به گزارش شهرآرانیوز، از شش ماه پیش مزاحمتهای مردی غریبه برای نفیسه آغاز شده بود. فرد مزاحم اطلاعات زیادی از او داشت و آن قدر مزاحمت هایش را ادامه داد تا اینکه زن مجبور شد پلیس را در جریان بگذارد. با شکایت زن از مزاحم سمج، مأموران از او خواستند تا با این فرد قرار بگذارد تا او را دستگیر کنند. روز قرار، نفیسه همراه مأموران سر قرار حاضر شد؛ اما مرد مزاحم که گویا به نرمش ناگهانی زن مشکوک شده بود، سر قرار نیامد. نفیسه به خانه بازگشت و تا چند ماه بعد از مزاحم و مزاحمت هایش خبری نبود؛ اما ناگهان همان فردی که خودش را احسان معرفی کرده بود، با شماره جدیدی برای نفیسه پیامهای تهدید آمیزی فرستاد و در فضای مجازی خصوصیترین تصاویر زن را برایش فرستاد.
ارسال تصاویر ادامه داشت تا اینکه احسان در یک مکالمه کوتاه به نفیسه گفت فلشی در اختیار دارد که در آن چند گیگابایت تصاویر و فیلمهای شخصی او و یک فایل از شماره تلفن و اطلاعات کامل نزدیکانش در آن ذخیره شده است. او زن را تهدید کرد که تمام اطلاعات فلش را در اینترنت منتشر خواهد و نسخهای از آن را برای تمامی شماره تلفنهای درون فلش ارسال خواهد کرد؛ مگر اینکه معادل ۲۰۰ میلیون تومان دلار و یورو به او بدهد. تهدیدی که باعث شد این زن سی و چهار ساله برای مراقبت از حیثیتش، دست به دامان پلیس و قانون شود.
زن جوان پس از شکایت قضایی برای پیگیری پرونده اش به پلیس مراجعه کرد و سردار احمد نگهبان، جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با اطلاع از محتوای پرونده، دستورات ویژهای برای رسیدگی به پرونده را صادر کرد و از مأموران کلانتری خواجه ربیع خواست تا به پرونده رسیدگی کنند.
به دنبال این دستور، سرهنگ روح ا... شجاعی، فرمانده کلانتری خواجه ربیع، به همراه گروهی از مأموران دایره اطلاعات، بررسی این پرونده اخاذی و غیراخلاقی را آغاز کردند. مأموران پس از مطالعه پرونده متوجه شدند که نحوه رسیدن فلش به دست مزاحم، همچون معمایی بدون جواب است. نفیسه نیز در این خصوص مدعی شد: در گذشته نامزدی به نام سعید داشتم. سعید فارغ التحصیل رشته مهندسی و مالک یک شرکت در حوزه ساخت و ساز است. تصاویری که این مرد برای من ارسال کرده است، فقط میتواند در اختیار سعید بوده باشد. سعید تمام تصاویرمان را همیشه روی یک فلش جمع آوری میکرد.
زن درباره جدایی از سعید نیز بیان کرد: پس از دو سال متوجه شدم سعید دارای مشکلات روحی روانی است؛ موضوعی که باعث شد تصمیم بگیرم رابطهام را با او تمام کنم. در همین مدتی که من قصد پایان رابطه مان را داشتم، سعید به من گفت که از منزلش سرقت شده و لوازم خانه اش ازجمله تلویزیون و برخی لوازم دیگر سرقت شده است. وقتی از او خواستم تصاویری را که از من دارد، حذف کند، او مدعی شد که تمامی تصاویر در فلشی بوده که در سرقت از منزلش، سارقان آن را هم با خود بردهاند. من هم دیگر پیگیری نکردم و ما از هم جدا شدیم.
با توجه به اظهارات نفیسه در حالی که پیامهای تهدید آمیز ازسوی احسان ادامه داشت، با استعلام صورت گرفته از سوی تیم رسیدگی کننده پرونده مشخص شد که موضوع سرقت از منزل نامزد سابق نفیسه با توجه به شکایت سعید و گزارش پلیس از سرقت، صحت داشته است؛ البته این سرقت نمیتوانست نقش سعید را در این اخاذی رد کند.
مأموران پس از هماهنگی قضایی، دستگیری سعید را در دستورکارشان قرار دادند. با توجه به اینکه احتمال ارتباط سعید با اخاذ وجود داشت، امکان داشت همدستش پس از دستگیری او اقدام به انتشار تصاویر در اینترنت کند؛ به همین دلیل مأموران با هوشیاری از دستگیری مستقیم این فرد خودداری کردند.
پلیس در ادامه با سعید تماس گرفت و از او خواستند برای پیگیری شکایت سرقت از منزلش به کلانتری بیاید. سعید در عرض کمتر از یک ساعت خودش را به کلانتری رساند؛ ولی متوجه شد نه تنها خبری از تلویزیونش نیست، بلکه باید در خصوص اخاذی از همسر سابقش پاسخگو باشد.
