امروزه دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که فناوری هستهای در کاربریهای صلحآمیز آن میتواند چه فواید و مزایایی داشته باشد. امروزه با بهرهبرداری کامل از فاز نخست نیروگاه اتمی بوشهر و تکمیل تدریجی فازهای دوم و سوم آن، سهم این فناوری در تولید انرژی برق کشور و کاهش تولید گازهای گلخانهای مشهود و ملموس است و همچنین ماهانه هزاران نفر از هموطنانی که گرفتار بیماریهای مختلف هستند، رادیوداروهای پیشرفته تولید داخل مرهم دردهایشان میشود.
سخن از فواید تمرکز بر فناوری هستهای نه بهعنوان یک یادداشت شفاهی بلکه در مقام تدریس یک واحد کامل آموزشی مجال و فرصت میطلبد، اما هماکنون به بهانه فرارسیدن ۲۰ فروردین و روز ملی فناوری هستهای، اقتضای روز این عرصه پاسخ به ابهامات و جوسازیهایی است که درباره این حوزه فناورانه بهعنوان یک تیغ دولبه مطرح میشود. اینکه ایران اسلامی در تکاپوی دستیابی به سلاح اتمی است یا نه، موضوعی است که باید از زوایای تازه به آن نگریست.
اصل مطلب در این جایگاه آن است که اساس و مبنای صنعت هستهای ایران از ابتدا برپایه دستیابی به کاربریهای نظامی احداث نشده است. زیربنای مجموعههای تحقیقاتی و حتی پایههای نیروگاه اتمی بوشهر که پیش از انقلاب اسلامی بنا نهاده شد، زیر نظر کامل قدرتهای شرق و غرب آن زمان یعنی شوروی و ایالات متحده آمریکا بود و از همان زمان، مبنا بر این گذاشته شد تا اگرهم قرار است یک کشور جدید به جمع صاحبان صنعت هستهای افزوده شود، دست این کشور از سلاحهای مرتبط با آن کوتاه بماند.
در این شرایط، اگرچه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، مانیفست حاکمیت دینی در این کشور بر پرهیز از تولید سلاحهای کشتار جمعی بنا نهاده شد، اما قطع دسترسی و نفوذ مستشاران علمی آمریکا بر زیرساختهای هستهای کشور باعث شد تا دروغپردازیها در این باره به شورای حکام و حتی مجمع عمومی آژانس کشیده شود. بر همین اساس، آنهایی که امروز در تریبونهای رسانهای خود از ایران هستهای سخن میگویند و جهان را از قدرت بمبهای خیالی ایرانی میترسانند، به یقین خودشان هم میدانند که در ایران اسلامی هرگز اراده تولید سلاح هستهای وجود ندارد.
علاوه بر این، تلاشهای بیوقفه و مستمر جمهوری اسلامی ایران برای یافتن راهکارهای دیپلماتیک که با اعطای دسترسیهای خاص و عام به بازرسان آژانس در طول این سالها متمرکز بوده، گواه دیگری از حُسننیت ایران است. ما در طول چهاردهه گذشته، بهشکل پیوسته در مجامع مختلف بینالمللی حضور داشتهایم، با نمایندگان و کارگروههای نظارتی در حوزه صنعت هستهای همکاری کردهایم و از NPT گرفته تا معاهده منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی، عضو فعال هر تفاهم جهانی بودهایم.
سومین استناد عینی برای اثبات صلحآمیزبودن برنامه هستهای، سایر حوزههای فناوری در ایران است. ما در طول ۴۷ سال اخیر در همه زمینههای علمی پیشرفت داشتهایم و بهجز دستاوردهای متعدد و درخشان هستهای، در سایر حوزهها همچون صنعت فضایی و دانش شبیهسازی ژنتیک به تنها کشور در جمع کشورهای اسلامی تبدیل شدهایم که دانش خودکفا و بومی در این عرصهها دارد. در همه این عرصهها نیز کاربری نظامی مطلقاً مطرح نبوده و در همه عرصهها شاهد تجلی کاربریهای صلحآمیز با انتفاع عمومی برای ملتمان هستیم.
حالا در این شرایط، بدیهی است ایران به پشتوانه حُسن نیت و صداقت خود در عرصههای مختلف علمی، دانش هستهای را هم به این گنجینه افتخارات و دستاوردهای صلحآمیز ضمیمه کند، اما در این میان، بد نیست مدعیان نظارت و مدیریت بیطرفانه به سابقه رفتارهای مخاطرهآمیز و بیشرمانه خود نیز نگاهی بیندازند.
مگر نه این است که آژانس، اطلاعات محرمانه دانشمندان هستهای ما را در اختیار سرویسهای جاسوسی قرار داد تا زمینه حذف فیزیکی این خادمان گمنام عرصه علم و دانش برای بدخواهان ملت ایران فراهم باشد؟ آیا آژانس درقبال بزرگترین زرادخانه سلاحهای اتمی در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی نظری ندارد؟ آیا آژانس محدودیت خاصی برای ایالات متحده بهعنوان تنها کشور استفادهکننده از سلاح اتمی علیه بشریت اعمال کرده است؟
واقعیت این است که جمهوری اسلامی هرگز اقدام به غنیسازی با خلوص بالاتر از ۲۰ درصد نمیکرد اگر روند خرید از آرژانتین ادامه پیدا میکرد و به ازای خرید محمولههای اورانیوم، به حاکمیت ملی و استقلال کشور احترام گذاشته میشد. اگر ایران در طول ۱۸ ماه به دانش غنیسازی ۲۰ درصد رسید و رآکتور تهران در حوزه سوخت هستهای خودکفا شد، بهخاطر تهدیدهایی بود که علیه ایران اسلامی مطرح شد. امروزه نیز این حقیقت همچنان وجود دارد و جمهوری اسلامی هم از نظر دانش و هم زیرساخت این ظرفیت را دارد تا در برابر تهدید هستهای کشورهای مستکبر، خود را به بالاترین سطح بازدارندگی برساند.
آنها میدانند که این صرفاً یک ادعای بیپایه و اساس نیست و بنابراین اگر پیشتر ادعاهای مشابه را به سُخره میگرفتنداما اکنون به تجربه به این باور رسیدهاند که نیروی انسانی نخبه در ایران اسلامی هرچه را که به صلاح کشور و ملت خود بداند، در دسترس خواهد داشت. این نه یک تهدید بلکه یک فرصت برای تجدیدنظر در سیاستهای خصمانه و اتخاذ رویکردهای عاقلانه و جدید است.