سردار رسولی: دشمن به دنبال طرح ریزی نظم نوین و ایران مطلوب خود در منطقه است یادواره شهدای کارمند بسیج ادارات کل شهید رجایی مشهد برگزار شد سردار یوسفعلی‌زاده: شهیدان با خدا معامله کردند و سرافرازانه در تاریخ جاودانه شدند زیارت و خدمات زائر قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی | وقتی ارادت و شوق زیارت مردم را پای کار آورد رمضان؛ موسم نورانی شدن قلب با قرآن نیایش‌های برگرفته از قرآن، آموزگاری نیکو برای مناجات در ماه رمضان | مرا بخوان تا پاسخ بگویم مطرب مهتاب‌رو یادی از شهید سرلشکر فرامرز عباسی | شهیدی که دل‌داده مشهد شد برگزاری برنامه‌های قرآنی و هنری در موزه‌های آستان قدس رضوی در ایام رمضان ۱۴۰۳ برگزاری برنامه‌های دهه کرامت در کشور با محوریت جوانان و نوجوانان ماه رمضان فرصتی برای تقویت بصیرت اجتماعی و گسترش فرهنگ امر‌به‌معروف است کاروان‌های هوایی عتبات از حرکت بازماندند + علت روایت‌های نو چراغ راه نسل نو | راهکار‌های تبیین جایگاه شهدا و ترویج فرهنگ ایثار تشرف ۱۰ میلیون زائر به مدینه در ۱۰ روز نخست ماه رمضان ۱۴۰۳ معاون استاندار خراسان رضوی: پیاده‌سازی داشبورد مدیریتی برای نظارت بر عملکرد امور فرهنگی زائران در دستور کار است رئیس بنیاد شهید: کنگره ملی تکریم ۶۵ هزار خانواده شهدا امروز ۲۲ اسفند برگزار می‌شود شرح خدمات ایرانیان به قرآن در کتاب «ایران و القرآن» دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان | راه‌های دوری از گناه چیست؟ + صوت و فیلم آغاز فراخوان ایده‌پردازی هوش مصنوعی در خدمت قرآن و عترت
سرخط خبرها

روایت‌های نو چراغ راه نسل نو | راهکار‌های تبیین جایگاه شهدا و ترویج فرهنگ ایثار

  • کد خبر: ۳۲۱۶۴۴
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۰
روایت‌های نو چراغ راه نسل نو | راهکار‌های تبیین جایگاه شهدا و ترویج فرهنگ ایثار
فعالان حوزه پایداری از راهکار‌های تبیین جایگاه شهدا و ترویج فرهنگ ایثار می‌گویند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ یکی بود، یکی نبود؛ کم نبودند آدم‌هایی مثل سیدحسین که چهار پسرش را نذر امام حسین (ع) و انقلاب کرد. لباس رزم که تن می‌کردند، چشم هایش هزاربار از غم ندیدنشان، خیس می‌شد، اما به رو نمی‌آورد. هربار که از زیر قرآن ردشان می‌کرد، دلش می‌لرزید. خودش هم تا خط مقدم همراهشان بود. پسر‌هایی که یک به یک شهید شدند و سید هربار که خبر شهادتشان می‌آمد، چشم هایش را آرام می‌بست و زمزمه می‌کرد: «ناقابل است یا اباعبدا...!».

برخی‌ها هم نبودند؛ یعنی هنوز به دنیا نیامده بودند تا بفهمند وقتی حرف از آژیر و آماده باش و جیغ‌های ممتد می‌شود، یعنی چه. حالا فرارسیدن روز بزرگداشت شهدا، بهانه‌ای شده است تا برویم سراغ کسانی که آن روز‌ها بودند و دیدند و ماندند. ببینیم چرا به اعتقاد برخی، زیبایی‌های ایام پایداری چنان که شایسته و بایسته است، به نسل جدید منتقل نشده است و چه راهکار‌هایی برای این موضوع پیشنهاد می‌دهند.

