمانده کلانتری خواجه ربیع، در محل حاضر شدند. 

دقایقی بعد مأموران با مسدود کردن راه فرار این افراد، به سمت خودروی رانا رفتند. راننده خودرو به محض مشاهده مأموران، تلاش کرد از محل متواری شود. او در مسیر فرار از هیچ اقدامی دریغ نکرد و با زیرگرفتن یک دستگاه موتورسیکلت، یکی از نیرو‌های بسیج را مصدوم کرد؛ اما با سرعت عمل مأموران، راننده به همراه سرنشین دیگر این خودرو و زن جوان دستگیر شدند.

هم زمان با انتقال مصدوم این حادثه به بیمارستان، مأموران، متهمان را به کلانتری منتقل کردند؛ جایی که پرده از راز سرقت صد‌ها گوشی تلفن همراه در معابر شهر و قاچاق آن‌ها به افغانستان برداشته شد.

کشف مدارک جرم

مأموران در بازرسی از خودروی رانا، پنج دستگاه تلفن همراه سرقتی کشف کردند و در استعلام وضعیت این گوشی‌ها متوجه شدند از میان گوشی‌های کشف شده، دو دستگاه گوشی گران قیمت عصر همان روز در خیابان هفت تیر توسط دو سارق جوان از شهروندان زورگیری شده و یکی از این سارقان در حلقه محاصره شهروندان گرفتار و دستگیر شده است.

تحقیقات بعدی نشان داد که همدست متواری این زورگیران همان فرد دستگیر شده در خودروی راناست. با کشف این اطلاعات، بازجویی از متهمان آغاز شد. اولین نفری که در مقابل مأموران نشست، راننده خودروی رانا بود که هنگام بازداشت یکی از حافظان امنیت را زیر گرفته بود. این متهم که سی سال سن دارد، خودش را «مهرداد. م» معرفی می‌کند. سوابق او که دانش آموخته کارشناسی صنایع است، نشان داد پیش از این نیز به اتهام مال خری تلفن‌های همراه سرقتی دستگیر شده است.

خرید از سارقان، فروش به قاچاقچیان

مهرداد که راهی به جز همکاری با پلیس در مقابل خود نمی‌دید، در بازجویی به مأموران گفت: چند ماه است که گوشی‌های تلفن همراهی را که جواد و دوستش در خیابان سرقت می‌کنند، از آن‌ها می‌خرم و به حسین، جوان سی و یک ساله‌ای که از اتباع افغانستان است، می‌فروشم.

حسین هم گوشی‌ها را به خارج از ایران می‌برد و در شهر‌های افغانستان می‌فروشد. امشب، اما جواد با من تماس گرفت و گفت باید مدتی مخفی شود. پیش از آن، اما باید دو گوشی مدل بالایی را که عصر امروز دزدیده، خیلی زود بفروشد. من نمی‌خواستم بیایم؛ اما اصرار جواد باعث شد در این زمین خالی قرار بگذاریم. من رسیدم و مشغول بررسی گوشی‌ها بودم که مأموران رسیدند و بازداشت شدم.

جمعه روز من نبود

با اعترافات مال خر، نوبت به «جواد. س»، سرنشین دیگر خودرو رسید. جواد جوانی بیست و هفت ساله و سابقه دار با سبیل نوک تیز و کشیده و مدل موی انگلیسی مرتب است. مأموران در بررسی سوابق او متوجه شدند پیش از این به اتهام حمل و نگهداری سلاح گرم و جرائم دیگر دستگیر شده و او هم سابقه دار است. جواد در بازجویی‌ها ابتدا درباره زن بیست و یک ساله‌ای که همراهش بود، مدعی شد که از دو سال قبل با هم نامزد شده‌اند.

او که معتقد بود روز جمعه روز او نبوده است، در بازجویی‌ها اعتراف کرد: به تازگی موتورسیکلت «هونداکلیک» مشکی رنگ را قسطی خریده‌ام. عصر با همان موتورم و یکی از دوستانم به خیابان هفت تیر رفتیم تا از شهروندان گوشی بقاپیم. ما از سمت بولوار وکیل آباد وارد هفت تیر شدیم و دیدیم مغازه‌ها تازه باز‌ می‌کنند. موضوعی که باعث شد تصمیم بگیریم از انتهای بولوار هفت تیر به سمت ابتدا بیاییم تا اگر اتفاقی افتاد، پس از شکل گرفتن ترافیک، بتوانیم فرار کنیم.

ما به آخر این بولوار رفتیم که یک عابر با گوشی تلفن همراهی که دستش بود، توجه دوستم را جلب کرد. از او که رد شدم، ترمز گرفتم و برخلاف مسیر او وارد پیاده رو شدیم. از پشت سر به این شخص نزدیک شدیم و دوستم از ترک موتور پایین پرید و گوشی او را ربود. پس از گرفتن گوشی، همدستم سوار موتور شد و ما با ورود به کوچه پس کوچه ها، از محل فرار کردیم.

این زورگیر سابقه دار ادامه داد: حدود چهل دقیقه بعد دوباره به همان محل برگشتیم. هرچند ترافیک روان بود، اما به آرامی در حاشیه پیاده رو حرکت می‌کردیم و برخی نقاط هم وارد پیاده رو می‌شدیم تا اینکه دیدیم یک جوان در حال صحبت با یک گوشی آیفون است. بلافاصله ایستادیم و دسته موتورسیکلت را به سمت او برگرداندم.

