ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ مشهد از قدیم تا امروز شهر تئاتر بوده و هست و کیفیت بالای آثارش همواره نظر هنرمندان شاخص کشور را جلب کرده است، اما اجرای عمومی هنرمندان تئاتر در این شهر کمتر با اقبال عمومی مردم روبه رو میشد. در این راستا عوامل اقتصادی و فرهنگی تلاش کردند تا تئاتر بعد درونی اش را رها کند و به عنوان کالایی فرهنگی در سبد خانوادهها قرار بگیرد.
این مهم در یک دهه اخیر در شهرمان نمود پیدا کرد و تئاتر مشهد با حضور گسترده تماشاگران به جایگاه اجتماعی خوبی رسید.
این موضوع از یک سو سبب تولید و اجراهای گسترده هنرمندان بومی شد و از سویی دیگر باعث شد هنرمندان شهرهای دیگر نگاهی اقتصادی به مشهد داشته باشند. مدتی است که این اتفاق افتاد و گروهها و هنرمندان تئاتر تهران با اجرای آثار خود در مشهد حضور چشمگیری یافتند؛ هرچند این حضور به افزایش مخاطبان، تبادل فرهنگی و ارتقای سطح هنری کمک میکند و فرصت بهره مندی مردم مشهد از نمایشهای متنوعتر را فراهم میآورد، اما این موضوع اعتراض و نگرانی برخی از هنرمندان بومی را هم به همراه داشته که معتقدند سهم نمایشهای محلی کاهش یافته و فرصت دیده شدن برای آنها محدود شده است.
این گزارش قصد دارد با گفتوگو با هنرمندان مطرح تئاتر مشهد و بررسی ابعاد این موضوع، به بازتاب دغدغه ها، فرصتها و چشم اندازهای تئاتر مشهد در رویارویی با این پدیده بپردازد؛ پدیدهای که نشان دهنده تنوع طلبی مخاطبان، تحولات فرهنگی و پیچیدگیهای مدیریت هنر در شهری است که همواره یکی از قطبهای مهم تئاتر کشور محسوب میشود.
رضا حسینی، پیشکسوت تئاتر مشهد، مخالفتی با اجرای کارهای تهرانی در مشهد ندارد و در این باره میگوید: یک جامعه زمانی موفق است که برای تمام صنوف خود خوراک فرهنگی داشته باشد. نمایشهایی که به مشهد میآیند و روی صحنه میروند، در تهران فروش داشته و تصمیم میگیرند به شهرهای دیگر هم بروند و اجرا داشته باشند. اما نکته حائز اهمیت این است که تئاتر مشهد نباید به بازار نمایشهای نازل و سطحی که فقط به گیشه فکر میکنند و به دنبال تجارت در این شهر هستند، تبدیل شود.
مدیرمجموعه تئاترشهر مشهد با تأکید بر لزوم ایجاد زمینه برای اجرای کارهای شاخص تهرانی در مشهد بیان میکند: متأسفانه این زمینه فراهم نیست؛ تهیه کنندگانی که به دنبال کسب درآمد هستند کارهایی را انتخاب میکنند که یک سلبریتی در آن حضور دارد، مردم هم برای دیدن آن چهره هزینه میکنند.
این آثار در تهران نیز افراد فرهیخته را جذب نمیکند و مخاطبان آنها به دنبال مضمون و محتوا نیستند، بلکه به دنبال دیدن آن سلبریتی هستند. این گونه آثار تقاضای اجرا در سالن تئاتر شهر را دارند که ما با آن مخالفت میکنیم، زیرا برای این سالن حرمت قائل هستیم؛ بنابراین به ناچار به سراغ سالنهای غیرتئاتری میروند.
حسینی میافزاید: ما در سالن اصلی تئاتر شهر به دنبال آن هستیم تا از کارهای شاخصی که در تهران تولید میشود دعوت و حضور آنها را در این مکان مهیا کنیم. اندیشه و تفکر هنرمندانی که در مشهد فعالیت دارند با افرادی که از تهران میآیند متفاوت است؛ بیشتر آنها با مفهوم اندیشه ورزی تئاتر تولید میکنند، به همین دلیل به سراغ سالن ۵۰۰ نفری نمیروند، بلکه در یک سالن استاندارد نمایش خود را اجرا میکنند تا با مخاطب خود ارتباط درستی برقرار کنند و مفهومی که در نمایش هست به آنها انتقال دهند.
حمیدرضا سهیلی، پیشکسوت تئاتر مشهد، حضور گروههای تهرانی در این شهر را هم مثبت و مفید و هم منفی و مضر میداند و میگوید: اجرای تئاترهای باکیفیت از تهران در مشهد میتواند بازار این هنر را رونق دهد، استانداردهای نمایشی را بالا ببرد و بی تردید به رشد کیفی تئاتر در شهر کمک کند. اما در سوی دیگر، ایجاد رقابت ناعادلانه ممکن است فعالیت گروههای مشهدی را به حاشیه براند. اگر این روند به عنوان یک فرصت مدیریت شود، مزایای آن بر معایبش پیشی خواهد گرفت.
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی باید مقرراتی وضع کند تا شرایط حضور گروههای تهرانی مکمل و یاری دهنده فعالیتهای گروههای محلی باشد، نه رقیب آن ها. به عنوان نمونه، بخشی از درآمد اجراهای تهرانی میتواند به صندوق حمایت از تئاتر مشهد اختصاص یابد و این گروهها ملزم شوند در طول مدت اجرای خود در مشهد چند کارگاه آموزشی برای هنرمندان این شهر برگزار کنند. همچنین میتوان شرایطی فراهم آورد تا گروههای تهرانی و مشهدی اجراهای مشترک داشته باشند.
