در میان تمام شوربختیهای ورزش بیدایه خراسان رضوی و البته مشهد، خبر سقوط تیم ریشهدار فرشآرا میتواند غمی فزاینده داشته باشد.
فرشآرا که سالهاست توسط بخش خصوصی اداره میشود و تماشاگران را به سالن شهید بهشتی میکشاند، تنها تیم لیگبرتری بوده که برای مشهد آبروداری کرده است. در فصول گذشته، فرشآرا افتانوخیزان در میانه جدول بود و مشهدیها دلخوش به این بودند که اگر حوالی قهرمانی نمیچرخند، در انتهای جدول هم غم سقوط ندارند.
اما این فصل، در ادامه ناکامیهای ورزش مشهد، فرشآرا هم در آستانه سقوط است. از بد حادثه اوضاع این تیم هر هفته هم بدتر میشود و حتی تعویض سرمربی هم نتوانسته چسبزخمی برای سرطان فرشآرا باشد.
به گواه بسیاری، اوضاع وخیم این تیم را باید در تیمداری زورکی مدیران فرشآرا در ابتدای فصل جستوجو کرد؛ جایی که مرتضاییها مقابل مشکلات اقتصادی قد خم کردند و عطای تیمداری را به لقایش بخشیدند؛ اما وعدهووعیدهای داخل شهر آنها را مجاب کرد پای کار بمانند.
همین هم بود که با جیبی خالی و از سر اجبار تیمی بستند لاغر و بدون آینده؛ آنهم در حالی که در جدول لیگ برتر فوتسال، بسیاری از تیمها تا دندان مسلح بودند. نتیجه چنان زور و اجباری در تیمداری همین میشود که امروز میبینیم؛ سقوط و دیگر هیچ.
این حکایت تیمداری اجباری البته در سایر رشتهها هم در خراسان رضوی صادق است و نتیجهاش باز هم سقوط بوده و سقوط. گویا بحث تیمداری در مشهد طلسم شده است و اگر بخش دولتی وارد نشود، باید عملاً ورزش این شهر را تعطیل کرد. بخش خصوصی در مشهد نحیف است و اصرار بیش از این برای ورود به تیمداری هم به نظر جایز نیست؛ چراکه نتیجهای جز بیآبرویی ندارد.
بحث باشگاه صنعت و ورزش هم که گویا در میان انتخاب مدیرکل بعدی کلاً روی هوا رفته است و همه دلخوش به وعدههای استاندار هستند. اما آزمون و خطاهای گذشته این نکته را نشان میدهد که ورزش خراسان رضوی بهتر است روی یک رشته تمرکز کند و تمام داشتههایش را در سطوح قهرمانی روانه همان رشته کند و بس. در مشهد، با یک دست نمیتوان چند هندوانه برداشت.