در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ، بسیاری از ما از نحوه پاسخگویی کشورها و گروههای مختلف نسبت به او گیج شدهایم. استیو بنن، استراتژیست سابق ترامپ، روش ترامپ را بهطور به یاد ماندنی توصیف کرده است. او میگوید: در موضوعی که مدنظر دارید سعی کنید تمام جریانها را نمایش دهید. این باعث میشود به سرعت دیگران را خسته کرده و حساسیت مخاطبان را از بین ببرید. سیل انتقادات را نادیده بگیرید و به زودی تا اعماق هر چیزی که میخواهید غوطه ور میشوید.
دوره اول ترامپ بسیار متفاوت بود. بیش از یک میلیون نفر در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۷ علیه او تظاهرات کردند، بسیار بیشتر از شرکت کنندگان در مراسم تحلیف او در روز قبل از آن. در ۲۷ ژانویه، ترامپ فرمانی اجرایی صادر کرد که مدعی بود ورود مسلمانان به ایالات متحده را ممنوع میکند. هزاران نفر در فرودگاههای سراسر کشور تجمع کردند تا اعتراض کنند. حدود صد نفر دستگیر شدند. ترامپ بیش از هر سازمان دیگری به یک سازمان خبری یعنی نیویورک تایمز فحش داد. اما تنها در سال ۲۰۱۷، درآمد این شرکت از اشتراک دیجیتال ۴۶ درصد افزایش یافت و کل درآمد شرکت را به بالای ۱ میلیارد دلار رساند.
در همین حال، دولت او از یک فاجعه به شکست تبدیل شد. در هفته اول، انتخاب ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی به FBI در مورد تماس هایش با دولت روسیه دروغ گفت و استعفای زودهنگام و سپس کیفرخواست جنایی او را آغاز کرد. ترامپ در همان هفته جیمز کومی، مدیر وقت افبیآی را به صرف شام فراخواند تا او را تحت فشار بگذارد تا تحقیقات این دفتر در مورد روابط ترامپ و روسیه پایان یابد. این درخواست منجر به اخراج کومی، انتصاب یک بازرس ویژه و محاکمه و محکومیت متحدان مهم ترامپ مانند پل مانافورت شد.
ترامپ دوره اول میدانست که چه میخواهد و آن قدرت شخصی نامحدود بود. اما او نمیدانست چگونه به آن دست یابد و تعداد ناکافی از اطرافیانش مایل و قادر به کمک به او بودند. مقامات ارشد دولت که از جاه طلبیهای خودکامه ترامپ حمایت میکردند فاقد صلاحیت بوروکراتیک بودند. مقاماتی که از صلاحیتهای بوروکراتیک برخوردار بودند از جاه طلبیهای او حمایت نکردند. این یکی از دلایلی است که ترامپ بیش از یک سال تا مارس ۲۰۱۸ برای اعمال اولین دور عمده تعرفههایی که میخواست اعمال کند تلاش کرد تا مشاوران ارشد اقتصادی خود را قانع کند.
ترامپ دور اول نیز فاقد شرکای قابل اعتماد در کنگره بود. پل رایان، رئیس وقت مجلس نمایندگان و میچ مککانل، رهبر اکثریت سنا، برای دستیابی به برنامههای خود با ترامپ معامله میکردند که شامل کاهش مالیات، انتصابات قضایی و تلاش برای لغو سیستم درمانی پیشنهادی اوباما بود. اما آنها آدمهای او نبودند. آنها فساد او را نادیده گرفتند، اما محدودیتهایی را نیز برای کارهایی که او میتوانست انجام دهد اعمال کردند. در سال ۲۰۱۹، ترامپ سعی کرد دو چهره وفادار خود را به عنوان هیئت مدیره فدرال رزرو منصوب کند، اما سنا به رهبری مک کانل آنها را رد کرد.
