به گزارش شهرآرانیوز، تئاتر کافهای، با همه ویژگیهای متفاوتش نسبت به شیوههای مرسوم اجرا، این روزها بیش از گذشته در فضای فرهنگی شهرها به چشم میآید؛ گونهای از تئاتر که در آن، مرز میان بازیگر و مخاطب برداشته میشود و اجرا در بسترهایی غیر از سالنهای رسمی، امکان تجربههای تازهتری را فراهم میآورد. در این میان، برخی کارگردانان تلاش میکنند با عبور از ساختارهای رایج، راهی برای ماندگاری و گسترش این نوع تئاتر پیدا کنند. احسان دلدار از جمله چهرههای تئاتر مشهد است که کوشیده در بسترهای کمتر تجربهشده، اجرای تئاتر را با نگاهی پژوهشمحور و تعاملی دنبال کند. در ادامه، گفتوگوی ما را با این کارگردان میخوانید.
احسان دلدار با اشاره به تجربه خود در اجرای تئاتر کافهای توضیح میدهد: مسیر اجرای نمایش در قالب «کافهای» برای من حالتی پژوهشی دارد. تفاوت این فرم با اجراهای صحنهای یا در بلکباکس در نحوه تعامل با مخاطب است. در تجربه قبلیام، تماشاچی کاملاً از بازیگر جدا میشد، اما در اجرای کافهای، تماشاچی بخشی از صحنه و جزئی از جهان دراماتیک نمایش است. بهنوعی، عناصر دراماتیک خود نمایش در خدمت این فضا قرار میگیرند و کارکردی تعاملی با مخاطب پیدا میکنند.
او ادامه میدهد: اینکه چرا چنین مسیری را انتخاب کردم، دلایل متعددی دارد. یکی از آنها، همانطور که گفتم، برمیگردد به پژوهش شخصی من روی این شیوه اجرایی. دلیل دیگر، کمبود اجراهایی از این دست در فضای فرهنگی ماست. تلاش من این است که بتوانیم این فرهنگ را جا بیندازیم که مکانهایی مثل کافهکتابها یا فضاهای فرهنگی مشابه، قابلیت میزبانی از تئاتر را هم داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، نیاز به استمرار، ماندگاری و پافشاری روی یک سطح فکری مشخص داریم.
کارگردان نمایش کراپ تأکید میکند: نکته مهم دیگر، نزدیکی به مخاطب است؛ چه در حین اجرا که میتوان واکنشهایش را دید، چه پس از آن که فرصتی برای تعامل مستقیم وجود دارد. این تجربه برای من جذاب است و قصد دارم این تجربه را در ابعاد گستردهتری به مخاطبان انتقال دهم . ایدههایی برای پروژههای آتی دارم که در آینده آنها را اجرا خواهیم کرد. در مورد ایده نمایش «جمجمهای در کانهمارا»، باید بگویم که ادامه همان مسیر پژوهشی من بر آثار نویسنده این نمایش یعنی مکدونا است.
دلدار با اشاره به تیم بازیگری خود در نمایش جمجمهای در کانهمارا بیان میکند: در این نمایش، بازیگرانی حضور دارند که برخی از آنها از هنرجویان من در سالهای گذشته بودهاند. علت انتخاب این بازیگران، باور من به نسل جوان است؛ جوانانی که انگیزه دارند، توانمند هستند، اما گاهی مسیر روشنی پیشرویشان نیست. من تلاش کردهام با تمرین مستمر، گفتمان و هدایت صحیح، این استعدادهای بالقوه را شکوفا کنم.
او اضافه میکند: در یک دوره آموزش بازیگری که چهار یا پنج سال پیش برگزار شد، گروهی ۱۱ نفره از هنرجویان با من همراه شدند و حالا جزو بازیگران حرفهای شهر محسوب میشوند. هنوزهم با آنها در ارتباط هستم و اگر کاری را آغاز کنند، در مشورت و تعامل باقی میمانیم. این رابطه استاد و شاگرد، بهمرور تبدیل به رفاقتی ماندگار شده است که در بستر کار حرفهای تئاتر ادامه دارد.
این هنرمند مشهدی خاطرنشان میکند: از چالشهای این مسیر، تفاوت در لوکیشن اجراست. وقتی در فضاهایی خارج از سالنهای رسمی اجرا میکنیم، تمرین برایم اهمیت دوچندانی پیدا میکند. برخلاف برخی که پس از چند دور خوانش مستقیماً وارد میزانسازی میشوند، من به خوانشهای مکرر اعتقاد دارم. درمورد نمایش «جمجمهای در کانهمارا»، تمرینات ما همزمان با آغاز اجرای نمایش «کراپ» شروع شد؛ یعنی حدود شش ماه پیش. بازیگران اکنون اشراف کامل به جهان نمایشنامه دارند. برای من مهم است که بازیگر بداند دقیقاً در چه موقعیتی قرار دارد و در حال انجام چه کاری است؛ نه اینکه صرفاً دیالوگها را ارائه دهد.
نمایش «جمجمهای در کانهمارا» از روز یکشنبه ۱۲ مرداد، در کافه دلآن روی صحنه خواهد رفت.