پاپوش خطرناک زن جوان برای نامزد خیانتکارش | جسدی که هرگز پیدا نشد! قتل مسلحانه برای چند دانه آلو در نزدیکی مشهد | نیمی از سر مقتول جلوی چشم فرزندانش متلاشی شد انکار قتلی که در حضور شاهدان رخ داد ! نجات جان کودک مسموم شده با مواد مخدر در نیشابور آیا نام‌گذاری «کوروش» برای فرزندان ممنوع شده است؟ دومین کامیون با راننده کودک در گناباد توقیف شد +عکس(۱۴ مرداد ۱۴۰۴) مجازات توهین کردن در قانون چرا چرخ قانون افزایش جمعیت ایران لنگ می‌زند؟ | افشاگری درباره پشت پرده مخالفان تصادف مرگبار در محور دهلران با ۳ فوتی و ۵ مصدوم (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) زلزله شاهرود را لرزاند + جزئیات (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) ثبت ۶۹ فوتی در تصادفات جاده‌ای استان‌های مرزی اربعین تکلیف امتحانات معوق دانشگاه‌ها مشخص شد | زمان آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴ اعلام شد خواستگار قلابی با کلاهبرداری ۲۵ میلیارد ریال دستگیر شد علت شنیده شدن صدای انفجار در بندرعباس چه بود؟ (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) چهارمین سال تنش آبی در مشهد | مدیرکل آبفای مشهد: رسانه‌ها در مدیریت مصرف نقش کلیدی داشتند فوت بیش از ۱۰ هزار نفر بر اثر غرق شدگی در ۱۰ سال گذشته تشکیل کانون‌های بهداشتی دامپزشکی خراسان رضوی تا پایان تابستان ۱۴۰۴ + فیلم هشدار به بدمصرف‌ها | قطع انشعاب آب در انتظار متخلفان مشهدی توصیه‌های مهم به زائران اربعین برای مراقبت از سمعک در برابر گرما راهنمای سلامت برای زائران پیاده اربعین این خوراکی‌ها را در تابستان مصرف نکنید کشف کارگاه تولید غیرمجاز قرص‌های متادون و ترامادول | یک نفر بازداشت شد (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) کاروان اربعین طب ایرانی راهی کربلا شد دستگیری شرور فراری معروف به «عنکبوت زرد» پس از ۶ سال تعقیب‌وگریز ۵۶ هزار پرونده جرایم سایبری در سال ۱۴۰۴ تشکیل شد| آمار‌های سرقت در کشور کاهشی است تمهیدات ویژه راه‌آهن برای اربعین | افزایش قطار‌ها و کاهش تأخیر‌ها ضارب دادستان رفسنجان دستگیر شد| زوایای پنهان پرونده در حال بررسی است (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) ثبت ۱۶۳ زمین‌لرزه در کشور | بوشهر و سمنان زلزله‌خیزترین استان‌ها در هفته گذشته (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) آمار هولناک از خطر فرونشست زمین در محدوده ۴۶۵۰ بافت تاریخی خراسان رضوی
سرخط خبرها

قاتل در بازسازی صحنه جرم: نمی خواستم این اتفاق ها بیفتد، دیوانه شده بودم

  • کد خبر: ۳۴۴۹۰۶
  • ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۶
قاتل در بازسازی صحنه جرم: نمی خواستم این اتفاق ها بیفتد، دیوانه شده بودم
کارگر یک گلخانه که  کارفرمای پیرش را  به ظن ارتباط با  همسرش کشته بود، صحنه قتل را بازسازی کرد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ «حجت. د» به همراه سه دختر و الهام، همسر جوانش، از  اسفندماه سال گذشته وارد یک گلخانه بزرگ در  خیابان شاهنامه ۳۶  شدند تا هم در خانه‌ای نقلی در کنج این باغ زندگی کنند و هم در کار‌های باغبانی به «احمد. م» کمک کنند.