همدستم از موتورسیکلت پایین پرید و توانست گوشی همراه این شهروند را به زور از او بگیرد. پس از این سرقت، به سرعت از آنجا گریختیم و با ورود به کوچه‌ها غیب شدیم. این بار نزدیک به یک ساعت در کوچه‌های دیگر پرسه زدیم و برای سومین بار به بولوار هفت تیر برگشتیم. چون همدستم از موتورسیکلت پیاده می‌شد و خطر دستگیری او بیشتر بود، گوشی‌های سرقتی دست من بود. این طوری اگر او دستگیر می‌شد، پلیس مدرکی پیدا نمی‌کرد و زودتر آزاد می‌شد. 

به همین ترتیب ما به بولوار هفت تیر آمدیم و به سمت پایین حرکت کردیم. اینجا توجه ما به یک جوان جلب شد که تلفن همراهش را در دست گرفته بود و حواسش به اطراف نبود؛ موضوعی که باعث شد فکر کنیم طعمه راحتی پیدا کرده‌ایم. تصوری که اشتباه بود؛ چون او متوجه حضور ما شده بود. این شخص به محض پایین پریدن دوستم، او را گرفت و دوستانش را صدا زد. بلافاصله چند نفر آمدند و به سمت همدستم رفتند.

می‌دانستم دستگیر می‌شوم

جواد با نام بردن از همدستش در این سرقت‌ها درباره سرنوشت او اضافه کرد: من که دیدم راه نجاتی برای همدستم نیست، او را رها کردم و گریختم. ناگهان به این فکر افتادم که همدستم من را به پلیس لو خواهد داد. حق هم داشت؛ چون من در مقابل چشمانش فرار کرده بودم. ناگهان کنار خیابان توقف کردم و به پلاک موتورسیکلتم نگاه کردم. با اینکه می‌خواستیم پلاک را بپوشانیم، اما اعداد قابل خواندن بود؛ موضوعی که باعث شد بیشتر بترسم.

پلاک را همان جا در بولوار وکیل آباد باز کردم و به سمت مغازه‌ای رفتم که موتور سیکلتم را از آنجا به صورت قسطی خریده بودم. به فروشنده گفتم ظهر امروز پلاک‌های موتورسیکلت را سرقت کرده‌اند. پلاک‌ها هم به نام توست و اگر سارقان با این پلاک اقدام مجرمانه‌ای بکنند، پای تو هم گیر است. فروشنده هم به حرف من گوش کرد و با پلیس تماس گرفت و گزارش سرقت پلاک را اعلام کرد.

جواد با اعتراف به سرقت پنجاه گوشی همراه اضافه کرد: پس از آن تصمیم گرفتم به خانه مریم بروم و آنجا مخفی شوم. از همان جا هم با مهرداد تماس گرفتم. مهرداد مال خری است که از من و چند سارق دیگر گوشی می‌خرد. ما در اراضی بایر روستای عوضی قرار گذاشتیم تا گوشی‌ها را بگیرد و بعد من پنهان شوم. برای اینکه کسی به من مشکوک نشود، از مریم خواستم همراه من بیاید. ما تازه به محل قرار رفته بودیم که پلیس سررسید و ما دستگیر شدیم.

در ادامه تحقیقات از متهمان دستگیر شده، نوبت به بازجویی از مریم رسید. او که زنی بیست و یک ساله بود، مدعی شد که از دو سال قبل با جواد در ارتباط است. جواد در این مدت به اتهام حمل و نگهداری سلاح گرم به زندان رفته و پس از آزادی با مهرداد رابطه نزدیکی پیدا کرده است.

زندگی لاکچری دزد‌ها

پس از اعتراف متهمان، تیم تحقیق، احمد (برادر جواد) را نیز به اتهام سرقت دستگیر کرد. پس از آن شنبه شب مأموران با ردزنی مخفیگاه قاچاقچی خارجی که گوشی‌های سرقتی را به افغانستان می‌برد، با هماهنگی مقام قضایی او را نیز دستگیر کردند.

با دستگیری تمامی متهمان این پرونده، مأموران به مخفیگاه مجردی متهمان در منطقه رسالت رفتند؛ جایی که این افراد شبیه زالو با سرقت از شهروندان برای خود زندگی لاکچری ساخته بودند. تیم رسیدگی کننده پرونده در مخفیگاه این متهمان با اتاق‌هایی روبه رو شدند که با لوازم لوکس و گران قیمت تزیین شده بود. مأموران در بازرسی از این دو مخفیگاه، موفق به کشف ۳۲ گوشی همراه سرقتی گران قیمت و صد‌ها گوشی همراه شدند که اوراق شده بود. گوشی‌هایی که متهمان، لوازم آن‌ها را‌ می‌فروختند.

علاوه بر گوشی‌های سرقتی، مأموران مقادیری لوازم و قطعات سرقتی خودرو، وسایل سرقتی از کارگاه‌های ساختمانی و... نیز کشف و ضبط کردند. باوجود اعترافات متهمان، تحقیقات مأموران کلانتری خواجه ربیع از متهمان برای کشف جرائم احتمالی دیگر و شناسایی مال باختگان ادامه دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->