به گزارش شهرآرانیوز؛ گاهی یک رودخانه بیش از آنکه مسیر گذر آب باشد، بستری برای عبور تاریخ است؛ رشتهای زنده در کالبد یک شهر که با نبضش، کوچهها نفس میکشند و باغها بار میگیرند. درست مثل کشف رود خودمان؛ این اسم پر طنین، روزگاری نه چندان دور، با صدای جاری اش در دل دشت مشهد، قصههای زیادی گفته بود؛ قصههایی از کشتزارهای سبز، آسمان آبی و رنگ زندگی. امروز، اما کشف رود، یادآور آب و زندگی نیست؛ بیشتر شبیه سایهای از گذرگاه خستهای است که آبیِ آب را از یاد برده است.
صبحها با غرش خشن تانکرهای فاضلاب شهری و بیمارستانی بیدار میشود و روز را با گنداب جاری بر بستر تاریخی اش به شب میرساند و با فاضلاب خمیازه میکشد و به خواب میرود. بیشتر شبیه زخم بازی است که زیر پوست شهر، هر روز چرک ریزی دارد و مرهمی برای التیامش نیست. انگار آب هم دیگر به این رود ایمان ندارد و انگار اینجا آب آلوده رمق از حیات کشیده است.
کشف رود این روزها، رودخانهای است که نای زندگی ندارد، اما همچنان تقلا میکند. سه دهه است که کشف رود مبتلای به فاضلاب است، در رگ هایش به جای آب، فاضلابهای خطرناک صنعتی، پسابهای نصفه ونیمه تصفیه شده، سپتاژ بی سامان جریان دارد و از خون آلوده اش کشاورزی کاذبی رونق گرفته تا عفونتی را که ما به جان رود انداختیم، به سفره ما برگرداند.
از «تقاطع کلاته نوری» گرفته تا «پل سنگ بر» و از «جاده گاز» تا «جاده میامی» نه صدای پرندهای است، نه رد پای گنجشکی؛ فقط بوی فلزات میآید و رنگ و چربی. از خروجی چرمشهر، رود فقط چرک و چروک میآورد؛ چروکهایی روی صورت شهر، روی خاک، روی آسمان.
در این میانه هم مسئولان، گاهی آمدهاند، دیدهاند، اخطار دادهاند و رفتهاند و پروندههایی که در کشوی ادارهها همچنان خاک میخورد، با این حال هنوز خیلیها به احیا و بازگشت این رودخانه تاریخی به خاطره مشهدیها امیدوارند. مثل دکتر محمدرضا علوی مقدم، سکاندار پژوهشکده محیطهای خشک دانشگاه آزاد اسلامی مشهد که همچنان رؤیای برگشت کشف رود اساطیری به چرخه حیات را در سر میپروراند.
گفتوگو با او، نه بازخوانی یک بحران صرف، که روایتی از نبرد طبیعت با فراموشی است؛ گفتوگو با کارشناسی که در زیر لایههای خشک و آلوده رودخانه، هنوز نشانهای از حیات میبیند و این بار، رودخانه نه آب، که حرفهای تلنبارشدهای را از زبان یکی از دوست دارانش جاری میکند؛ از ناکارآمدی مدیریتها گرفته تا رؤیای احیای کشف رود اساطیری.
خب این ماجرا حداقل ریشهای سی ساله دارد. تا سال۱۳۷۰، کشف رود ماهیت اصلی خود را داشته و رودخانهای فصلی با کارکردی طبیعی بوده که مهمترین آنها پاک سازی دشت مشهد با بروز سیلابهای سنواتی و زهکشی روانابها و سیلابهای مازاد بر ظرفیت تغذیه آبخوان است؛ اما از سال ۷۰ تا ۹۳ با ساخت و بهره برداری تصفیه خانههای فاضلاب مشهد و دائمی شدن رودخانه ناشی از پساب تصفیه شده، توسعه تصرفات و کشاورزی با پساب در طول سال در اطراف کشف رود و در محدوده مجاور شهر آشکار شد.
