«حادثه تلخ بود و باعث ناراحتی و تأسف شد. سعی کردیم هماهنگی لازم میان سفارت و فدراسیون برقرار کنیم، در واقع اتصال اولیه را برقرار کردیم. مسیر در حال پیگیری است. درگیر جزئیات نیستیم، به خصوص که محاکم قضایی در هر کشور استقلال دارند و به رایزنی جواب نمیدهد. آنها بر اساس شواهد و مدارک قضاوت میکنند.» اینها گفتههای علینژاد، دبیرکل کمیته ملی المپیک، است.
«همین امروز جلسهای با حضور دکتر دنیامالی و سفیر کره تشکیل شد که بنده هم حضور داشتم. پیگیریهای لازم انجام شده است و قرار شد این هفته اولین جلسه دادگاه ملیپوشان دوومیدانی در کره جنوبی برگزار شود. تمام توان و همت ما این است که به این موضوع توجه داشته باشیم؛ چراکه سرنوشت این بچهها برای ما مهم است.» این جملات را شروین اسبقیان، معاون وزیر ورزش بیان کرده است؛ و ما میخواهیم بگوییم از وزارت ورزش گرفته تا کمیته ملی المپیک، از سفارت ایران در کره تا شورای المپیک آسیا، همه درباره این پرونده پرحاشیه حرف زدهاند، اطلاعیه دادهاند، نشست برگزار کردهاند، پیگیری کردهاند. اما در این میان، جای صدای یک نفر خالیست: احسان حدادی.
رئیس فدراسیون دوومیدانی، قهرمان سابق، نماینده رسمی دوومیدانی ایران، نه توضیحی داده، نه عذرخواهی کرده، نه استعفایی، نه حتی یک مصاحبه ساده برای شفافسازی. در سکوت مطلق فرورفته. گویی نه خبری بوده، نه اتفاقی، نه بازداشتی، نه آبروریزیای. سؤال ساده است: اگر او کاری نمیتواند بکند، اگر اختیاری ندارد، اگر حتی توان یک توضیح ساده به افکار عمومی را ندارد، پس چرا هنوز بر صندلی ریاست تکیه زده؟ چرا برکنار نمیشود؟ چرا خود استعفا نمیدهد؟
این سکوت طولانی، این غیبتِ مشکوک، این انفعال آزاردهنده... فقط بیتفاوتی نیست، یک علامت سؤال بزرگ است. چه چیزی را نمیخواهد یا نمیتواند بگوید؟ داستان چیست؟ چه کسی مسئول توضیح است وقتی رئیس فدراسیون حتی در بحرانیترین لحظهها هم خود را کنار میکشد؟
احسان حدادی هنوز قهرمان پرتاب دیسک ایران است. اما ریاست فدراسیون دوومیدانی، سکو نیست؛ مسئولیت است. وقتی فدراسیونش درگیر چنینافتضاحی شده و او غایب است، باید پرسید: با این بیصدایی، آیا هنوز شایسته آن صندلی هست؟