مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ اواخر دهه ۴۰ به دنیا میآید. برخلاف اغلب همنسلهایش از دروازههای رسمیتری مانند دانشکده هنر یا کارگاههای تئاتر راهی سینما نمیشود. مسیری که طی میکند پرپیچوخمتر و متنوعتر است. افتوخیز بیشتری دارد و به همین خاطر بعدها، هم توی دل مخاطب عام جاخوش میکند و هم در حافظه علاقهمندان به سینمای فاخر. پدرش، آقاتقی کارمند است و مادرش معلم. هیچکدام از اعضای خانواده قبل از او به هنر علاقه نشان نداده بودند. وقتی دیپلم میگیرد، راهی سربازی میشود و همین اتفاق به ظاهر ساده، مسیر زندگیاش را عوض میکند.
بهجای پادگان، گوشه مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی-سیاسی نیروی هوایی ارتش خدمت میکند و همانجا، برای اولینبار خودش را به صحنه نزدیک میبیند. این اتفاق، همان تجربهای میشود که عزم او را برای ادامه دادن این مسیر جزم میکند. امین، روی صحنه هیجان و لذتی را میچشد که پیشتر با آن غریبه بود. بعد از آن رؤیای ستاره شدن روی زندگیاش سایه میاندازد و بارها و بارها خودش را روی سن و توی قاب تلویزیون تصور میکند.
توی همین کشوقوسها، ثریا قاسمی او را پیدا میکند. دختر هنرمند بزرگ، حمیده خیرآبادی به سکوی پرتاب امین تبدیل میشود. ثریا قاسمی او را میبیند، کشف میکند و برای اولینبار از او میخواهد تا برای تئاتری که به روی صحنه میبرد، نقشآفرینی کند. این تازه شروع زندگی حرفهای امین حیایی است.
چیزی که حیایی را از دیگر بازیگران متمایز میکند، تواناییاش در حرکت بین ژانرهای گوناگون و ایفای نقشهای متفاوت است. او در فیلمهایی، چون «عروس خوشقدم»، «کما»، «شام عروسی»، «نقاب»، «دایره زنگی»، «زنها فرشتهاند»، «مهمان مامان» و «اخراجیها»، وجوه مختلفی از توان بازیگریاش را نمایش میدهد؛ از نقشهای دراماتیک و تراژیک تا کمدیهای عامهپسند.
این انعطافپذیری، از او چهرهای میسازد که هم در فیلمهای جشنوارهای جایگاه دارد و هم در سینمای بدنه، هم در سینما میدرخشد و هم در تئاتر حضور گاهبهگاه، اما جدی دارد. در اواخر دهه ۸۰، با تغییراتی که در سینمای ایران رخ داد و نیز تحولاتی در سلیقه مخاطب، امین هم مسیر تازهای را در پیش گرفت.
حضور او در آثار پرفروشتر و گاه تجاریتر باعث شد انتقادهایی از سوی برخی منتقدان متوجهش شود. با اینحال، او همواره تلاش میکند میان محبوبیت و کیفیت تعادل برقرار کند. چالشی که بسیاری از بازیگران مطرح در تمام دنیا با آن روبهرو هستند. وقتی اولینبار پشت میز داوران «عصر جدید» مینشیند، بسیاری با کنجکاوی و گاه تردید او را ورانداز میکنند، اما چیزی نمیگذرد که مخاطبان با چهرهای متفاوت از او روبهرو میشوند.
چهرهای متین، دقیق و مملو از احترام. امین حیایی هیچگاه زبان گزنده ندارد، کلمات دلگرمکننده را بیشتر به کار میبرد و پذیرای حرفهای دیگران است. حرفهایش هم غنی از حرفهایگری است و هم جلوهای از همدلی دارد.
شاید بتوان گفت امین حیایی بهنوعی شمایل بازیگر نسل سوم سینمای ایران است. نسلی که نه مثل ستارگان دهه ۶۰ در ژانرهای خاص محصور ماند و نه، چون بازیگران بسیار نوظهور امروز، تنها محصول شبکههای اجتماعی است. او هم از دل تجربه و تلاش برخاسته و هم توانسته خود را با تغییرات زمانه وفق دهد. او با بیش از سه دهه حضور مداوم در عرصه هنر، اکنون دیگر نه فقط یک بازیگر، که چهرهای شاخص است که با خاطرههای چند نسل گره میخورد.
نقطهعطف کارنامه امین حیایی، بازی در فیلم امام رضایی «شب» به کارگردانی رسول صدرعاملی بود. وقتی برای ایفای این نقش، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را میان دستانش گرفت، همهچیز تغییر کرد. دهه ۸۰، دهه امین حیایی بود. او خوش درخشید و نامش بر سر زبانها افتاد. به یکی از پولسازترین و محبوبترینهای این دهه سینما بدل شد. در کنار بازیگری، به سراغ خوانندگی هم رفت که چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
او هنوز هم بهعنوان یک بازیگر، پرکار است. در بیش از نود فیلم و سریال جلو دوربین رفته است و تنها در جشنواره فجر هفتبار نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده است. او در سالهای۱۳۸۶ و ۱۴۰۰سیمرغ بلورین را از آن خود کرد و نهتنها یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران، بلکه یکی از پرافتخارترینها نیز به حساب میآید. امروز خطوطی از جنس گذر عمر بر چهره امین حیایی نشسته است، اما هنوز هم برق نگاهش آشناست.