ترامپ دوره دوم بسیار متفاوت است. او به سرعت برای تحکیم قدرت حرکت کرده است. حتی قبل از روی کار آمدن وی، وزارت دادگستری به طور پیشگیرانه تمام اقدامات قانونی علیه او را به دلیل تلاش برای تصاحب قدرت در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ متوقف کرد. ترامپ به محض تحلیف، مجازات همه کسانی را که به دلیل حمله خشونت آمیز به کنگره محکوم شده بودند، عفو یا تخفیف داد. وی سپس از تحقیقات قضایی برای وکلایی که در اجرای قانون علیه او اقدام کرده بودند خبر داد.
ترامپ با ۱۷ بازرس کل غیرحزبی شروع به برکناری کارمندان مستقل دولتی کرد. او به سرعت برای انتصاب وفاداران در دو سازمان مدیریت فدرال مهم، یعنی دفتر مدیریت و بودجه و دفتر مدیریت پرسنل، حرکت کرد. دولت او در ادعا برای امتناع از خرج کردن وجوهی که قبلاً توسط کنگره اختصاص داده شده و قوانینی را که قدرت مطلق قوه مجریه را محدود میکند متحد است. کل تیم ترامپ، نه تنها شخص رئیس جمهور، در حال آزمایش ابزار مهم دیگری از قدرت هستند یعنی توقف کمکهای بلاعوض تصویب شده توسط کنگره به ایالت ها، برای اطمینان از اینکه او حامیان خود را تامین میکند و مخالفان را مجازات میکند. دولت ترامپ پس از دو روز هیاهو از چنین کاری عقب نشینی کرد، اما چه کسی میتواند بگوید که دوباره به سراغ این کار نمیرود؟
دولت ترامپ حملات گستردهای را در زمینه مهاجرت به شهرهای تحت کنترل فرمانداران دموکرات آغاز کرده و اقدامات قانونی را علیه مقامات محلی که مانع هستند، آغاز کرده است. دولت تمام کمکهای بشردوستانه بین المللی را متوقف کرده و کمک به اوکراین را قطع کرده است. ترامپ در تهدیداتش مبنی بر تجاوز سرزمینی به گرینلند، پاناما و کانادا، از سوی مقامات ارشد امنیت ملی حمایت میشود، نه تضعیف. پلتفرم جمهوری خواهان و بودجه نویسان کنگره، تفکرات ترامپ در مورد جایگزینی درآمدهای مالیاتی با درآمدهای بادآورده ناشی از تعرفهها را تایید میکنند. حتی اقدام به ظاهر بچه گانه او برای تغییر نام خلیج مکزیک بلافاصله توسط وزارت کشور او تأیید شد. این اقدام پوچ یک پیام جدی زیربنایی دارد یعنی دولت ترامپ پشت بازنویسی سرسختانه رئیسجمهورش از قوانین، حتی ثابتترین و غیرمناقشهبرانگیزترین آنها ایستاده است.
اقدامات بسیار مهمتر از جمله انتصاب مدیر اف بی آی که تمایل خود را برای استفاده از نیروی پلیس فدرال به عنوان ابزاری برای قدرت شخصی رئیس جمهور اعلام کرده است، در پیش است.
مخالفان ترامپ گیج، سرگردان و شکست خورده به نظر میرسند. علیرغم اکثریت اندک جمهوریخواهان در هر دو مجلس کنگره، و علیرغم محبوبیت پایین ترامپ، کاخ سفید جدید در حال حاضر همه چیز را پیش روی خود دارد. هیچ تظاهرات گستردهای وجود نداشته است. تقاضا برای اخبار و اطلاعات نسبت به سال ۲۰۱۷ اگر نگوییم ناپدید شده، کاهش یافته است. مخاطبان کاهش یافته است. سازمانهای خبری که زمانی قدرتمند بودند، صدها روزنامه نگار و کارمند را اخراج میکنند.
