اسامی داروهای لاغری غیرمجاز منتشر شد (۲ مهر ۱۴۰۴) ماساژ قلبی، بهترین خدمت درمانی برای نجات بیماران دچار سکته قلبی مشکلات بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین‌اجتماعی به دلیل بدعهدی دولت ادامه دارد | کسری ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی تأمین اجتماعی اهدای اعضای بانوی مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۲ مهر ۱۴۰۴) تداوم این علائم در کودکان را بعد از دو هفته جدی بگیرید هشدار وزارت بهداشت؛ استفاده از سولاریوم در ایران ممنوع است کاهش آمار طلاق در ایران به زیر ۲۰۰ هزار فقره وام ۵۰ میلیونی بازنشستگان کشوری واریز شد (یکم مهر ۱۴۰۴) دادستانی تهران علیه بلاگر وکیل‌نما اعلام جرم کرد آموزش در ازدحام کم وبیش به سوی عدالت آموزشی | مشکلات توسعه فضای آموزشی همچنان باقی است ماجرای عجیب دستگیری یک سارق مکار با شکایت خاص ۲ زن ضرورت ارتقای مهارت معلمان در عصر آموزش ترکیبی معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نماز یک بحث قلبی، دلی و ارتباطی با خدا است و ما با اجبار آن مخالف هستیم فرماندار مشهد: نماز باید به عملی مقدس در بین دانش‌آموزان تبدیل شود صدور هشدار سطح زرد هواشناسی خراسان رضوی در پی پیش‌بینی وقوع بارش‌های رگباری (یکم مهر ۱۴۰۴) جیره‌بندی آب مشهد در پاییز ۱۴۰۴؟ | ذخایر آبی سد‌های مشهد کمتر از ۵ درصد «بوتاکس معده» روشی غیراستاندارد و پرعارضه برای کاهش وزن چگونه خواب نوزادان را تنظیم کنیم؟ معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش خراسان رضوی: جامعه نمازگزار، جامعه رشدیافته و بالنده‌ای است پیشبرد طرح عرضه نان کامل در مشهد | ۳۵ درصد هدف‌گذاری ملی محقق شد وزیر آموزش و پرورش: مدارس استاندارد جایگزین مدارس کانکسی شدند رسوایی جراح قلابی | شکایت ۵۰ زن، پس از یک مرگ مشکوک بزاق دهان می‌تواند از پوسیدگی دندان‌ها جلوگیری کند مطالبه فرمانداران خراسان رضوی درخصوص اتصال راه‌آهن مشهد - بافق به مشهد - تهران
سرخط خبرها

داستان واقعی مردی که در پرتگاه خیانت افتاد و توبه کرد

  • کد خبر: ۳۵۶۱۸۵
  • ۱۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۰
داستان واقعی مردی که در پرتگاه خیانت افتاد و توبه کرد
مردی که بر اثر مشکلات خانوادگی به همسرش خیانت کرد، پس از اظهار پشیمانی و توبه در حرم مطهر امام رضا(ع) از مشاور کلانتری گلشهر مشهد تقاضای کمک برای سروسامان دادن به زندگی مشترکش دارد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ «من متولد ۱۳۶۴هستم و تا مقطع کارشناسی در رشته مهندسی صنایع غذایی تحصیل کردم. پدرم آرام و ساکت بود ولی هرکاری که برای خانواده از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد.

من ۱۵سال پیش کاملا سنتی ازدواج کردم. همسرم «رحیمه» دختر محجبه خوبی بود و البته خانواده خیلی خوبی هم داشت. واقعا برای زندگی من زحمت کشیدند. رحیمه» یک خواهر دو قلو دارد که مدام با هم تلفنی صحبت می‌کردند. اوایل برایم مهم نبود ولی او تمام جزئیات زندگی خصوصی مان را برای خواهرش توضیح می‌داد.

گاهی برای همین تلفن‌ها، خبرچینی‌هایی نیز انجام می‌شد و به دعوا و درگیری فامیلی می‌رسید. ولی من پا روی همه این ماجرا‌ها در زندگی می‌گذاشتم و از همسرم حمایت می‌کردم. در یک کارخانه تولید موادغذایی مشغول کار بودم و هربار که دو فرزند خردسالم را به آغوش می‌گرفتم، انگار دنیا برایم رنگ و بوی دیگری داشت.

