سرخط خبرها

جشن امضای کتاب فاضل نظری در مشهد برگزار شد + فیلم

  • کد خبر: ۳۵۹۲۶۶
  • ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۲
جشن امضای کتاب فاضل نظری در مشهد برگزار شد + فیلم
آیین جشن امضای کتاب «نیست» اثر فاضل نظری عصر امروز در سینما مهر کوهسنگی مشهد برگزار شد.

به گزارش شهرآرانیوز، عصر امروز چهارشنبه، ۲۶ شهریورماه آیین جشن امضای کتاب نیست فاضل نظری با حضور علاقه‌مندان به شعر و ادب فارسی در سینما مهر کوهسنگی مشهد برگزار شد.

فاضل نظری در جشن امضای کتاب نیست اظهار کرد: زندگی است و من امیدوارم در جهان خودم فردا بهتر از امروز باشد. اما وقتی با چشم واقعیت نگاه می‌کنم، می‌توانم خودم را قانع کنم که الزاماً فردا بهتر از امروز نیست. تجربه گذشته زیستن در این هستی نشان می‌دهد که جهان به سمت تمام شدن پیش می‌رود و نشانه‌هایش هر روز بیشتر می‌شود. بشر قرن‌هاست زندگی می‌کند، اما یک قدم به سمت انسانیت نزدیک‌تر نشده است. این خیلی طبیعی است؛ اقتضای طبیعت زندگی ما همین است که روزی نفس‌زدن‌ها به پایان برسد. با این همه، امیدوارم روز‌های خوب و اتفاقات خوب برای جهان رخ دهد و روزی همه دنیا خوب شود.

وی ادامه داد: روایت حال آدم چیزی نیست که بتوان آن را با لبخند ساده حل کرد. انسان مهاجری که کشورش را ترک کرده، خاطرات گذشته را نمی‌تواند فراموش کند؛ همان‌طور که انسان در این جهان زندگی می‌کند، اما نمی‌تواند فراموش کند. غم یکی از شریف‌ترین لحظه‌های انسانی است و گریه یکی از مبارک‌ترین موهبت‌های الهی. حتی اگر بشود به خانم‌ها غبطه خورد، همین است که سریع‌الوکا هستند و راحت‌تر گریه می‌کنند. گریه بار را از روح برمی‌دارد و زمین می‌گذارد و به آدم آرامش می‌دهد.

این شاعر با تأکید بر اینکه شعر «گزارش لحظه‌های انسانی» است، تصریح کرد: اگر کسی شاد باشد، شاید کمتر به سراغ شعر بیاید. شعر‌ها در عالم و هستی هستند، شاعران فقط آنها را پیدا می‌کنند. اما این شعر‌ها کی بیشتر به چشم می‌آیند؟ وقتی شب تاریک می‌شود ستاره‌ها پیدا می‌شوند؛ وقتی دل غمگین می‌شود، شعر هم بیشتر جلوه می‌کند.

نظری درباره نقدِ غمگین بودن اشعارش هم توضیح داد: از ابتدا این برچسب به من زده شده و درست هم هست که شعرهایم غمگین باشند. تلاش کرده‌ام اوضاع جهان را عادی‌تر نشان دهم، اما واقعیت این است که جهان پر از اندوه است و من کاری از دستم برنمی‌آید. تا به حال هیچ‌وقت تصمیم نگرفته‌ام که برای موضوعی شعر بگویم. حتی در جشنواره‌ها هم که می‌خواهند برای فرد خاصی شعر گفته شود، من نمی‌فهمم. شاعر باید از قبل شعرش را گفته باشد و جهان را پیش‌بینی کرده باشد تا آن شعر به کار بیاید.

وی افزود: شعر در اختیار من نیست و نمی‌توانم به خودم بگویم از این به بعد این‌گونه یا آن‌گونه شعر بگو. واقعاً همین است و کار دیگری نمی‌توانم بکنم. در ادبیات ما هم بوده که انسان باید گلایه‌اش را به همان کسی بگوید که از او گلایه دارد. چه خوب است اگر راز و شکایتی هست، با بهترین دوست انسان که همان رازدار اصلی و آگاه مطلق است، در میان گذاشته شود.

قناعت گنجی است که تمام نمی‌شود

این شاعر در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نسبت انسان با مرگ، عشق و قناعت تصریح کرد: پیش از مرگ، عشقی می‌آید که کاری برتر از اعجاز عیسی است. واقعیت این است که انسان باید بتواند بمیرد پیش از آنکه مرگ فرا برسد. مرده نه از لباسی خوشحال می‌شود، نه از تفریحی، نه غمگین می‌شود. نبودن و نداشتن است که او را تعریف می‌کند. اگر آدم‌ها بتوانند به این مرتبه برسند که نه از دست دادن غصه بخورند و نه از به دست آوردن شاد شوند، آن وقت زندگی را بهتر درک خواهند کرد. زندگی مثل غذا خوردن است: سیر می‌شوید، دوباره گرسنه می‌شوید. نمی‌شود از شب شدن غصه خورد و از روز شدن شاد شد؛ این طبیعت هستی است.

