به گزارش شهرآرانیوز، در طول چند دهه اخیر بحرانهای مختلفی که بروز کرده است با چاشنی ارزپاشی، پول پاشی، و انواع روشهای سرکوب اقتصادی و غیراقتصادی کنترل شده، اما حل نگردیده است؛ و پیش از آن که یک بحران فرصتی بیابد تا توجه دولتمردان را کامل به خود جلب کند، به این امید که راه حلی برای آن یافته شود، بحران بعدی نازل شده است. این بحرانها به مثابه بیماری و یا ویروس نیستند که امیدوار باشیم خود به خود و درون سازوکارهای طبیعی اقتصاد، فرهنگ، زیست بوم و... ایران رفع رجوع میشود، کما اینکه گذر زمان نیز نشان داد خود به خود قابل حل نبوده و حل نشدهاند. بیشتر شکلی سمی به خود گرفتهاند که اندک اندک، سیانور گونه در حال رسوب در اقتصاد، اجتماع و سایر ارکان ایران زمین هستند و اگر خنثی نشوند زمانیکه از آستانه بحرانی خود عبور کننده باعث مرگ محیط میزبان میشوند.
هر چند بسیاری از بحرانهای امروز، ریشه در سوء مدیریتها دارد، تنشهای سیاسی و امنیتی چند دهه اخیر با همسایگان و قدرتهای بینالمللی نقش کاتالیزوری در تسریع و پیشرفت آنها داشتهاند، در حال حاضر تشدید بحران سیاسی و امنیتی حول محور روابط ایران با محور آمریکا-اسراییل و محور آمریکا-اروپا، مجدد باعث تقویت آنها میشود که در ذیل مورد اشاره قرار میگیرد (مشخصا بحرانهای اثرگذار بر بازار سرمایه)، کاهش فروش نفت (حتی پیش از شروع رسمی ریاست جمهوری ترامپ) و ادامه دار بودن آن احتمالا تا رسیدن به سقف صادرات ۴۰۰ هزار بشکه در روز، کاهش امکان انتقال درآمدها، حتی به صورت غیرمستقیم، کاهش هر چه بیشتر امکان همکاری شرکتهای مختلف برای فروش کالا و خدمات فنی به ایران، حتی بخش خصوصی، مهمترین جنبههای اثرگذاری بر بحرانهای مورد اشاره در این یادداشت و سایر بحرانها است.
هر چند در ظاهر و با نگاهی به شدت خوشبینانه به نظر میرسد بحران برق ظرف دو سه سال آینده با کمک انرژی خورشیدی و سایر انرژیهای تجدید پذیر (با فرض تامین ارز بسیار زیاد مورد نیاز برای خریداری تجهیزات مربوطه، بدون در نظر گرفتن محدودیتهای ذاتی این فناوریها در تامین انرژی پایدار در طول شبانه روز، بحث دسترسی به فناوری نگهداری و تعمیرات جهت عملیاتی نگه داشتن آن بصوت مستمر و...) حل میشود، اما در مورد بنزین، گاز مورد نیاز پتروشیمیها و آب (به ویژه آب کشاورزی) راه کار کوتاه مدتی جز واردات، ان هم با فرض تامین ارز کافی و نبود تحریم وجود ندارد، وابستگی بیشتر به خارج در مورد چنین کالاهای استراتژیکی معنایی جز دست پایینتر در مذاکرات ندارد، هیچ شرکت بورسی نیز نمیتوان پیدا کرد که مستقیم یا غیر مستقیم تک تک این حاملهای انرژی (برخی شدیدتر و واضحتر و برخی نامحسوس و کم اثرتر) بر تولید، فروش و هزینههای آن اثرگذار نباشد
در حوزه اقتصاد و مشخصا بازار سرمایه مهمترین و اثرگذارترین بحران، کسری بودجه است، در مقدمه این یادداشت به اقدامات و تصمیمات نامناسب سیاستگذاران در قبال بورس اشاره شد، ریشه تمام این تصمیمات بحران کسری بودجه است و هیچ دلیل اعتقادی و ایدئولوژیک و... پشت آن وجود ندارد (البته به غیر از صنعت خودرو که تصمیمات مربوط به آن به کسری بودجه ربطی ندارد و با یکسری مسایل سیاستی و حتی شبه مافیایی گره خورده است). سیاستگذاران از روی اجبار و به صورت ناشیانه و با شیبی سریع بسیاری از رانتهای کلان صنایع (که عملا جزیی از مزیت نسبی اقتصاد ایران محسوب میشود) را حذف نموده و با این کار در کوتاه مدت جذابیت بازار سرمایه و در بلندمدت جذابیت سرمایه گذاری در اقتصاد ایران را به شدت زیر سوال برده است.
این بحران ریشه داخلی دارد و ناشی از بهره وری بسیار پایین حکمرانی اقتصادی و حجم بالای هزینههای اداره کشور است، و تحریمها و هزینههای سنگین تقابل مستقیم و غیرمستقیم با ایالات متحده و اسراییل صرفا کمک کرده این بحران از طریق پول پاشی (مانند گذشته) از دید مردم و تحلیلگران پنهان نماند.
منبع: اکوایران