به گزارش شهرآرانیوز؛ بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۸ اختلافات کهنه در حالی چند پسرعمو را در حوالی مشهد روبه روی یکدیگر قرار داد که عدهای از آنها به روی گروه بعدی اسلحه کشیدند و پنج گلوله از دو سلاح شکاری و جنگی شلیک شد. در این بین یکی از گلولهها پس از شکستن شیشه جلوی خودروی تیگو مشکی رنگ، به سر «جواد. م» برخورد کرد و این فرد درجا کشته شد.
از همان سال «محمود. م» از صحنه متواری میشود. در تمام این سالها پرونده ازسوی کارآگاهان پلیس آگاهی دنبال میشده تا اینکه ماه گذشته پس از شش سال، متهم شناسایی و در عملیاتی غافل گیرانه دستگیر میشود. با دستگیری متهم اصلی پرونده، دیروز با دستور قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی، تمام افراد دخیل در این پرونده به محل وقوع درگیری بازگردانده شدند تا صحنه جرم را بازسازی کنند.
به گفته بازپرس جنایی، با توجه به وقفه طولانی مدت در تحقیقات پرونده و اظهارات متناقض طرفین درگیری که هربار حرفهای جدیدی وارد پرونده میکردند، حالا دو روایت درباره درگیری وجود دارد که متهم به قتل و دو همدستش مدعیاند ابتدا گروه مقابل به سمت آنها شلیک کردهاند؛ موضوعی که طرف مقابل آن را قبول ندارد. همچنین ریشه اختلافات این دو گروه به مشکلات قدیمی و اختلافات ملکی و چاه کشاورزی بازمی گردد که بر سر این موضوع درگیریهایی از قبل نیز داشتهاند.
در این صحنه درگیری «محمود. م» (متهم به قتل)، به همراه «صادق. الف» و «مصطفی. م» (راننده) سوار خودروی پرادو سفید رنگ بودهاند. در مقابل نیز «احمد. م» و «جواد. م»، سرنشینان خودروی تیگو مشکی بودهاند و «محمدرضا. م» و «علی. روستا»، سرنشینان تیگو سفید بودهاند.
«محمود. م» (متهم به قتل) درباره اتفاقهای قبل از درگیری مدعی شد: شب قبل از وقوع قتل، به صادق در سر چاه نیمه عمیق تیر زده بودند که گفتم زنگ بزنید پاسگاه. اینها چند روز قبل هم در درمانگاه چاهشک به پهلوی پسرعموی صادق تیراندازی کرده بودند.
مأموران به آنها گفته بودند که بروید کلانتری الهیه. صبح به کلانتری الهیه میروند، اما افسر پرونده نبوده و به آنها میگویند ساعت ۵ عصر بیایید. من ماشینم را در بولوار معلم برای فروش گذاشته بودم و با صادق و پسرعمویش آنجا قرار گذاشته بودیم که آمدند و گفتند: «افسر پرونده نبوده است»؛ چون لاستیکهای ماشین را عوض کرده بودم، دیدم موقعیت خوبی است تا لاستیکهای کهنه را سر چاه بیندازم.
رفتم از خانهام در بولوار امامت لاستیکها را برداشتیم و عقب مزدا انداختیم و آمدم سر چاه. بین راه لب جاده ایستادیم و ناهار خریدیم. غذا را سر چاه موتور خوردیم و ساعت ۴ راه افتادیم. من و صادق با پرادو بودیم. در کنار جاده (قبل از محل درگیری)، تیگو سفید را دیدیم. تا ما را دیدند، دو تا تیر به سمت ما شلیک کردند که روی ماشین آثار تیر افتاد؛ ولی ما زخمی نشدیم. آنجا دیدم که «علی. ر» تیر زد.
این اظهارات درحالی عنوان شد که «احمد. م» با رد کردن موضوع تیراندازی مدعی شد: ما اینجا همدیگر را دیدیم، ولی تیراندازی نشد. اصلا نمیشود در جاده به این شلوغی تیراندازی کرد.
پس از ثبت اظهارات ضد و نقیض متهمان در صحنه قبل، همه متهمان به محل اصلی درگیری در ابتدای جاده شهرک صنعتی فردوسی منتقل شدند. در زمان درگیری سه اسلحه در محل کشف شده بود که کارشناس سلاح توضیح داد یکی شکاری تک لول که در هفتاد متری صحنه کشف شده است (احتمالا متعلق به خودروی مقتول بوده است؛ هرچند خودشان قبول نداشتند). یک اسلحه دولول شکاری نیز کشف شد (در صحنه در اختیار صادق بوده است)، اسلحه سوم یک اسلحه ۲۷۰ گلوله زنی بود که با سلاحهای شکاری متفاوت بود و گلوله اصابت کرده به مقتول از همین اسلحه شلیک شده بود.
متهم به قتل اعتراف کرد که اسلحه گلوله زنی در دست خودش بوده و به سمت دو خودرو شلیک کرده است. «صادق. الف» نیز پذیرفت که اسلحه دولول دست او بوده است و فقط دو گلوله هوایی شلیک کرده که به کسی برخورد نداشته است.
ازآنجا که روی داشبورد تیگو سفید آثار تیراندازی کشف شده و پوکه گلوله شلیک شده نیز کشف شده است، «احمد. م» در این خصوص مدعی شد: شب قبل سرِ زمینها بودیم که تیراندازی شد. ماشین ساغروان بود و آن را بدون تمیز کردن همان طور آوردیم؛ اما در صحنه درگیری تفنگ نداشتیم (این درحالی بود که نظر کارشناس سلاح متفاوت بود).
«محمود. م» (متهم به قتل) درباره صحنه تیراندازی به سمت خودروها اعتراف کرد: از داخل ماشین (پرادو) تیگو سفید را هدف گرفتم و دو تیر انداختم. تیر بعدی را وقتی حرکت کردیم لب جاده رسیده بودیم که شلیک کردم و به شیشه جلوی تیگو مشکی خورد.
«احمد. م» که با مقتول در یک خودرو بودند نیز با تأیید اظهارات متهم به قتل با اندکی اختلاف بر سر مکان قرار گرفتن خودروها، بیان کرد: محمود در حال حرکت بود که از همان جا به سمت تیگو مشکی شلیک کرد و گلوله به سر جواد خورد. من یک دستمال روی سرش انداختم. حالم بد شده بود و از صحنه رفتم.
متهم به قتل در پاسخ به اینکه آیا شما دنبال متهمان بودید؟ مدعی شد: نه، یک سمند سفید توی جاده دنبال ما بود، وقتی فهمیدیم سمند دنبال ماست، توی این جاده پیچیدیم که با تیگوها روبه رو شدیم (این درحالی است که اثری از حضور سمند در تحقیقات کشف نشده است).
احمدی، کارشناس سلاح نیز که در محل حاضر بود، اعلام کرد: اصل موضوع در اختلاف محل پارک تیگو زیاد موردی ندارد. تیر پس از برخورد به شیشه خودرو، به سر مقتول اصابت کرده است. مکان قرارگیری خودروی متهم چندان تفاوتی ندارد؛ زیرا این اسلحه به راحتی تا ششصد متر شلیک میکند.
«این سلاح متعلق به خودت بود؟»؛ «احمد. م» در پاسخ به این سؤال گفت: بله، قبلا یک اسلحه یازده تیر داشتم که دادم به ارتش و بعد این را گرفتم. من با این تیراندازی نکرده بودم و فقط موقع خرید برای تست دو گلوله شلیک کردم. در اصل این را برای زدن گرگ و سگهایی داشتم که سر چاه میآمدند.