غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز؛ انبوهی از خاطرهها را از تئاتر مشهد در سینه خود محفوظ نگهداشته است. همکاری او با افرادی همانند مرحوم رضا سعیدی، مرحوم انوشیروان ارجمند، داریوش ارجمند، علی آزادنیا و ... برایش کولهباری از تجربه را به همراه داشته و از آنها در بیش از ۱۰۰ نمایش صحنهای، خیابانی و تلویزیونی بهره برده است.
امیر محاسبتی، بازیگر پیشکسوت مشهدی، متولد ۱۳۳۹ است که از ده سالگی فعالیت هنریاش را در مشهد آغاز کرده است. پیش از انقلاب اسلامی با اینکه تنها ده، دوازده سال بیشتر نداشته در یک سریال نقش ایفا میکند. سالها بعد در سریال «روایت عشق»، نخستین فیلمی که پس از انقلاب درباره سید و سالار شهیدان ساخته شده است، در نقش «یزیدبنمعاویه» حاضر میشود و پس از آن نامش در تیتراژ نزدیک به پنجاه فیلم و سریال ثبت میشود. او درباره فعالیتش در آن دوران و همکاریهایش با بازیگران برجسته مشهدی میگوید: زمانی که جوان بودم بین اهالی هنر حسادت نبود؛ رقابت سازنده وجود داشت و همه به هم کمک میکردند. محاسبتی یکی از افتخاراتش این است که در فیلمهای کوتاه و فیلمهای صدثانیهای هم حضور داشته است.
او همچنین به دلیل حضور متعددش در جشنوارههای مختلف ملی همانند فجر، دفاع مقدس، آیینی، سنتی و ... توانسته جوایز و رتبههایی را از آن خود کند.
تئاتر «پشت دیوار قدیمی کشتارگاه» به نویسندگی و کارگردانی رضا صابری، چند تئاتر دیگر و نیز سریال «سرزده» به کارگردانی شهرام اسدی، که ماه محرم از رسانه ملی پخش خواهد شد، آثاری است که او آماده نمایش دارد.
این دومین مرتبه است که در طول ۴۵ سال فعالیت محاسبتی شهرآرا سراغی از او میگیرد و پای صحبتهایش مینشیند. برای همین او معتقد است اگر رسانهها سراغ هنرمندان را بگیرند اوضاع فضای هنری بهبود خواهد یافت.
در ادامه گفتوگوی ما را با این بازیگر پیشکسوت که در تدارک سفر به تهران برای همکاری در فیلم «گشت ارشاد ۳» تازهترین اثر سینمایی سعید سهیلی، سینماگر مشهدی، است میخوانید.
شما هم روی صحنه تئاتر حضور دارید و هم در قاب تلویزیون و سینما دیده میشوید. اما به نظر میرسد تئاتر جایگاه ویژهای برای شما دارد؟
من عاشق تئاتر هستم. هنوز هم دارم در این راه تجربه کسب میکنم. اتفاقی که در تئاتر میافتد بدیع است. رابطه میان بازیگر و تماشاگر است که آن را معنی میکند. آن چیزی که در تئاتر اهمیت دارد حضور مخاطب است. تئاتر برای مردم اجرا میشود. رمز و رازی در آن وجود دارد که به ما، چه بازیگر چه مخاطب، درک و آگاهی میدهد. در واقع این هنر جایی است برای دیدن، شنیدن و اندیشیدن. تئاتر یعنی هنری که آگاهی میدهد و من هم تئاتر را برای این دوست دارم. به وجود آمدن این آگاهی نه بدون تماشاگر و نه بدون بازیگر و دیگر عوامل تئاتر ممکن نیست.
اتاق نور سالن هلال احمر شب اجرای نمایش «خانات» نوشته و کار رضا صابری نفرات عکس، علی جوانمرد، حسین رزاززاده، امیر محاسبتی، تقی هاجری
همچنین آن چیزی که تئاتر را برای من جذاب کرده است حس زنده بودنی است که در آن وجود دارد. زنده بودن تئاتر و نفس گرم تماشاچی به من انرژی میدهد. میدانید در تئاتر یک قاب لانگشات وجود دارد که بازیگر در آن باید با تمام وجودش بازی کند. بر خلاف آن چیزی که در سینما و تلویزیون اتفاق میافتد، که نماهای مختلف و تقطیع شده وجود دارد، تئاتر باید بدون قطع جریان داشته باشد. این زنده بودن تئاتر حس عجیبی هم برای بازیگر و هم برای مخاطب به دنبال دارد. مجموع همه اینها من را عاشق تئاتر کرده است.