علی سهیلی، فعال فرهنگی:

نسل جدید؛ نیازمند روایت‌های نو

این پرسش مهمی است که برای تبیین جایگاه شهدا ویژه نسل جدید چه کرده‌ایم. به نظر من، مهم‌ترین نکته این است که درباره موضوع یادشده فقط به روایت‌های دفاع مقدس اکتفا نکنیم که مربوط به سی، چهل سال گذشته است. از آن جریان زمان زیادی گذشته است. ببینید؛ فرهنگ دفاع مقدس ما چند بخش دارد که بخشی از آن در شهدای دفاع مقدس خلاصه می‌شود، درحالی که دفاع و جهاد، بخش‌های متعددی را شامل می‌شود.

به نظرم شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س)، شهدای مقاومت، شهدای امنیت، حتی شهدای سلامت در دوران همه گیری کرونا، از ظرفیت‌های دردسترس‌تر هستند که‌ می‌توانیم از پتانسیل آن‌ها که باورپذیرتر است، استفاده کنیم. ما اهل سرزمین ایران هستیم و ایران، قهرمان فداکار کم ندارد؛ آتش نشان شهید، سرباز شهید و.... بی شک تأثیرگذاری این روایت‌ها که تاریخ اتفاق آن نزدیک‌تر است، برای نسل جدید واقعی‌تر به نظر می‌آید.

نکته دوم اینکه ما معمولا برای ترویج فرهنگ شهید و شهادت به دنبال برگزاری کنگره و یادواره‌های بزرگ هستیم، درحالی که از تأثیر یادواره‌های کوچک و محلی غافلیم. پیشنهاد می‌کنم به دنبال برگزاری مراسم ساده و صمیمی باشیم. بهترش این است که از مشارکت و تصمیم گیری اهالی آن منطقه و محدوده برای انجام آن کمک بگیریم، دانش آموزان و جوانان را پای کار بیاوریم. تجربه نشان داده است آن‌ها فعالیت‌های مشارکتی را دوست دارند.

موضوع دیگر اینکه متولیان در برگزاری مراسم این چنین معمولا به دنبال دعوت از افراد مشهور و راویان دفاع مقدس هستند، درحالی که نیازی به دعوت چهره‌ها و اشخاص خاص نیست. دوست، هم محلی و اقوام درجه ۲ از بهترین راویان هستند. یقین بدانید خاطره‌های بازگونشده زیادی از آن شهید دارند که‌ می‌تواند تأثیرگذار باشد.

مطلب دیگر اینکه خود خانواده شهدا باید مروج فرهنگ ایثار و شهادت باشند. حضرت آقا بر این موضوع تأکید می‌کنند، درحالی که خانواده شهدا معمولا از این کار امتناع می‌کنند و تصورشان این است که اگر چیزی بگویند، دیگران فکر می‌کنند آن‌ها سنگ شهید خودشان را به سینه می‌زنند و قصد دارند خودشان را مطرح کنند؛ البته باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هر نوجوان و جوان می‌تواند مبلغ یک شهید باشد. خاطرم هست مدیر یکی از مدارس، طرحی را اجرا کرد؛ به این صورت که دانش آموزان، شهدای اقوام را معرفی کنند.

مدیر آن مدرسه بعد‌ها تعریف کرد: «باور نمی‌کردم بازخورد‌های به این خوبی از طرح بگیرم. تازه فهمیدم نوه شهید نواب صفوی و... در مدرسه ما مشغول به تحصیل هستند. بعد، از دانش آموزانی که گزینه‌ای را معرفی کرده بودند، خواستم برای بیان روایت بستگان شهیدشان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ هایشان هم همراهی شان کنند و نتیجه این بود که آن ها، پدر و مادر‌های آن‌ها و نسل گذشته، کنار هم جمع شدند و ما سه نسل را در یک قاب داشتیم».