در بازه زمانی سال های۹۳ تا ۹۵ شاهد یکی از اقدامات بسیار مفید و هماهنگ در مدیریت رودخانه در کشور هستیم که در آن شرکت آب منطقهای با پشتیبانی دستگاه قضایی و انتظامی و سمنهای محیط زیستی استان، اراضی تصرف شده در سواحل رودخانه را در مجاورت شهر آزادسازی کردند.
در سالهای ۹۵ تا ۹۸ با توجه به آزادسازی بستر و حریم رودخانه در محدوده شهری (حدود ۸۰ کیلومتر) و در سایه خلأ برنامه ریزی و اقدام، کشت آلوده به پایین دست کشف رود منتقل شد و علاوه بر آن از این سال به بعد، با رشد جمعیت شهرنشین مشهد و توسعه شبکه جمع آوری فاضلاب، شاهد پدیده تأسف باری به نام تخلیه فاضلاب خام به کشف رود هستیم که همچنان ادامه دارد.
در سال ۹۸ با همکاری مشترک بین رسانهها و سمنها برای نمایاندن فاجعه محیط زیستی کشف رود، استاندار وقت از رودخانه بازدید کرد و این امر زمینه ساز امضای توافق نامه مشترک همکاری و تعیین شهرداری مشهد به عنوان مدیریت واحد کشف رود شد. اما متأسفانه این توافق نامه به درستی و به طور کامل اجرا نشد و علیرغم عدم اجرا، همچنان ازسوی مدیران شهری و استان، سند مدیریت کشف رود به شمار میآید.
کشف رود دارای طولی حدود ۲۹۰کیلومتر است که برخی سرشاخههای آن، مانند ارداک، کارده، ماه نسا و میامی از دامنههای جنوبی هزارمسجد و دیگر سرشاخههای آن مانند چکنه، فریزی، گلمکان، طرقبه، طرق و سنگ بست از دامنههای شمالی بینالود سرچشمه میگیرند و یک به یک به کشف رود میریزند.
کشف رود به لحاظ تقسیمات سیاسی از محدوده شهرستان قوچان آغاز میشود و از محدوده شهرستانهای چناران، گلبهار، مشهد و سرخس عبور میکند و درنهایت در محل پل خاتون به رودخانه هریرود میپیوندد و مسیر خود را به سمت ترکمنستان ادامه میدهد. این رودخانه به طور کلی بزرگ است، اما وقتی از برش شهری آن در مشهد صحبت میکنیم، محدودهای از پل شاهنامه تا چرمشهر با طولی حدود ۸۰کیلومتر را شامل میشود که نقاط بحرانی و حاشیه ساز آن نیز دقیقا در همین جا قرار میگیرد.
در بخش شهری رودخانه، یعنی این ۸۰ کیلومتر، از محدوده شاهنامه تا روستای پرکندآباد که نخستین تصفیه خانه فاضلاب مشهد در مجاورت آن احداث شده است، آلودگی چندانی وجود ندارد و رودخانه کمابیش همان خشک رود همیشگی است. از پرکندآباد به بعد، با ورود پساب به رودخانه آبدار و دائمی میشود. این شرایط رودخانه تا کیلومترها پایینتر ادامه دارد.
عمده مشکل از بخشهای پایین تر، یعنی از شرق مشهد آغاز میشود؛ جایی که ورود فاضلاب خام، مازاد بر ظرفیت تصفیه خانهها به رودخانه (مانند بای پس تصفیه خانه التیمور) و خروجی کانالهای زهکشی و انتقال فاضلاب شهری مانند کال طبرسی و سیاسک را شاهد هستیم. در پایین دست محدوده شهری نیز دو کانون بسیار خطرناک وجود دارد؛ اولی بستر تخلیه تانکرهای تخلیه چاههای جذبی یا اصطلاحا سپتاژ است که تعداد آنها در روز بالغ بر چندصد سرویس تانکر است.