میتوان اینطور نتیجه گرفت که حضور شما در تلویزیون و سینما به دلیل دیده شدن بیشتر بوده است؟
در دنیای وسیع بازیگری هرکه بگوید نمیخواهد دیده شود دروغ گفته است. قطعا من هم میخواهم هنرم را به نمایش بگذارم و دیده شوم. اما این دیده شدن به همین راحتی نیست. دست پیدا کردن به مدارج بالا در تئاتر، سینما و حتی تلویزیون دشوار است. من هم دوست دارم مردم کارم را ببینند.
بالأخره ما هم برای مردم کار میکنیم. اگر مردم و مخاطب کارهای ما را دنبال نکنند، فعالیت ما بیفایده است و شهرت معنایی ندارد. از طرف دیگر الان شرایط به ویژه در میان جوانان به سمتی رفته است که همه برای دیده شدن پا به عرصه بازیگری میگذارند. این یک دروغ است که کسی بگوید فقط برای عشقش به بازیگری به دنیای هنر پا گذاشته است. چون دیده شدن آینده جوانان را تضمین میکند.
در این میان، که همه به فکر دیده شدن هستند، چه چیزی از همه بیشتر اهمیت دارد؟
به نظرم جوانترها باید حواسشان به مردم باشد. به آنها احترام بگذارند. انتخابهای درست داشته باشند و آهسته حرکت کنند. فعالیت در فضای هنری همانند راه رفتن روی لبه تیغ است. بازیگر باید علاوه بر تواناییهای فنی و هنریای که کسب کرده و میکند مردمدار هم باشد.
فکر میکنید بعد از چهار دهه فعالیت در تئاتر، سینما وتلویزیون، به جایگاهی که باید، دست پیدا کردهاید.
من هنوز هم در این هنر مشغول آموختن و کسب تجربه هستم و جایگاهی را برای خودم نمیبینم. شاید بیست سال پیش که جوانتر بودم اگر شرایطش فراهم میشد تا در یک فیلم سینمایی خودی نشان دهم، میتوانستم نتیجه زحماتم را ببینم.
اما به نظرم در برخورد با موقعیتها نگاهمان را باید اصلاح کنیم. به نظرم منِ محاسبتی هیچ وقت جای فرد دیگری را در بازیگری نمیتوانم بگیرم. از آن طرف دیگر، بازیگر دیگری هم نمیتواند جای من را بگیرد. هر کسی جایگاه خودش را در بازیگری دارد.
اگر به نظرمان میرسد هنرمندی به آن جایگاهی که باید نرسیده عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا آن اتفاق بیفتد یا نیفتد. متأسفانه ما هنرمندان به یکدیگر مساعدت و یاری نمیکنیم. ما باید تجربهها را به هم منتقل کنیم تا باعث پیشرفت یکدیگر باشیم، اما این کار را نمیکنیم. اگر در هنر حسادتها را کنار بگذاریم و به جای آن، رقابت سازنده بنشانیم خیلی اوضاع بهتر میشود و همه به جایگاهی که مستحقش هستند میرسند.
جدای از اینها اگر منِ نوعی جوهر هنر را داشته باشم به آن جایی که باید برسم خواهم رسید. اوضاع هم جوری شده که هنرمند برای کار کردن باید به تهران برود. باید در دسترس کارگردانان بزرگ سینما و تئاتر قرار داشته باشد تا به او پیشنهاد کار بدهند؛ و الا در مشهد کار کردن دشوار شده است. تا امثال من با خبر میشوند که کارگردانی برای تولید یک اثر به مشهد آمده، تیمش بسته شده است و دیگر نیاز به بازیگر ندارد. دوستانی هم که از این فعالیتها با خبر هستند به ما خبر نمیدهند. تیم خودشان را سر کار میبرند. میخواهم بگویم بیشتر رابطهها کارکرد دارند تا ضابطهها. میبینید که در مشهد پشت سر هم فیلم میسازند؛ اما افرادی همانند من که عمرمان را پای این کار گذاشتهایم بیخبر و بیکاریم.