غفلت از وصیت نامه و مزار شهدا

خلاصه اینکه برای تبیین جایگاه شهدا برای نسل جدید راهکار زیاد است، درحالی که از دو نکته غفلت شده است: یکی وصیت نامه و دیگری هم مزار شهداست. مزار شهدا، دارالشفای آزادگان است. شاید هیچ فردی باور نکند که ناگفته‌های زیادی در قطعه شهدای بهشت زهراست که خاکش، پیکر ۵ هزار شهید را در آغوش گرفته است.

خاطرم هست در دهه ۹۰ یکی از مسجد‌های مشهد تشکلی را راه انداخته بود. این‌ها هر هفته، جمعی را به بهشت زهرا می‌بردند، آن هم برای کشف روایت‌های تازه‌ای از قطعه شهدا. خاطرم هست روایت‌های زیادی با عنوان ناگفته‌های بهشت زهرا را جمع آوری کردند. به نظرم جای اجرای طرح‌های این گونه خالی است. شهدا تا دلتان بخواهد، روایت جذاب و شنیدنی دارند. ماجرای شهید جلال صلواتی یکی از آن هاست. 

شاید کسی نداند فردی که مزار و آرامگاهش هم جوار میرزاجوادآقا تهرانی است، به شهید صلواتی معروف است و هرکه مشکلی داشته و به این شهید مراجعه می‌کرده، تنها توصیه‌ای که‌ می‌کرده، این بوده است: «چرا از صلوات غافل هستید؟». خیلی‌ها این روایت‌ها را‌ نمی‌دانند. حرف‌ها و نقل قول‌ها باید استخراج شود. فلسفه مزار شهدا و دیدار با آن‌ها برای این نیست که وقتی مناسبت خاصی پیش می‌آید، برنامه غبارروبی بگذاریم، درحالی که تک تک آن‌ها حرف برای گفتن دارند.  

درمجموع در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، دو اصل خیلی مهم است؛ یکی هنر و دیگری رسانه. رسانه ابزار انتقال است. پرداختن به موضوع پایداری در رسانه‌ها مهم است، اما نکته مهم تر، نحوه و قالب ارائه این محتوا به مخاطبان است. نویسندگان و روزنامه نگاران باید برای پژوهش وقت بگذارند و اثر آن‌ها حکم منبع را داشته باشد.

حمیدرضا صدوقی، نویسنده، پژوهشگر و راوی دفاع مقدس:

روایت واقعی، تأثیر واقعی

واقعه نگاری زمان می‌خواهد. تاریخش که بگذرد، مثل چای سرد شده است که از دهان می‌افتد. ببینید، از دوران دفاع مقدس خیلی گذشته است و ما خیلی دیر به این فکر افتادیم. حقیقت این است که ما در معرفی واقعی شهدا کوتاهی کرده‌ایم و شهدا آن طور که باید معرفی نشده‌اند. دشمن به روایتگری غلط خود ادامه می‌دهد و هر روز آن را تکرار می‌کند. در این وضعیت، ما نباید میدان را خالی کنیم و اجازه جولان بدهیم.

استنباط و تصور برخی‌ها این است که دوره قهرمان‌ها و قهرمان بازی‌ها سر آمده و تمام شده و به عبارتی مربوط به همان دفاع مقدس بوده است، درحالی که این طور نیست. در تفکر شیعه هر وقت پای جهاد و دفاع به میان آمده است، همه پای کار بوده‌اند. مگر وقتی حرف از دفاع حرم حضرت زینب (س) پیش آمد، متولدان دهه‌های ۷۰ و ۸۰ آماده باش نگفتند؟ مگر نرفتند؟ سینه سپر نکردند؟ شهید نشدند؟ مگر نمی‌دانستند مسیری را که انتخاب کرده‌اند، ۸۰ درصد بدون برگشت است؟ آن‌ها نشان دادند که قهرمان‌ها همیشه هستند.