اما روز‌های فلاکت بار من از وقتی شروع شد که خواهر همسرم یک قرعه کشی خانوادگی به راه انداخت. ازآن روز به بعد سریک مسئله کم اهمیت وپوچ مدام خبر‌های مختلف بین همسرم و خواهرش رد و بدل می‌شد و دعوا وجرو بحث‌های زیادی بین اعضای خانواده همسر به خصوص عروس هایشان اتفاق می‌افتاد.

ازطرفی پدر ومادرهمسرم هم بیمار شده بودند و دیگرتحمل این دعواومرافعه‌ها را نداشتند و گاهی در بیمارستان بستری می‌شدند. ازطرفی شوهرخواهرهمسرم که بزرگ‌تر از همسرم است دچار بیماری شد و متاسفانه در جوانی فوت کرد. همسرم هم به بهانه این که خواهرش عزادار است رفت و آمدش را به خانه پدرش بیشتر کرد.

گاهی من هفته‌ها در خانه تنها بودم. وقتی هم که به خانه می‌آمد، مدام تلفن دستش بود و با جزئیات لحظه به لحظه را به خواهرش گزارش می‌داد و اصلا توجهی به من نداشت. مدام می‌گفت:من افسرده شدم! حالا هر روز ازهم دورتر می‌شدیم، حتی یک وعده غذا هم باهم نمی‌خوردیم. هیچ تفریحی باهم نداشتیم. راستش دیگر انگار ما زن و شوهر نبودیم. اصلا مرا نمی‌دید. در همین روز‌ها بود که یک خانم در واتساپ به من پیام داد. من که تنها بودم اول برای درددل به پیام هایش پاسخ دادم چراکه او هم مشکلی مشابه مشکل مرا داشت.

خلاصه دیگر بیشتر اوقات لحظه شماری می‌کردم که «سوسن» به من پیام بدهد. ازطرفی «رحیمه» هر روز بداخلاق‌تر می‌شد و من هم بیشتر از او فاصله می‌گرفتم. وقتی فهمیدم «سوسن» متاهل است دیگر نتوانستم به وسوسه‌های شیطانی غلبه کنم و خودم را این گونه توجیه می‌کردم که این فقط یک ارتباط مجازی است.

اوهم فقط زمانی که همسرش نبود، پیام می‌داد. من تا چند هفته پیش او را ندیده بودم تا این که یک شب «رحیمه» عصبی از خانه مادرش به خانه آمد، بازهم نمی‌دانم چرا سر عروس‌ها دعوا شده بود. آن شب دعوای سختی بین ما درگرفت من هم بلافاصله به «سوسن» پیام دادم. او هم تنها بود. به من گفت: به خانه اش بروم. من هم قبول کردم، انگار دنیا را به من می‌دادند تا جلوی در خانه «سوسن» حالم را نمی‌فهمیدم.

خلاصه آن شب را در خانه «سوسن» سپری کردم و این گونه به گناهان بیشتری آلوده شدم. چندبار دیگر هم به خانه او رفتم. اما یک روزکه دوباره با سوسن قرار داشتم مقابل در منزلم گوشی تلفنم زنگ خورد. مادرم پشت خط بود او با نگرانی خاصی حرف‌هایی را بر زبان آورد که فقط از شدت شرم عرق ریختم. او درجریان روابط خیانت آلود من قرار داشت و طوری ماجرای خیانت را به رخم کشید که احساس پوچی و بیهودگی کردم.

 با خودم می‌اندیشیدم اگر خدای ناکرده الان همسرم را در وضعیت مشابهی ببینم چه حالی خواهم داشت. خلاصه همان جا تصمیم درست زندگی‌ام را گرفتم و به سوی حرم امام رضا علیه السلام رفتم و به درگاه خدا توبه کردم.

الان هم آمدم زندگی خودم با «رحیمه» را درست کنم. اگر چه او به من ظلم کرد ولی من هم بی تقصیر نبودم. گاهی با خودم می‌گویم کاش «رحیمه» مدام تلفن به دست نبود و به من هم توجه می‌کرد اما...»

تلاش مشاور کلانتری برای بازگشت رحیمه به زندگی مشترک با راهنمایی‌های تجربی و تخصصی سرهنگ ابراهیم عربخانی (رئیس کلانتری گلشهر مشهد) با توجه به توبه این مرد ۴۰ ساله در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->