به نظر شما چرا فضای رقابت در هنر مشهد اینگونه است؟
به این دلیل است که ما در مشهد مرجعی نداریم. مرجعی که اطلاعات همه عوامل هنری و فنی در آن وجود داشته باشد نداریم. اگر چنین مرجعی ایجاد شود بازیگران راحتتر به اهدافی که دارند میرسند. کارگردان یا فیلمسازی که میخواهد کار کند به آن مرجع مراجعه کند و عواملش را بر اساس سابقه کار و نیازمندیاش انتخاب کند. آن مرجع که مثل یک صنف عمل میکند به کارگردان و یا سازنده فیلم میگوید که آیا این بازیگر میتواند از عهده کار برآید یا نه. متأسفانه این مرجع وجود ندارد. امثال من، افراد زیادی هستند که در مشهد کسی از آنها یادی نمیکند. متأسفانه اگر مدتی هم از فضای هنری دور باشیم کسی یادی از ما نمیکند. اگر کاری هم پیشنهاد شود آنقدر دستمزدش پایین است که در شأن بازیگر نیست. اما بیشتر هنرمندان به دلیل اینکه خودشان را در جریان تولید قرار دهند مجبورند کار را با همان دستمزد پایین بپذیرد.
نمایش «دلبسته» نوشته عباس جانفدا و کار احمد طاهونچی. علی جوانمرد، حسین مقدم و امیر محاسبتی
این شرایط در هنرهای نمایشی و بازیگری از گذشته در فضای هنری مشهد شکل گرفته یا محصول سالهای اخیر است؟ یا شاید هم اقتضای کار هنرهای نمایشی اینگونه است.
نه! اقتضایش این نیست. نمیدانم چرا آنهایی که در کار هنر هستند دوست ندارند رقابت سازنده کنند. البته این را هم بگویم افرادی مثل محمد جهانپا، بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر، و ... به پیشکسوتها احترام میگذارند و در کارهایشان از آنها نیز استفاده میکنند.
اگر هر کدام از این هنرمندان جوان که اسم و رسمی در تئاتر و فیلمسازی مشهد دارند به سراغ پیشکسوتها بروند و از تجربیاتشان سر کارها استفاده کنند کافی است. بالأخره پیشکسوتها برای بقای این هنر در مشهد زحمت کشیدهاند.
صدا و سیمای استانی هم پایش را از این فضا کنار کشیده است.
متأسفانه برنامهریزی درستی وجود ندارد. دقیق که میشویم میبینیم تلویزیون هم کمکار شده است. ما بازیگرا ن تئاتر قبلا سالی دو، سه سریال و تلهفیلم بازی میکردیم. الان چرخه تولید در تلویزیون کند میچرخد. شما صدا و سیمای استانهای دیگر را نگاه کنید؛ سریال تولید میکنند. تلهتئاتر میسازند. اما در مشهد اینطور نیست و این باعث تأسف است. ما در استان خودمان باشیم و کسی نباشد که از آنها حمایت کند.
حتی حمایت از تئاترهایی که روی صحنه میروند هم در دستور کار تلویزیون قرار ندارد. گروه تئاتر پولی برای تبلیغات تلویزیونی ندارد. اما تلویزیون میتواند با پخش یک تیزر کوتاه از تئاتر و حتی یک زیرنویس تلویزیونی از هنرمندان مشهدی حمایت کند.
مطمئنا در مشهد ظرفیت هنری وجود دارد، اما حمایت از آن، چه از طرف دستگاهها و چه از طرف خود هنرمندان وجود ندارد. این هنرمندان هستند که باید از یکدیگر حمایت و در کارهایشان از هم استفاده کنند.
سعید سهیلی با دعوت از شما برای بازی در فیلم تازهاش خواسته از هنر مشهد حمایت کند یا تجربههای همکاری گذشته و رفاقتتان با او باعث این اتفاق شده است؟
این نخستین باری است که من قرار است با آقای سهیلی همکاری کنم. او همیشه به همشهریهایش لطف داشته و در همه کارهایش حداقل از یکی دو نفر از آنها استفاده کرده است. در «گشت ارشاد ۳» هم نقشی برای من کنار گذاشته که برایم افتخار است. امیدوارم بتوانم پاسخ اعتمادش به خودم را بدهم. این رفتار آقای سهیلی در میان همه هنرمندان مشهدی که به تهران مهاجرت کردهاند وجود دارد. همه آنها به همشهریهایشان لطف دارند و هنرمندان مشهدی را فراموش نمیکنند و تاجایی که بتوانند در کارهایشان از بازیگران مشهدی استفاده میکنند.