در روزی که قهرمانان آسیایی در دو ۱۰۰ متر برای شکستن مرزهای سرعت جنگیدند، حسن تفتیان ـ که سالهاست عنوان «سریعترین مرد ایران» را یدک میکشد ـ بار دیگر با ثبت رکورد ۱۰.۴۱ ثانیه، هفتم شد؛ رکوردی که نه تنها از سطح قهرمانی، بلکه حتی از یک نیمهنهایی سطح بالا فاصله دارد.
واقعیت این است که تفتیان سالهاست در مسابقات بینالمللی حضور دارد، اما در اغلب این سالها تنها چیزی که از او دیدهایم، خبر «شرکتکردن» در رقابتها بوده، نه «افتخارآفرینی». در حالی که بودجه، اردو، مربی خارجی و امکانات برای او فراهم شده و رسانهها بارها درباره «آمادهترین» بودنش نوشتهاند، عملکرد نهاییاش نشان میدهد با یک دوومیدانیکار مدعی فاصله دارد. او در عرصه داخلی بیرقیب است و شاید همین بیرقیبی او را از پیشرفت بازداشته است.
تفتیان سالهاست در اردوهای خارج از کشور زندگی میکند، کمتر رقابت میکند و کمتر پاسخگوست. وقتی میبازد، تحلیل نمیدهد؛ وقتی ناکام میماند، دنبال توجیه است. برای قهرمان ملی بودن، تنها فیزیک آماده و ویدئوهای تمرینی کافی نیست. نتیجهگیری در رقابت، اصل بیچونوچرای قهرمانی است. اما او در بزنگاهها، معمولاً یا حذف شده یا به رتبههای میانی و پایین قناعت کرده است.
مشکل جدیتر، اما اینجاست: نبودِ رقابت داخلی، تفتیان را بیخطر و بیتحرک نگه داشته. او سالها بدون فشارِ پشتسر، بدون کسی که نفسش را حس کند، بدون تهدیدی برای جایگاهش، به مسابقات رفته و برگشته. هر بار با همان عنوان همیشگی: «سریعترین مرد ایران»؛ اما سؤالی که سالها بیپاسخ مانده این است: سریعترین نسبتبه چهکسی؟
در نبود رقبا، تفتیان با «بیرقیببودن» قهرمان ماند، نه با «بهترینبودن»؛ و این پدیدهایست که به ورزش ایران آسیب میزند: قهرمانانی که نه آزمودهاند، نه آزموده شدهاند.
در نهایت باید گفت: اگر بناست هر بار فقط شرکت کنیم، و نه رقابت واقعی، و هر بار فقط عنوان و بودجه بدهیم و نه پاسخ بخواهیم، پس تکلیف ورزش قهرمانی چه میشود؟ تفتیان باید بداند که دوران «بیرقیبماندن» ابدی نیست. برای قهرمانماندن، باید بهتر از دیروز شد، نه فقط بهتر از هیچکس.