در مقایسه با هشت سال پیش، ترامپ بیشتر پیروز میشود و مخالفانش کمتر مقاومت میکنند. چهار چیز عمده تغییر کرده است:
اول اینکه این بار ترامپ به تنهایی به قدرت نرسیده است. او و جریان اصلی جمهوری خواه ادغام شدند، همگرایی که نمادی از طرح بسیار دقیق پروژه ۲۰۲۵ است که توسط بنیاد هریتیج برای ترامپ نوشته شده است. ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی این طرح را رد کرد. وقتی این کار را کرد دروغ میگفت. اکنون نویسندگان آن مؤثرترین سرسپردگان او هستند و برخلاف وضعیتی که در سال ۲۰۱۷ با آن مواجه شد، ترامپ اکنون میتواند تخصص و وفاداری را در همان مجموعه کارکنان ببیند.
دوم، این بار مخالفان ترامپ به گونهای احساس میکنند که پس از سال ۲۰۱۶ شکست خوردهاند. در آن سال، هیلاری کلینتون نزدیک به ۳ میلیون رای بیشتر از ترامپ دریافت کرد. مزیت آرای عمومی کلینتون هیچ معنای قانونی نداشت. مقام رئیس جمهور بر اساس قوانین محرمانه الکترال کالج به دست میآید یا از دست میرود، نه با شمارش مستقیم آرا. با این حال، از نظر سیاسی، رای مردم اهمیت زیادی دارد به همین دلیل است که ترامپ همه آن دروغهای احمقانه را درباره پیروزی تاریخی خود در سال ۲۰۱۶ و حجم عظیم جمعیتی که گفته میشود در مراسم تحلیف سال ۲۰۱۷ میگویند شرکت کرده، جعل کرد. در آن زمان، دموکراتها احساس میکردند که حریف برتری خاصی نداشته است. در مقابل، باخت کامالا هریس در سال ۲۰۲۴ روحیه آنها را از بین برده است. دموکراتها تقسیم شدهاند، یکدیگر را به خاطر باختشان مورد انتقاد قرار میدهند و هنوز برای به صدا درآوردن زنگ خطر در مورد نحوه استفاده ترامپ از پیروزی خود متحد نشدهاند.
سوم، ترامپ بسیاری از موفقیتهای اولیه خود را مدیون اشتباهات قبلی دموکرات هاست. در مورد مسائل مختلف - اجرای مهاجرت، جرم و نظم عمومی، نژاد و جنسیت. دولتهای دموکراتیک در طول هشت سال گذشته از جریان اصلی افکار عمومی آمریکا دور شدهاند. این انحراف به بهترین وجه با پاسخ هریس به پرسشنامهای در سال ۲۰۱۹ نشان داده میشود که آیا او طرفدار عملیات انتقال جنسیتی با بودجه مالیات دهندگان برای مهاجران غیرقانونی و زندانیان فدرال است. پاسخ مربوط به او در مصاحبه با یک گروه مترقی مانند نوعی پازل هوشمند بود. باورنکردنی است که چند موضوع غیرمحبوب را توانستهاند در یک جمله جمع کنند. هریس معتقد بود که زدن هر یک از آن دکمههای پازل برای اینکه در یک پیشرفت قابل دوام باشد، ضروری است. او و آمریکا بهای آن را در سال ۲۰۲۴ پرداختند.
یک معضل واقعی در اینجا بوجود میآید. بهترین و سازمانیافتهترین گروههای ذینفع دموکرات میخواهند با ترامپ در بدترین مسائل ممکن مبارزه کنند. دموکراتهایی که میخواهند بر سر مسائل هوشمندانهتر مبارزه کنند، برای مبارزه سازماندهی کمتری دارند. تا زمانی که این معما حل نشود، دموکراتها از کار افتادهاند و ترامپ قدرتمند میشود.
یکی از این برنامه ها، تنوع، برابری و گنجاندن در نیروی کار بود که محبوب نیست. صدها هزار پناهجو که وارد ایالات متحده میشوند، در صورتی که در نهایت رد شوند باعث میشود که این برنامه حتی کمتر محبوب شود.
دومین برنامه ایجاد شکاف بین آمریکا و اسرائیل بود که خیلی نامحبوب بود.
برنامه دیگر حضور و رقابت ورزشکاران ترنس در ورزشهای دخترانه و زنانه بود که به شدت منفور است.