البته اشتباهی که‌ می‌کنیم، این است که شهدا را قدیس معرفی می‌کنیم، درحالی که آن‌ها نیز انسان بودند و خصوصیاتی شبیه ما داشتند. این مرزبندی بین آدم‌های معمولی و آن ها، کمی شبهه ایجاد می‌کند. چرا واقعیت‌ها را‌ نمی‌گوییم؟ روایت واقعی و حقیقی خیلی باورپذیرتر است تا اینکه بخواهیم بزرگ نمایی کنیم. ببینید، شهدا هم درست مثل ما انسان بودند.

طیف‌های مختلفی بین آن‌ها داشتیم و داریم، حتی کسانی که بدن‌های خالکوبی داشتند، کارگر بودند، محصل بودند، دانشجو بودند، ورزشکار بودند، رزمنده‌های ممتازی که درس و کتاب را کنار گذاشتند، رزمنده‌ای که نامزد داشت و مثل همه آدم‌های دیگر دوست داشت این دوران را کنار همسرش باشد و برخی‌ها فرزندشان تازه به دنیا آمده بود، اما آن‌ها تصمیم گرفتند بگذارند و بروند. این‌ها اگر ساده و به همان زبان عامیانه روایت شود، بعید است تأثیرگذار نباشد.

واقعیت این است که آن‌ها هم مصون از خطا نبودند، اما فداکاری کردند و این روایت‌ها به خوبی انتقال داده نشده است. به نظر من هر رزمنده باید یک کتاب داشته باشد. حالا یک کتاب، قطورتر و یکی، کم حجم‌تر است. چرا نباید این روایت‌ها باشد؟ شهید محسن حججی جایی نقل کرده بود: «کتاب‌هایی که در مورد شهدا منتشر می‌شد، مطالعه می‌کردم و تحت تأثیر آن‌ها قرار گرفتم».

لزوم روایتگری جذاب

اصلا اساس روایت، قصه است و معمولا روایت‌های ما قصه ندارد و به همین خاطر جذاب نیست. اینکه می‌گوییم مثلا شهید فلانی در سال فلان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد، آن قدر کلیشه‌ای و بدون قصه است که مخاطب، زده می‌شود. باید محتوا و مطالبی جمع کرد که قابلیت تبدیل به قصه را داشته

باشد.  این وظیفه کسانی است که مهندسی فرهنگی را در سطح شهر مشهد انجام می‌دهند، وظیفه کسانی است که باید برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس کاری انجام دهند، مسئولیت دارند و کاری انجام نمی‌دهند و تولید محتوا ندارند و اسیر روزمرگی و زندگی کارمندی شده‌اند. مگر می‌شود کار فاخر سینمایی تولید شود و نسل جدید تحت تأثیر قرار نگیرد؟ البته خود رزمندگان هم مقصر هستند؛ وقتی من نوعی شاهد عینی این اتفاق بوده‌ام که شهیدی در سرمای کردستان، صورتش پوست انداخته بود، می‌توانست برگردد و هیچ اجباری به ادامه دادن نداشت، اما ماند، باید این موضوع را بگویم. این‌ها باید گفته شود.

همان طور که اول هم گفتم، ما دیر به فکر ثبت وقایع افتادیم و زمانی که رزمندگان از آن حال وهوا فاصله گرفته بودند، درحالی که آن‌ها خاطرات نابی داشتند و هرچه سهل انگاری کنیم، هم فرصت را از دست داده‌ایم، هم صحت وقایع کمتر می‌شود. الان در مشهد به اندازه‌ای که برای ساخت موزه دفاع مقدس وقت گذاشته‌ایم، برای ثبت و ضبط خاطرات شهدا وقت نگذاشته‌ایم، چرا باید این طور باشد؟

محمد عطارزاده، رزمنده دوران دفاع مقدس:

جای خالی پیوست فرهنگی

من، مدرس آموزش دفاعی در دبیرستان‌های پسرانه مشهد هستم و با این قشر از نزدیک ارتباط دارم. متأسفانه جاذبه فضای مجازی آن قدر زیاد است و دشمن به قدری قدرتمند عمل کرده است که برخی از این نوجوانان به اصطلاح نسل زِد (z)، نه تنها شهدا را قبول ندارند، بلکه انقلاب را زیر سؤال می‌برند و البته گلایه‌ای از آن‌ها نیست؛ درست است که ما در جنگ نظامی پیروز بودیم، اما در جنگ بمباران اطلاعات در فضای مجازی، موفق عمل نکرده‌ایم. چرا؟ چون پیوست فرهنگی نداشتیم.

