به گزارش شهرآرانیوز، غلامحسین روفرشی باف طوسی، فیلم نامه نویس، نمایش نامه نویس، پژوهشگر و فیلم نامه نویس پیشکسوت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی است که ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، پس از تحمل دورهای از بیماری دعوت حق را لبیک گفت و پیکر این رزمنده هنرمند دفاع مقدس روز ۱۶ شهریور در شهر مشهد به خاک سپرده شد.
چاپ آثاری از مجموعه داستان کوتاه، داستان بلند، مقالات در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، تألیف جزوات آموزشی خلاقیت و ادبی، نگارش بیش از ۲۰۰ فیلم نامه و داوری در جشنوارههای مختلف ادبی و هنری بخشی از فعالیتها و سوابق فرهنگی هنری این هنرمند فقید است.
جمشید مجددی، مستندساز و تدوینگر مطرح مشهد، در گفتوگو با شهرآرا از او و هنرش میگوید.
جمشید مجددی که از سال ۱۳۷۷ همکاری خود را با مرحوم طوسی در صداوسیمای خراسان رضوی شروع کرده است، گفت: او فردی با استعداد و چندوجهی در حوزههای مختلف فرهنگی، هنری و اجتماعی بود که شاید به جرئت بتوانم بگویم مثل این هنرمند در جامعه هنری، کم داشتیم.
او در زمینه شعر، نویسندگی، علوم اجتماعی و سینما تبحر داشت و آثار درخورتوجهی ارائه داد. با وجود استعدادهای فراوانی که در او وجود داشت و میتوانست او را به چهرهای شناخته شده در کشور بدل کند، اما این فرصتها به دلیل مراقبت از مادرش محقق نشد.
این نویسنده و کارگردان به پروژههای مشترکش با مرحوم که ویژه قصه گویی برای کودکان بود، اشاره کرد و توضیح داد: در این پروژه ۹۰ قسمتی، طوسی نقش مهمی در نوشتن قصه ها، انتخاب مجری، ضبط شبانه در فضای باز و مدیریت مراحل تولید داشت. این برنامه با استقبال خوب مردم روبه رو شد، اما به دلیل رقابتهای ناسالم و مداخلات برخی افراد، ادامه پیدا نکرد. همکاری دیگری که مجددی با مرحوم طوسی داشت ساخت فیلم مستندی نیمه بلند درباره آثار استاد اخویان در نیشابور بود که نتیجه آن، کسب جوایز بین المللی در چند جشنواره بود.
او در این پروژه نقش نویسنده و تحلیلگر را داشت و در کنار کارهای تصویری، معنای عمیقی به محتوا بخشید و با نگاهی ژرف و معنادار به سوژه نگاه میکرد و به راحتی از کنار یک موضوع در فرایند ساخت نمیگذشت.
به عقیده این فیلم ساز مشهدی، از جمله وجوه مشخص مرحوم طوسی، خلق معنا در آثارش بود که این موضوع، ناشی از مطالعه فراوان او درباره یک موضوع و به طور ویژه جامعه شناسی بود. هرچند تنها مطالعه نیز کافی نیست و تجربه، خلاقیت و توجه به معنا در تولید یک اثر هنری را به وجود میآورد که مرحوم در این زمینه تبحر داشت.
مرحوم طوسی با خلاقیت، تحلیل عمیق و دید هنری، به خلق تصاویری با معانی پنهان کمک میکرد که این ویژگی، در فرایند ساخت فیلمها بسیار تأثیرگذار بود. همچنین، فرایند تدوین فیلم ها، که چندین ماه به طول انجامید، نشان دهنده دقت و حساسیت طوسی در جزئیات و معناشناسی تصاویر است.
