پس از یک نبرد سهمگین دوازدهروزه که در آن هم مشت کوبنده ایمان و اراده ملت ایران به رخ کشیده شد و هم شهادت چهرههای درخشان علمی و نظامی جگر ملتی را سوزاند، رهبر معظم انقلاب پیامی صادر کردند که درحقیقت، نه یک پیام تسلیت بلکه یک منشور ایستادگی و برنامهریزی برای دوران پس از نبرد است. در این پیام، وظایف هفتگانهای برای اقشار و ارکان کشور تعیین شده است، اما آنچه توجه ما روحانیان را بیش از همه به تأمل و مسئولیت میکشاند، این فراز کوتاه و پرمعناست:
«هدایت معنوی و نورانی کردن دلها و توصیه به صبر و سکینه و ثبات مردمی، وظیفه حضرات روحانی است.»
این جمله، دستور مستقیم رهبر معظم انقلاب است؛ دستوری روشن، پرمعنا و ناظر به ضرورتهای روز جامعه.
اکنون باید بیپرده و صادقانه پرسید: حوزههای علمیه، بهویژه بدنه فعال تبلیغی در عرصههای مردمی، چگونه باید به این وظیفه پاسخ دهند؟ و اساسا این «هدایت معنوی» که معظمله مطالبه کردهاند، چگونه با وضعیت امروز جامعه، جنگ روانی دشمن و تهاجم شبانهروزی صهیونیستها به جبهه ایمان ملت، پیوند میخورد؟
نخست باید به عمق کلمات انتخابشده در این فراز دقت کرد. رهبر معظم انقلاب از «هدایت» سخن گفتند، نه صرفا تبلیغ. هدایت به معنای پیشبردن و رساندن دلها به مقصد است. هدایت معنوی، مأموریتی است که نیازمند بصیرت عمیق، انس با معارف و تسلط بر اقتضائات زمانه است. آنچه یک روحانی را از سخنران یا گوینده مذهبی متمایز میکند، همین روح هدایتگری است؛ نه فقط گفتن، بلکه بردن. نهفقط تبیین، بلکه تثبیت. نهفقط تأثر، بلکه تغییر. در ادامه این فرمان، سه واژه طلایی مطرح شده است: صبر، سکینه، ثبات.
اینها واژههایی صرفا اخلاقی یا فردی نیستند. در میدان مبارزه، این سه، سلاح روانی ملتاند. دشمنان ما ــ و در رأس آن رژیم پلید صهیونیستی ــ اگرچه در میدان جنگ سخت شکست خوردهاند، تجربه و سرمایهگذاری سنگینی بر جنگ روانی دارند. آنان بهخوبی دریافتهاند که تزلزل روانی ملت، مقدمه عقبنشینی سیاسی و فکری است.
از همین روست که معظمله، خطاب به روحانیان، از «سکینه» سخن میگویند؛ همان آرامش الهی که در دل طوفان، دلها را محکم نگه میدارد. این آرامش، فقط از مسیر ایمان عبور میکند، نه از تحلیلهای بیروح و بیریشه.
روحانیان، امروز باید پیشانیبند صبر و سکینه را از منابر به میدان بیاورند. روحانی، در این عصر، صرفا راوی دین نیست؛ نگهبان روان ملت است. باید بتواند مخاطب را در برابر امواج روانی شبکههای بیگانه، پایداری ببخشد. صبر را بهمثابه مقاومت فعال معرفی کند. سکینه را در لابهلای روایت شهیدان، تجلی وعده الهی نشان دهد و ثبات را، چون درختی باریشه در تاریخ اسلام، به رخ بکشد.
اما این وظیفه، نیازمند تحول در شیوههای تبلیغ نیز است. ما نمیتوانیم با ابزارهای سنتی، در برابر ماشین رسانهای صهیونیسم جهانی ایستادگی کنیم. باید نسل جدیدی از مبلغان را تربیت کنیم که با زبان مخاطب امروز آشنا باشند، در فضای مجازی حضور مؤثر و مستمر داشته باشند، روایتهای ایمانبخش را به زبان مردم و با قالبهای هنری منتقل کنند و مهمتر از همه، خودشان منشأ سکینه باشند. حوزه باید الگویی از روحانی اهل حکمت، اهل مردم، اهل رسانه و اهل میدان بسازد.
در این مسیر، حوزه علمیه خراسان خود را متعهد به طراحی و اجرای برنامهای چندسطحی میداند. ما باید با راهاندازی کارگاههای بازآموزی محتوا، دورههای مهارت تبلیغی ویژه بحران، تولید بستههای روایی برای تثبیت ایمان در قلب مخاطب و اعزام مبلغان به نقاط ملتهب اجتماعی، مأموریت هدایت معنوی را تحقق ببخشیم. «نورانی کردن دلها» با سخن گفتن تحقق نمییابد، بلکه با ساختن رابطه، دیدن مخاطب، درک نیازهای پنهان او و رساندن نسخه شفابخش دین به متن زندگی او ممکن میشود.
درنهایت، باید دانست که این پیام رهبر معظم انقلاب، فقط پیام به روحانیون نبود؛ پیام به آینده مقاومت بود. اگر روحانیان این مأموریت را با همه توان و خلوص خود به دوش بگیرند، سکینهای که امروز بر ملت نازل میشود، ثمرهاش فردای پیروزی نهایی بر جبهه ظلم خواهد بود.
در چنین روزگاری، حوزه علمیه دیگر یک نهاد علمی صرف نیست؛ قرارگاه هدایت دلهاست و روحانیت، نه فقط طلبه و خطیب، بلکه افسر جبهه ایمان است. ما وظیفه داریم نهفقط پاسخ بدهیم، بلکه وفاداری خود را به این فرمان، با میدانداری در قلب فتنهها اثبات کنیم.