سال هاست که برای رفع این مشکل، ساخت تصفیه خانه اختصاصی سپتاژ در دستورکار قرار دارد، اما متأسفانه علیرغم پیشرفت بیش از ۵۰ درصد، که تمامی آن از جیب شهروندان مشهدی هزینه شده، تکمیل آن از دستورکار شهرداری خارج شده است و من همین جا به عنوان یک کارشناس مهندسی عمران، به شهروندان مشهدی اطلاع میدهم که تکمیل و بهره برداری از این تصفیه خانه به دلیل نقشی که در ارتقای بهداشت و سلامت شهروندان دارد، به مراتب مهمتر از اقدامات معمول مانند بهسازی پیاده روها و سواره روهای شهری است و خواهش میکنم که شورای شهر، در تصمیم اشتباهی که برای تعطیلی اجرای این تصفیه خانه گرفته است، تجدیدنظر کند.
کانون آلودگی دوم، پساب خروجی چرمشهر است که هرچند پس از پیگیریهای مکرر مردم، سازمان محیط زیست و دستگاه قضایی، بالاخره در سال گذشته این تصفیه خانه به بهره برداری رسید، همچنان برای ما فعالان محیط زیست، این ابهام وجود دارد که آیا آنچه در حال کار است، کارآمدی لازم برای تصفیه شیمیایی و حذف عناصر سنگین موجود در این فاضلاب را دارد یا خیر؟
در این راستا خواهشمندیم پیگیری لازم ازسوی سازمان محیط زیست و شفاف سازی لازم ازسوی شهرک صنعتی چرمشهر صورت گیرد. این دو کانون آلودگی، هرچند در مقایسه با تصفیه خانههای شهری، حجم جریان بسیار کمی دارند، غلظت و نوع آلودگی آنها بسیار زیاد و خطرناک است.
بله. درست است. آب، پساب و فاضلاب همه با هم مخلوط میشوند، به طوری که دیگر نمیتوان نام آب یا حتی فاضلاب تصفیه شده بر آن گذاشت. حجم پساب غیراستاندارد و فاضلاب خامی که وارد رودخانه میشود، زیاد است.
این تخلیه شامل روزانه ۲۰۰ تا ۴۰۰ تانکر است که بیشتر از چاههای جذبی پر میشود و مربوط به ساختمانهایی است که شبکه اگو در محل آنها توسعه نیافته یا توسعه یافته، اما هنوز متصل نشده است؛ یا مناطقی از شرق و شمال شهر که چاههای جذبی شان به سرعت پر میشود و برای خلاصی از این فاضلاب، نیاز به تخلیه تانکری دارند.
به لحاظ حجمی، حجم این گونه فاضلاب چندان زیاد نیست، اما بار آلودگی آلی و میکروبی آن بسیار فراوان است. متأسفانه، در پایین دست رودخانه فرصتی برای تصفیه طبیعی نیز وجود ندارد، زیرا فاضلاب مستقیم پمپاژ و به مزارع منتقل میشود که وضعیت به شدت نامطلوبی ایجاد کرده است. این مسئله تأثیر منفی زیادی بر محصولات کشاورزی و سلامت عمومی میگذارد.
تصفیه خانه چرمشهر مشهد که اخیرا افتتاح شده است، توانایی تصفیه ۳ هزار مترمکعب فاضلاب در روز را دارد و یکی از پیشرفتهترین تصفیه خانههای چرم کشور شناخته میشود؛ با این حال، همان طور که اشاره کردید، این تصفیه خانه دو مشکل اساسی دارد؛ نخست آنکه پیش تصفیه اجباری در واحدهای صنعتی به طورکامل وجود ندارد که با اقدامات نظارتی و تنبیهی توسط شهرک صنعتی و سازمان صمت و نظارت دستگاههای نظارتی به سرعت قابل انجام است؛ مشکل دوم این است که بر اساس بازدیدهای کارشناسی، به نظر میرسد مبانی عملکردی این تصفیه خانه بر اساس کاهش BOD (اکسیژن موردنیاز بیوشیمیایی) است، درحالی که بار آلودگی صنعتی شهرک چرم شامل COD (اکسیژن موردنیاز شیمیایی) بالاست.
حتی با احداث تصفیه خانههای جدید مانند طبرسی شمالی، مسئله فاضلاب شهری مشهد به طور کامل حل نخواهد شد. این تصفیه خانهها اگرچه میتوانند بخشهایی از عقب ماندگیهای موجود را جبران کنند، کافی نیستند. گستردگی مسئله فاضلاب شهری و پیچیدگی آن، نیازمند رویکردهای جامعتر و سرمایه گذاریهای بلندمدت است.