این کارگردان و مستندساز ادامه داد: توجه به معنا در ساخت فیلم، آن چیزی بود که مرحوم طوسی به آن اهمیت میداد و ما نیازمند ساخت فیلم با این نگاه هستیم، در حالی که چنین رویکردهای دقیق و معناگرا در ساخت فیلمهای امروزی به ندرت وجود دارد. اکنون تمرکز بر کمیت و ظاهر اثر است و کیفیت و معنای عمیق آن نادیده گرفته میشود.
وی افزود: فیلمهای زیادی ساخته میشود که صرفا به دنبال ظاهر و چینش وسایل هستند، بدون اینکه معنای واقعی و پیام عمیق در آنها وجود داشته باشد در حالی که سینما و هنر، باید به لایههای پنهان و معانی عمیق اثر توجه کند و مخاطب را به سمت آن متوجه سازد. هنر واقعی نیازمند موشکافی و تحلیل لایه لایه است.
وی افزود: طوسی با خلاقیت، تحلیل دقیق، نگاه هنری و عمیق به خلق تصاویری با معانی خاص کمک فراوانی میکرد. این ویژگی در فرایند ساخت برنامههای تلویزیونی و فیلمها بسیار تأثیرگذار بود به گونهای که حضور و حضور نداشتن او در یک پروژه فیلم سازی کاملا مشهود بود. همچنین این نگاه عمیق در فرایند تدوین که بسیار زمانبر است نشان دهنده دقت و حساسیت او در جزئیات و کشف معانی در تصاویر است.
بخشی از یادداشت غلامحسین طوسی درباره هنر و ادبیات دینی
استفاده از هنر برای ترویج فرهنگ دینی و انتقال مفاهیم و پیامهای معنوی دغدغه هنرمندان و اصحاب هنر به ویژه در سه دهه اخیر بوده است. زیرا هنر امکانی مؤثر و قوی برای تحقق این هدف است، اما استفاده از هنر و قالبهای هنری برای بازتاب تصویری از زندگی و انتقال ارزشهای فرهنگی به طور عام و بهره گیری از آن برای ارائه تصویری از وقایع و شخصیتهای دینی در راستای ترویج ارزشها و فرهنگ دینی به طور خاص دارای تفاوتهایی است که نویسنده و هنرمند در آفرینش آثار خود ناگزیر است که به آنها توجه داشته باشد و آگاهانه آنها را رعایت کند. آثار ادبی و هنری اغلب ترکیبی از واقعیت بیرونی و تخیل هنرمندانه است. هنرمند با بهره از تخیل سیال خود و تصرف در واقعیت اثری میآفریند که حاوی احساس و تجربه و پیام اوست.
او در خلق اثرش خود را مخیر میداند که، چون پرندهای رها در آسمان خیال به پرواز درآید و با اتکا به جوهره هنر، آن گونه که میخواهد به بازتاب احساس و اندیشه و پیام خود بپردازد، اما در عرصه هنر دینی مقید به واقعیتها و مستنداتی است که امکان دخل و تصرف در آنها برایش وجود ندارد، با این حال اثر هنری باید از سایر عناصر هنر در هر قالبی که ارائه میشود برخوردار باشد، زیرا برای مخاطب خلق میشود پس باید از جاذبههای هنری و جوهره زیباشناسی هنر بهرهمند باشد تا بتواند مخاطبش را مجذوب و پیامش را منتقل کند.
مخاطب امروز آسان پسند نیست، زیرا طیف وسیع و متنوعی از آثار هنری که از جذابیتهای لازم برخوردار است در برابر او گسترده شده است و هر روز بر کمیت و کیفیت آن افزوده میشود. او توقعش از یک اثر هنری متناسب با رشد هنر از یک طرف و مطالبات شناختی او از سوی دیگر ارتقا یافته است؛ بنابراین در آفرینش و ارائه یک اثر هنری باید به واقعیتهای تاریخی و زمانی از جمله تغییرات اجتماعی، ضرورتهای فرهنگی، تجربههای مخاطبان و سطح فکری و کیفیت ذهنی او توجه داشته باشیم.