پرسپولیس در حالی این روزها از بحران گلنزنی به شدت رنج میبرد که به شکل عجیب و باورنکردنی، دو مهاجم تأثیرگذار خود یعنی دورسن و آل کثیر را از دست داد. مهاجمانی که در فصل گذشته در بزنگاههای مهم بارها ناجی تیم شدند، اما به جای حفظ و تقویت خط حمله، بهسادگی راهی در خروجی شدند. نکته عجیبتر اینکه مدیران باشگاه نه تنها جایگزین مناسبی برای آنها جذب نکردند، بلکه در خط حمله تیم حالا خلآئ آشکار ایجاد شده است؛ خلآیی که هیچ خرید جدید نتوانسته آن را پر کند.
این در حالی است که پرسپولیس همزمان وحید امیری را هم از دست داد؛ بازیکنی چندپسته و بینظیر که همچون آچار فرانسه در هر خطی به کار تیم میآمد. کیفیتی که مشابهش را در لیگ برتر بهسختی میتوان یافت. از دست دادن امیری، آن هم بدون جانشین شایسته، چیزی جز بیتدبیری آشکار در تیمسازی نیست.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. جدایی گابریل سیلوا در شرایطی رقم خورد که خط دفاعی پرسپولیس بارها ناچار به بازی با ترکیبهای ناقص و پرریسک شد. خروج او درست در زمانی اتفاق افتاد که تیم بیش از هر زمان دیگری به استحکام دفاعی نیاز داشت.
امروز پرسپولیس با بازیکنانی دستوپنجه نرم میکند که نه تنها توازن تاکتیکی لازم را ایجاد نکردهاند، بلکه بیشتر شبیه خریدهای عجولانه و نمایشی به نظر میرسند. نتیجه هم روشن است: تیمی بزرگ با هوادارانی میلیونی، حالا در حسرت یک گل ساده مانده و بازیها را یکی پس از دیگری با استرس و ناکامی پشت سر میگذارد.
پرسپولیس قربانی تصمیمهای غلط در نقلوانتقالات و بیبرنامگی در مدیریت تیم شده است؛ تصمیمهایی که تمام بارش حالا روی دوش وحید هاشمیان افتاده. اما سؤال اساسی هواداران این است: چرا باید پرسپولیسِ مدعی قهرمانی، اینچنین ساده سرمایههای خود را از دست بدهد و با دست خالی به جنگ رقبا برود؟