براساس اطلاعات موجود، پروژه تصفیه خانه طبرسی شمالی که برای تصفیه فاضلاب شهری طراحی شده است، با ظرفیت ۷۰هزار مترمکعب در شبانه روز در حال ساخت است و تاکنون حدود ۳۰درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. این پروژه با استفاده از اعتبارات ملی و بودجههای عمومی، برنامه ریزی شده است و به نظر میرسد با سرعت مناسبی پیش میرود؛ هرچند ممکن است به دلیل شرایط مالی کشور با چالشهایی مواجه شود.
اگر تصفیه خانه نداشتیم، شاید بهتر بود که فاضلاب را جمع آوری نمیکردیم و به طور مستقیم و سنتی، به زمین میدادیم. هرچند که این روش نیز از نظر اصولی صحیح نیست و به بن بست خودش میرسید؛ زیرا سبب آلودگی آبخوان و بار تجمعی آلودگی به آبخیز میشد، اما این وضعیت شاید از شرایط فعلی بهتر بود که فاضلاب با کیفیت نامناسب و توان تصفیه ناکافی وارد رودخانه شود.
نتیجه این وضعیت این است که ما با محصولات آلودهای مواجه هستیم که برخی مانند گوجه فرنگی، در صورت داشتن تخم انگل، حتی با ضدعفونی کردن قابل پاک سازی نیست. آلودگیهای شیمیایی مانند نیترات یا فسفات نیز به قوت خود باقی میماند و مصرف طولانی مدت آن به تجمع سموم در بدن و مشکلات و بیماریهای مزمن منجر خواهد شد.
عددهای دقیق را دراختیار ندارم، اما میتوان یک محاسبه تقریبی انجام داد. اگر ظرفیت تصفیه خانههای مشهد در سال گذشته حدود ۱۹۰هزار مترمکعب در شبانه روز بوده باشد و میزان روزانه فاضلاب جمع آوری شده، دست کم ۲۴۰هزار مترمکعب باشد، این اختلاف حدود ۵۰هزار مترمکعب در شبانه روز میشود. این مقدار ناترازی، در مقیاس سالانه، نزدیک به ۲۰میلیون مترمکعب فاضلاب مازاد است که شهر توان تصفیه آن را ندارد و طبیعتابه رودخانه تخلیه میشود.
یکی از مهمترین عوامل، توسعه بی حدوحصر شهر است. به معنای دیگر عقب ماندگی در حوزه مدیریت شهری در حال تشدید است و به نظر میرسد جلوی توسعه شهر گرفته نمیشود و برنامه مشخصی هم برای توسعه شهر وجود ندارد. ظاهرا هیچ یک از برنامه ریزان شهری و سازمانهای متولی، خط قرمزی برای توسعه مشهد در نظر نگرفتهاند.
اگر این برداشت درست باشد، مشهد در حال تجربه همان سرنوشتی است که تهران دچار آن شده است. به نظر میرسد برخی مسئولان محلی حتی از گسترش بیش ازحد شهر استقبال میکنند، درحالی که این امر میتواند بحرانهای آب و محیط زیست در شرق کشور را تشدید کند.
بله، همین طور است؛ التیمور و خین عرب از تصفیه خانههای پیشرفتهاند، اما اولنگ و پرکند به دلیل فرایندهای قدیمی قادر به تصفیه فاضلاب با کیفیت استاندارد سازمان محیط زیست نیستند.
معتقدم اگر مسئله آلودگی در کشف رود حل شود، سایر مشکلات این رودخانه، اصطلاحا به صورت دومینوار یا زنجیره وار حل خواهد شد. به عنوان مثال، اگر در حال حاضر سرمایه گذاری در کشف رود جذابیت کمتری دارد یا اگر گسترش فضاهای شهری در اطراف بستر آزادشده کشف رود صورت نمیگیرد، اینها نتیجه مستقیم مسئله آلودگی هستند. بنابراین، تمرکز بر رفع این مشکل به طور خودکار زمینه ساز حل سایر چالشها خواهد شد.
