گرامیداشت شهیده منصوره عالیخانی در نمایشگاه «هنر در برابر جنگ» انتشار سفرنامه الیاس کانتی؛ نگاهی متفاوت به فرهنگ مراکش پاییز سینمای ایران با «لاک‌پشت» آغاز می‌شود واکنش رسمی کمیته اسکار به اظهارات پیرامون دخالت غیرصنفی وقفه دو ساله «نشان عکس مطبوعاتی» | وقتی عکاسی مطبوعاتی هنوز شغل رسمی نیست دانشگاه هنر برای نخستین‌بار میزبان جشنواره تجسمی جوانان جدیدترین واکنش کارگردان «کنکل» به توقف این سریال (۲۳ شهریور ۱۴۰۴) آخرین وضعیت حمید هیراد (۲۳ شهریور ۱۴۰۴) مرد نقش‌ها و صندلی‌های داغ | مروری بر کارنامه احمد نجفی، بازیگر شخصیت «هارون» در «ولایت عشق» نامزدهای سینمای ایران به اسکار معرفی شدند + اسامی نگاهی به نمایش «لمس» به کارگردانی سیاوش صابری | تئاتری از تروما، ناخودآگاه و زیبایی شناسی رنج کارگردان پروژه سینمایی «برادر کوچک من»: مدیران استانی روی خوش به سینماگران نشان دهند بررسی جایگاه «شاهنامه» در برنامه‌های فرهنگی بلند مدت آغاز تحقیق و نگارش برای ساخت سریالی درباره استاد فرشچیان درخشش علی عطشانی با فیلم «ماه کوچولوی من» در جشنواره تگزاس
سرخط خبرها

مرد نقش‌ها و صندلی‌های داغ | مروری بر کارنامه احمد نجفی، بازیگر شخصیت «هارون» در «ولایت عشق»

  • کد خبر: ۳۵۸۳۵۳
  • ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۱
مرد نقش‌ها و صندلی‌های داغ | مروری بر کارنامه احمد نجفی، بازیگر شخصیت «هارون» در «ولایت عشق»
«احمد نجفی» از معدود بازیگرانی است که اجرا را با قواعد خودش پیش می‌برد. اغلب بازیگر‌هایی که سر از اجرا درمی‌آورند، همان آدم همیشگی هستند که فقط جایگاهشان تغییر می‌کند، اما نجفی، بر اجرا مسلط است.

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ از پشت در‌های نیمه‌باز اتاق گریم، فقط صدای پچ‌پچ و رفت‌وآمد آدم‌ها روی کف چوبی صحنه شنیده می‌شود. اتاق بوی چسب می‌دهد. بوی چسبی که ریش و سبیل مصنوعی را روی صورت بازیگران سوار می‌کند. احمد همان‌طور که روی صندلی گریم نشسته‌است، چندباره ستون مهره‌هایش را صاف می‌کند. ناخودآگاه تلاش می‌کند تا اقتدار را در قامتش بنشاند و جملات را با همان تحکمی که تمرین کرده‌است، توی ذهنش قطار می‌کند و خودش را جلو دوربین تصور می‌کند.

کار گریمور که تمام می‌شود، طراح لباس با جامه عباسی وارد می‌شود. کمربند پهن، عبای تیره و بلند و یک انگشتر بزرگ با نگین سبزرنگ. لباس‌ها را به تن می‌کند و دوباره نفسش را نگه می‌دارد، پشتش را صاف می‌کند و چانه‌اش را عقب می‌دهد. سرتاپایش را توی آینه ورانداز می‌کند. پشت دکور کاخ، لبخند را از روی لب‌هایش محو می‌کند، نگاهش را سرد و بی‌روح نگه می‌دارد و با دستور کارگردان «هارون‌الرشید» روبه‌روی دوربین ظاهر می‌شود.

 روزی که به او پیشنهاد کار در سریال «ولایت عشق» داده شد، فکرش را هم نمی‌کرد که نقش هارون‌الرشید را بازی کند. همان خلیفه‌ای که با مرگش، آغازگر اختلاف میان امین و مأمون می‌شود و امام‌رضا (ع) را راهی ایران می‌کند. احمد می‌داند چطور بدون فریاد کشیدن، دستور بدهد و صلابت را در میان کلماتش جای دهد. او می‌داند کجا و چطور مکث کند و چه زمانی وزن سیاست را بر دوش واژه‌ها بیندازد. می‌داند با حالت چشمان و ابروهایش چه کار کند که هارون‌الرشید باورپذیر باشد. او در ابتدای طوفان می‌ایستد.

از اینجا به بعد، داستان ولیعهدی آغاز می‌شود و احمد باید موتور نخستین قسمت‌ها را روشن کند. نقش هارون را نه با اغراق و سایه‌روشن‌های کلیشه‌ای، بلکه حساب‌شده بازی می‌کند که در همان ابتدای راه، شانه‌های سریال را محکم می‌کند و شخصیت سیاه هارون را، در ذهن مخاطب جا می‌اندازد.