اینها دعواهای بدی است که دموکراتها باید داشته باشند. به همین دلیل، آنها دعواهایی هستند که جمهوری خواهان ترامپ میخواهند شروع کنند، و متأسفانه، آنها همچنین دعواهایی هستند که برخی از فعالترین جناحهای دموکرات به دنبال آن هستند.
چهارمین تفاوت بین سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۵، تفاوت در فضای اطلاعاتی است که سیاست آمریکا در آن انجام میشود. در سال ۲۰۱۷، آمریکاییهای دارای تفکر سیاسی از پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توییتر برای به اشتراک گذاشتن پیوندها به منابع خبری استفاده میکردند. برخی از این منابع فریبنده یا کاملا جعلی بودند، اما حتی اخبار جعلی حداقل شکل و سبک اخبار واقعی را تکرار میکردند.
از آن زمان، پلتفرمهای جدید به ویژه در میان آمریکاییهای جوانتر و آنهایی که کمتر به سیاست مرتبط هستند، تسلط پیدا کردهاند. این پلتفرمهای جدید در تشخیص و دستکاری سوگیری ها، ترس و خشم کاربر بسیار موثرتر هستند. آنها دارای شخصیت هستند و تأیید و پیوند را به عنوان اثبات حقیقت خود ارائه میدهند.
برای جمهوری خواهان طرفدار ترامپ، این فضای اطلاعاتی جدید به طرز شگفت انگیزی مناسب است. آنها بر اساس توصیههای شخصی که این شبکهها انجام میدهند چیزهای مورد علاقه و تنفر خود را پیدا میکنند. چنین جنبشی با محوریت سلبریتیها و رهبری کاریزماتیک مشکلی با این واقعیت ندارد که رسانههای مورد علاقه اش اطلاعات نادرست و بی اعتمادی را منتشر میکنند. در واقع، مفید هم هست. ترامپ در واقع شعار موسولینی را اقتباس کرده است: «همیشه حق با ترامپ است». نتیجه آن این است: «فقط ترامپ حق دارد». اگر رسانههای دست راستی کاربران خود را به تحقیر علم، قانون و سایر اشکال تخصص تشویق کنند، هیچ چیز مهمی از دیدگاه ترامپ از بین نمیرود.
با این حال، ائتلاف ضد ترامپ تماماً در مورد نهادهاست. این به رسانههایی بستگی دارد که درک و احترام به کاری را که موسسات انجام میدهند ترویج کنند. عصر رسانههای جدید ذاتاً برای نهادگرایان عمیقاً تضعیف کننده است. قبل از اینکه بتوانند برای مقاومت در برابر ترامپ خود را سازماندهی کنند، باید راههای ارتباطی جدیدی بسازند که با فناوری معاصر سازگار باشد، اما تسلیم گرایشهای مخرب سیاسی آن فناوری نشوند.
درست کردن همه موارد فوق زمان میبرد. اما همه چیز قابل انجام است و باید انجام شود.
دولت دوم ترامپ هدفمند و قوی است. مخالفان آن گیج و ضعیف هستند. اما واقعیت خشن امروز میتواند به خاطرهای در آینده تبدیل شود.
دوره دوم ترامپ حتی تظاهر به داشتن یک برنامه اقتصادی برای افراد طبقه متوسط نمیکند. دور بعدی و قابل پیش بینی یعنی کاهش مالیات آنها را در پایان ناخوشایند خواهد کرد. این کار باعث کسریهای متعاقب آن در نرخ وام مسکن و بالا نگه داشتن آن میشود. تعرفهها و سرکوب مهاجرت قیمت محصولات مصرفی را افزایش میدهد. ترامپ هیچ چیزی برای کمک به هزینههای مراقبتهای بهداشتی و دانشگاه ارائه نمیدهد.
ترامپ خود رهبر و مظهر دولت تخطی گر و اختلاس گر خواهد بود. او ممکن است در خرابکاری قوانینی که برای جلوگیری و مجازات فساد در مناصب عالی طراحی شدهاند، موفق شود، اما او نمیتواند آگاهی از فساد خود را سرکوب کند.