آن‌ها کارشان را  در حالی شروع کردند که  هم زمان با رشد گل و گیاهان متنوع درون گلخانه، مشکلات شخصی نیز میان آن‌ها قد کشید تا پنجم خرداد امسال این اختلافات به بار نشست و حجت در نزاعی مرگ بار، صاحب کارش را با ضربات شدید آهن به سر کشت و جسدش را نیز با فرغون به انتهای گلخانه منتقل و میان نخاله‌ها مخفی کرد. این متهم به قتل در ادامه با داستان سرایی به فرزندان مقتول که دنبال پدر پیرشان می‌گشتند، اعلام کرده بود که حاج احمد سوار یک تویوتا هایلوکس شده و از باغ رفته است و در حالی که آن‌ها به همراه پلیس دنبال پیرمرد بوده‌اند، حجت از باغ فرار کرده بود. 

عصر همان روز نیز فرزندان حاج احمد که به رفتار باغبانشان مشکوک شده بودند، با گشتن درون گلخانه، پیکر بی جان پدرشان را انتهای گلخانه زیر انبوهی از ضایعات پلاستیکی و... پیدا می‌کنند. همان زمان با ورود قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی، تحقیقات برای دستگیری متهم درحالی آغاز شد که او به زادگاهش در تربت جام گریخته بود. تحقیقات ادامه یافت تا اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد موفق به ردزنی او و همسرش در یک چادر مسافرتی در کمپ غدیر مشهد شدند و آن‌ها را دستگیر کردند.

دیروز متهم با لباس آبی راه راه زندان به همراه همسرش که بعد از روشن شدن جزئیات پرونده آزاد شده بود، به گلخانه منتقل شدند تا تمام جزئیات این پرونده را دربرابر بازپرس جنایی بازسازی کنند.  با دستور مقام قضایی، ابتدا زن جوان برای نشان دادن آنچه در روز جنایت رخ داده بود، به داخل گلخانه آمد تا بعد اظهارات او و همسرش با یکدیگر تطابق داده شود.

۲ بار به من دست درازی کرد

«الهام. ت» با اشاره به اینکه از سه ماه قبل از زمان جنایت در این گلخانه مشغول به کار شده بودند، به مقام قضایی توضیح داد: به غیر از من و خانواده‌ام، ابوالفضل (کارگر دیگر) هم در باغ زندگی می‌کرد. من با شوهرم اینجا کار می‌کردم و در تمام این مدت مرحوم همیشه توی دست و پایم بود. او همیشه به من پیام می‌داد که بیا کارت دارم، ولی من نمی‌رفتم. احمدآقا مرتب مأمور می‌آورد که باید خانه را خالی کنید و بهانه اش این بود که حجت درست کار نمی‌کند؛ ولی کلا هدفش چیز دیگری بود و‌ می‌گفت: «حجت برود سر گذر برای کار و تو خودت اینجا کار کن.»

زن جوان هرچند برای این اظهارات هیچ شاهد و مدرکی نداشت، مدعی شد که مقتول دو بار به او دست درازی کرده است و در این خصوص ادعا کرد: یک بار جمعه بود که پسرانش درون باغ بودند. او در ورودی گلخانه مزاحمم شد و،  چون می‌ترسیدم حجت بفهمد و بلایی سرش بیاورد، جیغ نکشیدم و چیزی هم به او نگفتم. اتفاقا وقتی دخترم متوجه شد، به احمدآقا پیام داد که دست از سر مادرم بردار، پدرم بفهمد اتفاق‌های بدی می‌افتد؛ اما او دست بردار نبود.

الهام درباره اتفاق‌های روز حادثه نیز مدعی شد: من، چون می‌ترسیدم اتفاقی بیفتد، هیچ گاه بدون حجت از خانه انتهای باغ خارج نمی‌شدم. روز حادثه هم با حجت وارد باغ شدیم که او به طرف انتهای باغ رفت و من وارد گلخانه شدم، اینجا مرحوم مرا گرفت کشید و اذیتم کرد. من جیغ کشیدم که شوهرم با شنیدن صدای جیغ آمد و با میله، یکی زد روی سرش و بعد به من گفت: «برو خانه»؛ من هم رفتم، بیست دقیقه بعد آمد و حالم را پرسید و دوباره برگشت گلخانه. من نفهمیدم چه شد و روز بعد تا شب همین جا بودم، نمی‌دانستم احمدآقا را کشته است. شوهرم ساعت ۳ صبح فرار کرد.