آرمانی که من در ذهن دارم، مشابه رودخانههایی مانند دانوب در اروپاست که تجربهای مشابه از آلودگیهای شدید داشتهاند. دانوب که از آلمان سرچشمه میگیرد و از اتریش و کشورهای اروپای شرقی عبور کرده، به دریای سیاه میریزد، زمانی به قدری آلوده بود که کلمه «دانوب آبی» به طنز تلخی تبدیل شده بود.
با این حال، با مدیریت صحیح و اقدامات هماهنگ، اروپاییها توانستند دانوب را احیا و به سمبل پاکی و زیبایی تبدیل کنند. این مثال نشان میدهد که با برنامه ریزی مناسب و تلاش هماهنگ، احیای کشف رود نیز میتواند به واقعیت تبدیل شود.
این برای ما تجربهای جدید، اما دست یافتنی است و در دنیا بارها تجربه شده است که رودخانهها را به وضعیت اولیه خود بازگرداندهاند؛ در ذهن من شرایط آرمانی کشف رود به این شکل تصویر میشود: کشف رود یک رودخانه دائمی نیست، ولی وجود پساب باکیفیت، فرصتی است که میتواند آن را به یک رود دائمی زیبا در حاشیه مشهد تبدیل کند. در این صورت، به طور طبیعی محیط زیست و گونههای گیاهی و جانوری مختلف در آن احیا میشوند.
پساب مازاد از این کاربریِ محیط زیستی، برای تغذیه یا جایگزینی به غرب مشهد منتقل میشود تا جایگزین بخشی از آب برداشت شده از آبخوان شود و جلوی نشست آب و زمین، تا حدی گرفته شود. حریم و بستر آن آزادسازی شده است، هیچ آلودگی فراتر از استاندارد واردش نمیشود و در اطراف آن طرحهایی اجرا شده است که متناسب با ماهیت رودخانه هستند.
این طرحها میتوانند دارای کاربریهای اقتصادی، تولیدی پژوهشی، کشاورزی، فضای سبز و تفریحی باشند. رؤیای من آن است که همانند گذشته کشف رود به برترین سایت پرنده نگری ایران تبدیل شود. رؤیای من آن است که در بخشی از بستر آزادشده آن، شهرک فناوری مانند «سیلیکون ولی» تأسیس شود و جوانان بااستعداد ایرانی در آن بستر به نوآوری و تولیدات روزآمد مشغول باشند.
بخش اول آن، اقدامی است مشابه آنچه شرکت آب منطقهای به نمایندگی آقای مهندس علی میرزایی و با همراهی مثال زدنی و تاریخی آقای دکتر بخشی محبی به نمایندگی دستگاه قضایی در این شهر انجام دادند. این اجماع تاریخی بین دستگاهها نمونهای نادر از همکاری هماهنگ و مثبت برای بهبود آب و محیط زیست کشور است که مشابه چنین حرکتهایی در کشور بسیار انگشت شمار است.
اکنون نیز علاوه بر تکرار و تداوم چنین همگراییای، به سرمایه گذاری و مشارکت بخشهای خصوصی نیاز داریم. راه حل برون رفت، علاوه بر این همگرایی، تهیه یک بسته فنی -محیط زیستی - اقتصادی است که توسط بخش خصوصی به انجام برسد و دستگاههای دولتی یا شهرداری، تنها نقش نظارتی داشته باشند.
دیگر اکنون پس از ۶ سال از تدبیر استاندار و ۹ سال از پایان فرایند آزادسازی بستر کشف رود، روشن است که دستگاههای اجرایی این شهر توان مالی و اجرایی برای احیای آرمانی کشف رود را ندارند و چه بسا اقدامات پراکنده آنها نه تنها در راستای آن تصویر آرمانی نباشد که به عقبگرد از آن نیز منجر شود، بنابراین سخن آخر من با مدیران شهری مشهد آن است که این بسته را طرح ریزی کنند. در شرایط اقتصادی کنونی و با گذشت سالها بی عملی، تنها این اقدام میتواند ما را به کشف رود آرمانی نزدیک و نزدیکتر کند.