«من بی گناه هستم»؛ این جملهای بود که سعید در پاسخ به سؤالات مأموران داد. او در بازجویی مدعی شد که ارتباطی با اخاذ ندارد و اصلا فردی به نام احسان را نمیشناسد. ادعایی که در بررسی تلفن همراه او نیز تأیید شد.
با این حال سعید پاسخ روشنی درباره تهیه و نگهداری تصاویر و فیلمهای خصوصی نفیسه نداشت و مدعی بود که این تصاویر را برای روز مبادا تهیه کرده است. در حالی بازجویی از سعید ادامه یافت که نفیسه بار دیگر سراسیمه به کلانتری خواجه ربیع آمد و اعلام کرد که احسان او را تهدید کرده که اگر تا ۲۴ ساعت دیگر به او ۲۰۰ میلیون تومان دلار و یورو نرساند، تصاویرش را در سایتهای مستهجن پخش خواهد کرد.
با توجه به جدی بودن تهدید، یکی از مأموران واحد اطلاعات کلانتری تصویری آماده کرد که در آن معادل ۱۷۰ میلیون تومان، اسکناس دلار و یورو روی یک فرش چیده شده بود. تصویری از شش ورق اسکناس صد دلاری، شش ورق اسکناس دویست یورویی و یک اسکناس پنجاه یورویی که این تصویر در اختیار نفیسه قرار گرفت و او هم آن را برای فرد اخاذ فرستاد. زن جوان به توصیه مأموران به احسان گفت که فقط توانسته است همین مقدار ارز تهیه کند.
طبق پیش بینی مأموران، تنها لحظاتی پس از ارسال عکس، متهم در حالی که همچنان نفیسه در کلانتری حضور داشت، با او تماس گرفت. به توصیه پلیس، نفیسه از متهم خواست به آدرسی در منطقه خواجه ربیع بیاید. درخواستی که او رد کرد و گفت باید روز بعد به تنهایی رأس ساعت ۱۲ ظهر به محلی در بولوار طبرسی شمالی بیاید. پس از قطعی شدن قرار ملاقات، مأموران با پوششهای متفاوت خود را آماده دستگیری متهم کردند و در محدوده محل قرار مستقر شدند. با استقرار مأموران در محل تبادل پول و فلش، فرمانده کلانتری خواجه ربیع یک پاکت حاوی ارزهای تقلبی به نفیسه داد و او را به همراه یکی از مأمورانش با خودروی شخصی به محل قرار فرستاد. نفیسه پس از رسیدن به محل با اخاذ تماس گرفت؛ اما این فرد پاسخ او را نداد.
پس از دقایقی نفیسه یک پیامک دریافت کرد. علی به نفیسه گفت در انتهای بولوار دوم طبرسی منتظرش است و به آنجا برود. به دنبال این پیامک، مأموران نفیسه را تا انتهای بولوار همراهی کردند. متهم آنجا نیز خودش را نشان نداد و دوباره پیامک داد که در طرف دیگر بولوار ایستاده است و از نفیسه خواست به آنجا برود. نفیسه به سمت دیگر بولوار رفت و احسان این بار از او خواست تا در حاشیه خیابان طبرسی شمالی ۷۳ توقف کند.
احسان بالاخره با نفیسه تماس گرفت و با لحنی سرشار از تهدید گفت که این کارها را کرده تا مطمئن شود نفیسه تنها به محل قرار آمده است و از زن خواست به طرف دیگر بولوار برود و پول را با خودش بیاورد و فلش را بگیرد. هنوز متهم شناسایی نشده بود؛ برای همین مأموران از نفیسه خواستند کمی وقت برای آماده شدن آنها بخرد. زن به بهانه تردد زیاد خودروها گفت که میترسد از بولوار عبور کند. بهانهای که به مأموران کمک کرد احسان را در آن طرف بولوار درون یک خودروی شخصی شناسایی کنند.
بهانهها و تعلل نفیسه موجب شد تا متهم از خودرو پیاده شود و برای گرفتن دلارها به سمت زن برود؛ اما چیزی که به دستش رسید، دستبند پلیس بود که دور دستانش گره خورد. با دستگیری متهم، مأموران راننده خودروی شخصی را که احسان با او آمده بود نیز دستگیر و آنها را به کلانتری خواجه ربیع منتقل کردند. در تحقیقات پلیس از راننده، مشخص شد این فرد احسان را به عنوان مسافر سوار کرده است. برخلاف او، اما احسان به عنوان متهم اصلی مورد بازجویی قرار گرفت. متهم بیست و دو ساله در بازجویی ضمن رد هرگونه ارتباط با سعید، نامزد سابق نفیسه، مدعی شد: چند ماه قبل در منطقه پنجتن هنگام عبور از یک زمین بایر چشمم به این فلش افتاد. وقتی محتویات فلش را دیدم، به ذهنم رسید از این زن اخاذی کنم. با دستگیری متهم و اعترافاتش، به منظور روشن شدن دیگرابعاد این پرونده، سعید و علی به همراه پرونده تشکیل شده به دادسرا معرفی شدند.