از ترس همسرم متعجب بودم

«حجت. د» نیز درحالی برابر دوربین قوه قضائیه ایستاد که مدعی شد از چندی پیش متوجه ترس‌های بدون منشأ همسرش شده است. او در پاسخ به سؤالات بازپرس جنایی مدعی شد: ما از بیستم اسفند اینجا آمدیم، بعد از مدتی متوجه ترس‌های همسرم شدم و‌ می‌دیدم که تنهایی از خانه خارج نمی‌شود و چفتی پشت در را هر وقت نبودم، می‌انداخت تا  کسی نتواند وارد شود. هر وقت هم می‌پرسیدم علت کارهایش چیست، چیزی نمی‌گفت. بعدا متوجه علت این کارهایش شدم.

این متهم به قتل درباره روز حادثه نیز اعلام کرد: ظهر بود که داشتیم گل‌های کاکتوس را به حیاط خانه خودمان انتقال می‌دادیم که بیایند و ببرند. از خانه بیرون آمدم و گفتم می‌روم گلخانه که الهام هم با من آمد. فصل توت بود و من ردیف درخت‌های توت را پیش گرفتم و همان طور که توت می‌خوردم، به طرف انتهای باغ رفتم و الهام به گلخانه رفت.

من رفتم فن‌ها را روشن کردم که صدای جیغ الهام را شنیدم. دویدم و آمدم در  ورودی گلخانه، دیدم همسرم را  گرفته و  وضعیت مناسبی ندارد. یک میله که برای زیر گاری می‌گذاشتیم، کنار دستم بود. آن را برداشتم و همان طور که فحش می‌دادم، به سمتشان رفتم و اولین ضربه را به سرش زدم که روی زمین افتاد.

قاتل در بازسازی صحنه جرم: نمی خواستم این اتفاق ها بیفتد، دیوانه شده بودم

جسدش را جابه جا کردم

حجت ادامه داد: وقتی افتاد، چند ضربه دیگر هم به سرش زدم. اصلا متوجه نمی‌شدم. پنج ضربه زدم؛ ولی او چیزی نمی‌گفت. خدابیامرز سنگین بود و به سختی او را توی فرغون انداختم و به انتهای باغ بردم و بین راه به او گفتم: «حاج احمد چقدر سنگینی»، او را به آخر باغ بردم که مقدار زیادی پارچه و پلاستیک آنجا روی هم بود.

وقتی او را انداختم، فرغون زیرش گیر کرد؛ همین که خواستم فرغون را بیرون بکشم، بخشی از آن شکست. بعد در حالی که هنوز خرخر می‌کرد، وسایل زیادی روی او ریختم. داشتم فرغون را درست می‌کردم که ابوالفضل آمد و پرسید: «اینجا چه کار می‌کنی؟» به او گفتم که فرغون شکسته و داشتم درستش می‌کردم و ساعت ۴ عصر هم زمان آبیاری باغ است، باید با هم برویم و از آنجا دور شدیم.

متهم در پاسخ به اینکه «آیا پشیمانی؟»، پاسخ داد: من سه تا دختر دارم و‌ نمی‌خواستم این اتفاق‌ها بیفتد. اصلا فکرش را نکرده بودم، اما وقتی زنم را در آن شرایط دیدم، دیوانه شدم و نفهمیدم چه‌ می‌کنم.

با دستور قاضی صفری در حالی بازسازی صحنه جنایت تمام شد که پیش از این فرزندان مقتول علت اختلاف میان حجت و پدرشان را سرقت کالا‌های انبار گلخانه از سوی این کارگر اعلام کرده بودند؛ تا جایی که مقتول قصد داشته است آن‌ها را از گلخانه بیرون کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->