وی ادامه داد: ما تلاش می‌کنیم پیر نشویم، اما این مسیر طبیعی بدن است. اگر یاد بگیریم همه دارایی‌ها موقتی‌اند، آرام‌تر زندگی می‌کنیم. وقتی گوشی شما را می‌گیرم تا تماسی بگیرم و بعد به شما برمی‌گردانم، نه از گرفتنش خیلی خوشحال می‌شوم و نه از پس‌دادنش ناراحت. همین‌طور ماشین و خانه. آنچه به انسان داده می‌شود، وقتی پس گرفته شد، جایی برای غصه ندارد. عطش انسان، اما بی‌پایان است. جهان به سمتی رفته که سود و انباشت بی‌وقفه هدف شده است. در ۱۰۰ سال گذشته بشر تغییرات عظیمی در زمین ایجاد کرده، از تغییر جغرافیا تا ساخت سد‌ها و دگرگونی طبیعت. همه اینها برای این است که انسان سیر نمی‌شود.

نظری با اشاره به سخنی از امام علی (ع) گفت: القناعه کنز لا یفنی؛ قناعت گنجی است که تمام نمی‌شود. ثروتمندانی را دیده‌ام که با وجود میلیارد‌ها دارایی باز هم محتاج‌اند، و درویشانی که با سخاوت از داشته‌های اندکشان می‌بخشند و آرامش دارند. کسی که با یک ماشین ساده زندگی می‌کند، شاید احساس خوشبختی بیشتری داشته باشد از کسی که هزار ماشین دارد و هزار نگرانی. قانع بودن یعنی رضایت به آنچه داریم؛ همان‌طور که حافظ گفت: رضا به داده بده. همین موبایلی که دستت هست، اگر به آن راضی باشی، ثروت بزرگی داری.

این شاعر افزود: وقتی می‌گویم بمیریم پیش از آنکه بمیریم، یعنی رها کردن وابستگی‌ها. اگر ماشینی آسیب دید، چرا با دیروز مقایسه کنیم؟ با چهار سال قبل مقایسه کنیم که اصلاً ماشین نداشتیم. ما مالک اشیا نیستیم؛ اشیا نباید مالک ما شوند.

نظری سپس با اشاره به تجربه‌های انسانی ادامه داد: بسیاری از امور در زندگی بدون اختیار ماست؛ مثل رشد ناخن یا سفید شدن موها. انسان خیال می‌کند مختار است، اما تغییر جهان در دست او نیست. حتی علم مدیریت هم بیشتر توصیف موفقیت‌هاست تا بازتولید آنها. زندگی انگار از قبل نقشه‌ای مدون دارد؛ مثل مورچه‌ای که قرن‌ها منتظر روزی خودش بوده یا قورمه‌سبزی‌ای که در بشقاب شماست: لوبیا از جایی آمده، سبزی از جایی دیگر، روغن از کشوری دوردست. همه اینها طوری تدارک دیده شده تا امروز جلوی شما باشد. زندگی ما هم همین‌گونه است.

وی تأکید کرد: انسان بیشتر در انتخاب نکردن مختار است تا در انتخاب کردن. باید مراقب باشیم چه کار‌هایی را نکنیم. آدم‌ها بیشتر به خاطر حرف‌هایی که نزده‌اند، آسوده‌اند تا حرف‌هایی که زده‌اند. این راز ساده، اما عمیق زندگی است.

مرگ، رهایی و سبک‌بار زیستن

فاضل نظری در بخش دیگری از سخنان خود درباره نسبت انسان با مرگ، تحملِ جسم و لزوم رهایی از وابستگی‌ها صحبت کرد و گفت: فکر نکنید وقتی اجل می‌رسد روح از آن لحظه دیگر اجازه ندارد در جسم بماند؛ اجل زمان‌بندی شده‌ای دارد که تا آن لحظه روح باید تاب آورد. چرا روح بزرگ یک آدم باید این جسم حقیر و رو به فرسودگی را تحمل کند؟ اجل گذاشته شده تا آن حد بمانیم و پس از آن برون رویم؛ بنابراین مرگ اتفاقی ترسناک محض نیست؛ ما برایش تلاش نمی‌کنیم، اما می‌دانیم روزی خواهد آمد و لااقل از بار جسم آزاد می‌شویم.

وی اظهار کرد: این منزلِ زندگی هر روز فرسوده‌تر می‌شود؛ خانه از پای بست ویران است. تلاش‌های ظاهری مثل عمل‌های زیبایی یا بوتاکس ممکن است چهره را جوان نشان دهد، اما تجربه و تاریخ زندگی بر کس و کارِ انسان حک شده است. گذر سن را نباید با ترس نگریست؛ من بعد از چهل سالگی چیز‌هایی دیده‌ام که یک جوان بیست‌ساله هنوز ندیده است.

این شاعر با توصیه‌ای گفت: دل کسی را نشکنید. اگر در جایی پولِ پرداختی باعث اختلاف می‌شود، بهتر است بگذرید؛ گاهی پنج تومان بیشتر دادن ارزشِ آرامش را دارد. در جوانی من کیفم را از کتاب پُر می‌کردم، اما نمی‌خواندم؛ به نظرم باید از لحظه‌ها استفاده کرد نه چیز‌ها را انبار کردن. مردم لباس‌های زیادی می‌خرند برای سفری که قرار است هر روز لباس‌ها را کثیف کنند؛ سبک‌بار زیستن ارزشمند است.

نظری در پایان تأکید کرد: ثروت‌های موقت، جوانی، زیبایی هیچ‌یک از آنها مالکِ واقعیِ ما نیستند. شاید لازم باشد باور کنیم اینها همه امانت‌اند و روزی از ما گرفته می‌شوند. اگر مرگ نبود، چگونه می‌توانستیم زندگی را تاب بیاوریم؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->