مهاجم پرفرازونشیبی که نه فقط بهخاطر گلهایش، بلکه بیشتر بهخاطر تصمیمها و رفتارهای عجیبش در خاطر فوتبالدوستان مانده؛ حالا در آستانه پیوستن به استقلال، باز هم سایه همان اشتباهات همیشگی روی سرش سنگینی میکند.
پیش از این، وقتی از پرسپولیس به سپاهان رفت، نه با فوتبالش بلکه با یک استوری ساده از یک بطری آب معدنی حاشیه ساخت. حرکتی که شاید در نگاه اول بیاهمیت بود، اما در فضای احساسی فوتبال ایران کافی بود تا خیلیها از همان لحظه به او پشت کنند. در سپاهان زیر فشار هواداران دوام نیاورد و ناچار به بازگشت شد؛ بازگشتی که گرچه با قهرمانی همراه بود، اما آلکثیر دیگر آن مهره محبوب و اثرگذار سابق نبود. سرمربیان خارجی هم اعتماد چندانی به او نداشتند.
حالا زمزمه رفتنش به استقلال به گوش میرسد. اما آیا هواداران استقلال، او را میپذیرند؟ بهویژه با سابقه ایما و اشارههای نهچندان محترمانهاش در دربیها، خیلی از طرفداران آبیها از همین حالا با دیده تردید به این انتقال احتمالی نگاه میکنند. حتی برخی گزارشها میگویند نام او در لیست اولیه ساپینتو هم نبوده و فشارهای مدیریتی در حال ایجاد یک چالش دیگر است.
نکته مهم اینجاست: آلکثیر در ۳۵ سالگی و در واپسین فصلهای فوتبالش، با این انتخاب شاید برای همیشه تمام زحماتی را که برای پرسپولیس کشیده بود، تمام محرومیتهایی را که برای این تیم به جان خرید و تمام وفاداریهایی که ادعایش را داشت، زیر سؤال برد. به گواه خیلی از کارشناسان، حتی اگر در استقلال هم بازی کند، دیگر آن بازیکن دلخواه نخواهد بود؛ نه برای قرمزها، نه برای آبیها.
اینطور به نظر میرسد که عیسی آلکثیر صفحه آخر دفتر فوتبالش را نه با افتخار، بلکه با ابهام و فراموشی به پایان میبرد؛ انتقالی که شاید جیبش را پر کند، اما جایش را در تاریخ خالیتر از قبل میگذارد.