برای من نوعی که آن سال‌ها و فضا را درک کرده‌ام، برای من که رفیق و دوست هم محله ا‌ی‌ام، دست و پایش را از دست داد و به شهادت رسید، بردن نام شهید درک دیگری دارد؛ به خاطر همین وقتی تعریف می‌کنند خدا مدال شهادت را برای بندگانی کنار گذاشته است که مخلص‌تر و عاشق ترند، می‌فهمم یعنی چه؛ یعنی همان‌هایی که به ظواهر دنیا پشت پا زدند و جانشان را کف دست گرفتند و با اشتیاق و داوطلبانه به خط مقدم رفتند.

من اگر وقت تعریف از آن روز‌ها هیجان زده می‌شوم و گریه می‌کنم، دلیلش این است که آن صحنه‌ها را دیده‌ام. اما نوجوان و جوان امروز، جذب دنیای بی دروپیکر مجازی شده است، چرا؟ چون آن‌ها را به شناخت درست نرسانده‌ایم و رهایشان کرده‌ایم؛ چون برای این شناخت، پیوست فرهنگی قدرتمندی نداریم که بتواند با فضای مهیج مجازی رقابت کند و البته هنوز از تأثیر شهدا نباید غافل بود. 

آن‌ها هنوز که هنوز است، درحال مبارزه و جنگ هستند و دنباله رو فرهنگ ناب عاشورایی. ما اگر این فرهنگ را گسترش دهیم، فرهنگ عاشورا را گسترش داده‌ایم؛ البته از حق نباید گذشت؛ دربین همین نسل هم هستند کسانی که از همه رزمنده ها، رزمنده ترند و پای اعتقادات و باور‌های اسلامی، محکم ایستاده‌اند.

احمد کنجدی، دبیر یادواره شهدای تبلیغات فرهنگی وهنری:

معرفی الگو‌های دست یافتنی و باورپذیر

الان در جنگ روایت‌ها هستیم و این جنگ یک قرارگاه مرکزی می‌خواهد تا شبهات نسل جدید پاسخ گفته شود. قبول کنید که امروز اکثر ما بیشتر از کتاب و روزنامه، با فضای مجازی مأنوس هستیم و به همین دلیل برای تهیه محتوای جذاب، باید به فکر تشکیل یک تیم نیرومند در فضای مجازی بود.

به نظرم در روایتگری از ایثار آدم ها، الگو‌هایی باید به نسل امروز معرفی شوند که دردسترس تر، دست یافتنی و باورپذیرتر باشند. شهدا حتما نباید شهدای دوران دفاع مقدس باشند. نوجوان‌ها و جوان‌هایی از نسل خودشان شهید شده‌اند؛ آن‌هایی که خانواده‌های خیلی مرفه داشتند و باور‌ها و اعتقاداتشان با والدینشان فرق می‌کرد و امتیازات زیادی دادند تا از عقیده و باور خود دست بکشند و حتی از خانواده طرد شدند، اما آن‌ها مسیر و راهشان را انتخاب کرده بودند.

ما برای این موضوع، گروهی به نام خادمیاران را تشکیل دادیم تا کار روایتگری را انجام دهند. این خادمیاران، گروهی چهل نفره هستند که در مجموعه‌های آموزشی و فرهنگی، کار‌های هنری می‌کنند. به نظرم اگر فرهنگ شهدا در کشور نهادینه شود، کشور از همه حوادث و اتفاقات بیمه می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->