مرد نقش‌ها و صندلی‌های داغ

از زیست شخصی تا مسیر حرفه‌ای

قصه زندگی احمد از جنوب غرب ایران آغاز می‌شود. دوم فروردین‌۱۳۲۷ در خرمشهر، در خانواده‌ای مهاجر از شوشتر به‌دنیا می‌آید. جوان که می‌شود، از هنر دور و دورتر می‌شود. به آمریکا می‌رود. در آنجا مدیریت بازرگانی می‌خواند، اما خیلی زود بازمی‌گردد. در آن سال‌ها، اغلب مهاجرت‌های تحصیلی، مهاجرت‌های موقت بود. مهاجرت‌هایی که دوباره به ایران ختم می‌شد. وقتی بازگشت، سر از رسانه درآورد. کار در رسانه آن‌قدر با او چفت‌وجور شد که در سال‌۱۳۵۹ به معاونت شبکه دو سیما رسد.

 بعد، اما شوق صحنه، کار خودش را کرد. دهه ۶۰ و ۷۰، چهره‌اش روی پرده سینما جا افتاد؛ مردی که می‌توانست هم در هیبت کاراکتر‌های سخت و عبوس شهری بایستد و هم در نقش آدم‌های زخمی و شریف جنوب. «دندان مار» و «گروهبان» آغاز راه اوست، بعد «تجارت» را برای مسعود کیمیایی بازی می‌کند و «خط آتش»، «هتل کارتن» و «توفان شن» به رزومه‌اش اضافه می‌کند که برای دومی و سومی دیپلم افتخار جشنواره فجر می‌گیرد.

در تلویزیون از «کارآگاه» و «کارآگاه علوی» تا «ملکوت»، «معمای شاه» و «روز‌های ابدی» را همراهی می‌کند. در این میان، زندگی خصوصی‌اش، پر‌جمعیت و آرام پیش می‌رود، همسری به نام دریا دارد و پنج دختر و دو پسر. قد بلند و لحن قاطع احمد، به امضای تصویری‌اش بدل می‌شود؛ همان امضایی که وقتی مقابل دوربین فیلم‌های تاریخی می‌ایستد، به شخصیت داستان وزن می‌دهد.

آقای مجری

او نه‌تنها یک مدیر رسانه کاربلد و یک بازیگر خوب، بلکه یک مجری توانمند نیز هست. «احمد نجفی» اجراهایش را با سلام‌های محکم شروع می‌کند. از معدود بازیگرانی است که اجرا را با قواعد خودش پیش می‌برد. اغلب بازیگر‌هایی که سر از اجرا درمی‌آورند، همان آدم همیشگی هستند که فقط جایگاهشان تغییر می‌کند، اما نجفی، بر اجرا مسلط است.

 او می‌داند چطور ریتم را حفظ کند، سؤال را در میان بگذارد، حرف‌هایش را قطع کند، صریح، اما در عین حال مؤدب باشد. او فصل دوم «صندلی داغ» را با جسارت پرسش‌های بی‌تعارف می‌گذراند؛ در «با ایرانیان»، «یک بار دیگر» و «فرش قرمز» هم میزبان گفت‌وگوست و بلد است سوژه را از سنگلاخ خودافشایی بی‌فایده عبور دهد و به گفت‌و‌گو برساند.

 او اجرا را با همان ترکیب آشنا پیش می‌برد؛ صدای بم کنترل‌شده، تایمینگ دقیق و وقفه‌های کوتاه که به مهمان اجازه فکرکردن می‌دهد. این سال‌ها، همان‌قدر که روی صندلی برنامه‌ها می‌نشیند، دوباره به کار‌های نمایشی هم سر می‌زند. در «سنجرخان» نقشی نظامی و جدی بازی می‌کند و در «تانک‌خورها» قصه رزمنده‌های دفاع مقدس را روایت می‌کند. همچنین در پروژه‌های تازه‌ای مثل «سلمان فارسی» حضور دارد و گاهی هم در قاب خبر و گفت‌و‌گو ظاهر می‌شود و درباره حال سینما و مردم حرف می‌زند.

احمد نجفی، اما در کسوت تهیه‌کننده سینما به عنوان شخصیتی معترض و جنجالی ظاهر شد، او بهمن‌۱۳۹۶، در اعتراض به توقف اکران فیلم «من یک ایرانی‌ام» که تهیه‌کننده آن بود، یکی از در‌های شورای صنفی نمایش را گل گرفت. این فیلم به کارگردانی محمدرضا آهنج با بازی علیرضا حیدری کشتی‌گیر اسبق تیم ملی ایران، سال‌۱۳۹۳ در اوکراین ساخته شد و تنها یک هفته به روی پرده رفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->