دنیای ترامپ برای دوره دوم با تهدیداتی علیه امنیت ایالات متحده همراه خواهد بود. ترامپ مصمم است تا با شکستن اتحادهای آمریکا در هر دو منطقه یورو-آتلانتیک و هند-اقیانوس آرام، شرایط هر یک از آنها را بدتر کند. بدترین تهدید این است که ترامپ بدون همکاری مقامات مکزیکی وارد عمل نظامی در داخل مکزیک شود. پروژه ترامپ برای معرفی کارتلهای مواد مخدر به عنوان سازمانهای تروریستی بین المللی، پیامدهای قانونی دارد که حامیان ترامپ از در نظر گرفتن آن امتناع میورزند. در حال حاضر، کارتلها انگیزههای قدرتمندی برای عدم ارتکاب خشونت علیه شهروندان آمریکایی یا در خاک ایالات متحده دارند. با این حال ترامپ در آستانه اقداماتی است که میتواند محاسبات کارتلها را تغییر دهد و خشونت جنایتکارانه مکزیک را در شمال مرز این کشور با آمریکا در مقیاسی عظیم وارد کند.
ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ پیروز شد، اما باز هم نتوانست بیشتر از ۵۰ درصد آرا را به دست بیاورد. قدرت او در کنگره ممکن است در هر زمانی از بین برود. برنامههای او برای تقویت قوانین شناسایی رایدهندگان و سرکشی برای سلب حق رای دموکراتها با واقعیت جدید سیاست آمریکا برخورد میکند که این اقدامات بیشتر از مخالفانش به چشماندازهای او آسیب میزند، یعنی ترامپ در میان ناراضیترین آمریکاییها بهترین عملکرد را دارد، در حالی که دموکراتها در حال افزایش پیشروی خود در میان آمریکاییهایی هستند که از نزدیک سیاست را دنبال میکنند و اغلب رای میدهند.
فوریترین وظیفه ائتلاف ضد ترامپ در این ماههای اولیه سال ۲۰۲۵ اجتناب از اشتباهات بیشتر است. جو بایدن با گوش دادن به توصیههایی برای عفو هزاران مجرم مواد مخدر، از جمله قاتلان، به ریاست جمهوری خود پایان داد. چه کسی این توصیه را ارائه کرد؟ دیگر به آنها گوش نده! با ترامپ در جایی که آسیب پذیرترین است مبارزه کنید، نه جایی که گروههای منافع مترقی منزویترین و جزم گراترین آنها هستند. ایجاد وحدت از مرکز، به جای افراط در جناح بندی افراطی چپ باید اتفاق بیفتد.
بسیاری از آمریکاییها ترامپ را تحقیر میکنند به این دلیل که او فردی بسیار بد اخلاق است که به شیوههای تحقیرآمیز صحبت میکند و کارهای ظالمانه انجام میدهد. حرکت برای متوقف کردن او باید ظاهر و صدا داشته باشد و خوب عمل کند. اگر فردی به خاطر سیاست محترمانه مورد سرزنش قرار میگیرد، یا کاریکاتوری که میکشد چاپ نمیشود آن وقت است که این فرد باید بداند کار خود را درست انجام داده است.
نخبگان جنش MAGA که حامی ترامپ هستند از وزن دموکراسی آمریکایی ترس دارند. این کشور میداند که پاسخگویی و اقدام دموکراتیک، آرمانهای اقتدارگرایانه و طرحهای فاسد آن را خنثی خواهد کرد. بهترین برنامه نخبگان MAGA برای موفقیت این است که اکثریت آمریکایی را متقاعد کنند که امید را کنار بگذارند و در مبارزه تسلیم شوند. مفیدترین متحدان آن افراط گراهایی هستند که اغلب مرکز بزرگ آمریکا را به انحرافات محکوم به چپ گمراه کردهاند.
نوامبر ۲۰۲۴ اتفاق بدی افتاد و ژانویه و فوریه ۲۰۲۵ بدتر هستند. داستان هنوز تمام نشده است، مگر اینکه با ناامیدی قلم را زمین بگذارید، قلمی که میتوانست باقی داستان را بنویسد.