تصمیم ناگهانی برای انتقال دیدار تیم ملی ایران و کره شمالی از ورزشگاه بینالمللی امام رضا (ع) مشهد به تهران، نه بر پایه واقعیتهای میدانی، بلکه بر پایه بهانههایی ضعیف و غیرقابل قبول اتخاذ شد. در شرایطی که آستان قدس رضوی تمام شرایط و امکانات لازم را برای میزبانی فراهم کرده و تجربه موفق بازی با قطر در همین استادیوم اثبات کرده بود که مشکلی از نظر زیرساخت وجود ندارد، فدراسیون فوتبال ناگهان ادعا کرد که محدودیتهایی در تجهیزات و سختافزارهای مورد نیاز فیفا وجود دارد!
از سوی دیگر، عنوان شد که پرواز تیم کره شمالی از ترکیه به ایران و برگشت آن، پیچیده و پرهزینه است. اما اگر چنین بود، چرا از ابتدا به این مسئله اشاره نشد؟ مگر نقشه جغرافیای منطقه در چند روز تغییر کرده که ناگهان این مشکل کشف شده است؟ این دست توجیهات ضعیف و دیرهنگام، بیش از آنکه جنبه فنی داشته باشند، بوی تصمیمات پشتپرده و ناهماهنگی مدیریتی میدهند.
هیأت فوتبال خراسان رضوی نیز در این بحران نقش بسیار کمرنگ و ضعیفی ایفا کرد. هیأتی که باید با قدرت از ظرفیت مشهد دفاع میکرد، با مدیریتی فاقد تجربه و نفوذ، نتوانست فدراسیون را متقاعد یا حتی در افکار عمومی پاسخگو باشد. این ضعف نهادی، مکمل تصمیمات سلیقهای در مرکز شد و فرصت میزبانی را از مشهد گرفت.
این در حالی است که میزبانی یک مسابقه ملی، بهویژه در ورزشگاهی با شأن امام رضا (ع)، میتوانست موجی از نشاط اجتماعی، غرور ملی و همبستگی منطقهای را رقم بزند. اما بیتدبیری و تصمیمات مرکزگرا بار دیگر این فرصت را از مردم مشهد دریغ کرد. فدراسیون نهتنها هزینه اقتصادی این تغییر را بر دوش آستان قدس و مدیران استان گذاشت، بلکه لطمهای جدی به اعتماد مردم وارد ساخت.
مشهد آماده بود. آنچه نبود، انصاف و مدیریت شفاف بود.