به گزارش شهرآرانیوز؛ صبح دیروز با اعلام وقوع یک جنایت در بولوار سیدرضی، پلیس و بازپرس جنایی در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد که پیرمردی بر اثر اصابت گلوله به قفسه سینه جان باخته و همسرش نیز زخمی شده است. با مشخصشدن هویت ضارب که پسر مقتول بود، تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی برای دستگیری قاتل تا غروب ادامه یافت و این فرد که قصد خودکشی و حمله به مأموران را داشت، در روستای اندرخ خلع سلاح و دستگیر شد.
قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی، پس از دستگیری قاتل، تحقیقات جنایی پیرامون این پرونده را آغاز کرد. بررسیها با توجه به اظهارات برادر قاتل (فرزند دیگر مقتول) نشان داد که محسن، برادر چهلودو سالهاش، از زمان فوت مادرشان (یکونیمسال قبل) با پدر هفتادوچهارسالهاش به اختلاف خورده است. اختلاف آنها بر سر طلاهای بهجامانده از مادرشان بوده که محسن معتقد بوده است باید این طلاها بین فرزندان مرحوم تقسیم شود، اما پدرش زیر بار تقسیم طلاها نرفته است.
در ادامه، پیرمرد دوباره ازدواج میکند و همسر جدیدش را به خانه ویلاییاش در بولوار سیدرضی میآورد. پس از این ازدواج، اختلافات پسر با پدرش ریشهدارتر میشود، تا جایی که اطرافیان نیز متوجه این مشکلات میشوند.
اختلافات ادامه داشته است تا اینکه صبح دیروز محسن با تهیه یک اسلحه شکاری، سوار پاترول میشود و ساعت ۷ صبح جلو خانه پدرش میرود. او با پاترول به سمت نیسانوانت پدرش میرود و ابتدا با کوبیدن خودروش به نیسان آبی، آن را تخریب میکند. در ادامه، مرد جوان با لگد در حیاط را باز میکند و وارد خانه میشود. او از پلههای خانه دوطبقه بالا میرود. پدر پیرش که صداها را شنیده بود، در چوبی واحد مسکونی را باز میکند تا ببیند چه اتفاقی افتاده است که پسر با دیدن او از فاصله حدود سهمتری به سمتش شلیک میکند. در معاینات بعدی مشخص شد که گلوله به قفسه سینه پیرمرد اصابت کرده و از بدن او خارج شده است.
همسر پیرمرد با شنیدن سروصدا پشت در میآید. او پس از شنیدن صدای شلیک، پشت در مخفی میشود و در را میبندد. محسن که قصد کشتن او را نیز داشته است، به سمت او شلیک میکند که گلوله به لنگه کوچک در برخورد کرده و از آن خارج شده است. بر اثر این شلیک، مقداری چوب و تراشه به دست زن فرو میرود و او زخمی میشود. پس از این شلیک، مرد جوان از محل متواری میشود.
با حضور تیم جنایی در محل و با توصیههای قاضی صفری، برادر قاتل با او تماس میگیرد تا از او بخواهد که خودش را معرفی کند، اما متهم مدام داد میکشد که میخواهد خودش را بکشد و قرص خورده است. او همچنین میگوید ۱۲۰ فشنگ دیگر در اختیار دارد و اگر پلیس بیاید، به سمت مأموران حمله میکند و...
برادر با استفاده از تجربه مقامقضایی و هدایت کارآگاهان پلیس آگاهی سعی میکند با جملههایی همچون اشکالی ندارد، اتفاقی است که افتاده، ما رضایت میدهیم و آزاد میشوی، او را آرام کند تا اقدام دیگری علیه همشهریان یا خودش انجام ندهد.
کارآگاهان پلیس آگاهی با ردزنی محل حضور متهم برای دستگیری او اقدام میکنند، اما با ورود مأموران به محل مشخص میشود او پیش از آن، محل را ترک کرده است. در این میان، ارتباط دو برادر قطع نشد و برادر بزرگتر با راهنمایی تیم جنایی سعی کرد جلو اتفاقهای احتمالی بعدی را بگیرد.
تماس تلفنی این دو برادر ادامه داشت تا جایی که نزدیک غروب به روستای اندرخ رسید و دو برادر با هم روبهرو شدند. صحبتهای آنها مؤثر بود و برادر توانست اسلحه را از محسن پس بگیرد و مأموران پس از خلع سلاح متهم، او را درحالی دستگیر کردند که متهم خطاب به قاضی صفری با تأیید اختلاف با پدرش بر سر طلاهای مادر، اعلام کرد: صبح که رفتم خانه پدرم، روی پلهها از او پرسیدم پول برایت مهم است یا جانت؟ وقتی پاسخ داد که پول برایش مهم است، من هم به سمتش شلیک کردم.
با دستگیری متهم، تحقیقات جنایی پیرامون پرونده پدرکشی در صبح جمعه آغاز شده است.