در روزهایی که فوتبال جهان از جدیدترین فناوریها برای تحلیل دادهها، استعدادیابی، مدیریت هواداران و حتی طراحی تمرینها استفاده میکند، رئیس فدراسیون فوتبال ایران با آبوتاب اعلام میکند که «هوش مصنوعی» به لیگ برتر خواهد آمد؛ جملهای که روی کاغذ شیک است، در تیترها هم جذاب، اما در عمل چیزی شبیه به وعده ساخت «ورزشگاههای پنجستاره» است؛ حرفی که سالهاست گفته میشود و هنوز به همان اندازه رؤیایی باقی مانده است.
سؤال ساده این است: فوتبالی که هنوز زمینهای چمنش بیشتر شبیه زمین کشاورزی است تا ورزش حرفهای، فوتبالی که استادیومهایش سرویس بهداشتی و صندلی سالم برای تماشاگر ندارد، فوتبالی که برای نصب یک سیستم VAR استاندارد پنج سال است در رفتوبرگشت است، واقعاً چطور میخواهد یکباره از «هوش مصنوعی» استفاده کند؟
وحید هاشمیان، سرمربی پرسپولیس، حرف دقیقی زد وقتی گفت فعلاً ما باید به «هوش طبیعی» بسنده کنیم. راستش را بخواهید، در فوتبال ایران چیزی که بیشتر از همه غایب است، همین «هوش طبیعی» در مدیریت است. تصمیمگیریهای عجولانه، تغییرات ناگهانی در برنامه لیگ، قراردادهای پرابهام با مربیان خارجی و بدهیهای سنگین باشگاهها همه نشان میدهد که پیش از آنکه به سراغ ماشینهای هوشمند برویم، باید اول مدیرانمان را به دورههای «مدیریت مبتدی» بفرستیم.
البته کسی منکر کارایی هوش مصنوعی نیست. AI میتواند در داوری، تحلیل عملکرد بازیکنان، کاهش مصدومیتها، استعدادیابی در شهرهای کوچک و حتی مدیریت تماشاگران، کمک بزرگی باشد. در دنیا این اتفاق افتاده و نتایجش هم ملموس است؛ اما مشکل ما اینجاست که زیرساختها مثل یک خانه نیمهکاره است که هنوز سقف ندارد، آن وقت صاحبخانه میخواهد تلویزیون هوشمند آخرینمدل بخرد!
اگر فدراسیون واقعاً به فکر تحول است، بهتر است بهجای پرتابکردن کلمات دهانپرکن مثل «هوش مصنوعی» در رسانهها، اول تکلیف همان چیزهای ساده را روشن کند: چمن استاندارد، صندلی سالم، بلیتفروشی دیجیتال، داوران آموزشدیده و استادیومهایی که در روز بارانی تبدیل به استخر نشود. بعد از آن، میتوانیم درباره هوش مصنوعی حرف بزنیم؛ وگرنه این ماجرا هم مثل بسیاری از پروژههای «ویترینی» فقط به یک عنوان خبری قشنگ خلاصه خواهد شد.
در واقع، ورود هوش مصنوعی به فوتبال ایران شبیه این است که در یک تیم محلی که هنوز برای شستوشوی لباسها از تشت و صابون استفاده میکند، ناگهان بگویند قرار است «ماشین لباسشویی با هوش مصنوعی» بیاوریم! نتیجهاش روشن است: نه آن لباسها تمیزتر میشود و نه تیم پیشرفتی میکند، فقط چند تیتر خبری تولید میشود تا ما باز هم برای مدتی سرگرم شویم.
پس پیش از اینکه به دنبال «هوش مصنوعی» باشیم، شاید بد نباشد کمی هم دنبال رفع بیهوشی طبیعی در مدیریت فوتبال باشیم. شاید آن وقت، نیاز به شعارهای توخالی کمتر شود و فوتبال ایران بالاخره به جایگاهی برسد که لایقش است.