سهیلی ادامه میدهد:، چون شرایط کنونی مدیریت نمیشود، اجراهای تهرانی را برای تئاتر مشهد مفید نمیدانم و تنها نکته مثبت آن جذب تماشاگرانی است که پیشتر بیننده تئاتر نبوده و از این طریق با این هنر آشنا میشوند.
او با اشاره به محدودیت زمانی بسیار کوتاه و انتخاب سالنهای بسیار بزرگ ـ که هیچ سنخیتی با فضای تئاتر ندارند ـ توضیح میدهد: این آثار در سالنهای همایش با ظرفیتهای هزار یا دو هزار نفر اجرا میشوند تا در مدت کم سود بیشتری به دست آورند. چنین اجراهایی الزاما محدودیتی مستقیم برای هنرمندان مشهدی ایجاد نمیکند، زیرا آنان میتوانند در سالنهای تخصصی کوچکتر با ظرفیت صد یا صد و پنجاه نفر کار کنند.
با این حال، توجه بیش ازحد به تئاترهای تهرانی ممکن است از جنبههای دیگر باعث محدودیت هنرمندان مشهدی شود؛ برای مثال تغییر سطح توقع تماشاگران و ایجاد انتظار دیدن کارهای مشابه آثار تهرانی که با بودجه و توان بازیگری گروههای مشهدی هم خوانی ندارد. اگر هنرمند تهرانی به دنبال سود حداکثری نیست، باید در سالن استاندارد تئاتر اجرا کند، حتی اگر تعداد تماشاگران کمتر باشد.
اجرای تئاتر در سالن بزرگ و غیراستاندارد صرفا برای افزایش فروش، درآمد سالنهای تخصصی تئاتر را کاهش داده و میتواند باعث رکود یا حتی ورشکستگی آنها شود. در سالنهای بزرگ امکان اجرای واقعی تئاتر وجود ندارد، زیرا گروه مجبور به استفاده از میکروفون و حتی پرده نمایش برای رساندن صدا و تصویر بازیگر به تماشاگران میشود که این مغایر با هنر تئاتر است.
وی معتقد است سلبریتیها ممکن است تماشاگران را جذب کنند، اما اگر اجرا ضعیف باشد، در بلندمدت به اعتماد تماشاگر آسیب میزند و ممکن است مخاطبان عام را که برای دیدن سلبریتی مورد علاقه شان به سالن آمدهاند، از تئاتر دور کند. البته نمیتوان نقش مثبت سلبریتیها در معرفی تئاتر به مخاطبان جدید را نادیده گرفت، اما نکته کلیدی این است که این حضور باید با کیفیت هنری همراه باشد تا به جای آسیب، فرصت فراهم کند. پیشنهادم برای رفع این مشکل، نظارت سختتر بر این اجراها و جلوگیری از اجراهایی است که فقط با هدف کسب درآمد روی صحنه میروند.
این هنرمند تغییر نقش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از یک ناظر صرفا اداری و محتوایی به یک سیاست گذار و ناظر کیفی و دغدغهمند را مهمترین انتظار هنرمندان این حوزه بیان میکند و میگوید: این اداره باید خود را حافظ اعتماد عمومی به هنر تئاتر بداند؛ این امر مستلزم آن است که به جای تمرکز صرف بر مسائل جنبی، کیفیت را در کانون توجه خود قرار دهند و با استفاده از ابزارهای تشویقی از هنرمندان متعهد و بومی حمایت کرده و در مقابل، عرصه را برای سودجویانی که به اعتبار تئاتر شهر آسیب میزنند، تنگ کند. این مهم زمانی میتواند کارساز باشد که ما یک انجمن صنفی قدرتمند، شورای نظارتی فهیم و انجمن هنرهای نمایشی دلسوز در مشهد و استان داشته باشیم.
وی با تأکید بر لزوم کارشناسی تعداد اجراهای هنرمندان تهرانی در مشهد، تصریح میکند: باید مشهد را به پناهگاه تئاتر اصیل تبدیل کرد و در تئاتر این شهر «کیفیت» ملاک اصلی باشد، نه سلبریتی. تحقق این هدف تنها زمانی ممکن است که شورای نظارتی قدرتمند وجود داشته باشد و حتی درباره اجرای نمایشهای تهرانی از هنرمندان صاحب نام در کنار اعضای شورای نظارت استفاده شود.
سهیلی بر این باور است که تئاتر مشهد امکان رقابت با تهران را در هر شرایطی دارد و در این باره میگوید: هنرمندان خوبی در این شهر هستند که سابقه تماشاگر را میدانند و تماشاگر هم با آنان آشناست. اگر در این روند رقابتی و اجرایی مدیریت قوی لحاظ شود، میتوان با حفظ هویت محلی و اصالت فرهنگی با گروههای حاضر از تهران رقابت صحیح و سالم داشت.
کیوان صباغ، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر، در این باره میگوید: در گذشته اجرای عمومی تئاتر در مشهد وجود نداشت و زمانی گروههای تهرانی به مشهد میآمدند و تأثیر خود را میگذاشتند. چون شهرت آنها باعث میشد مخاطب به سالن بیاید. بسیاری از مردم مشهد که نمیدانستند چنین سالنی وجود دارد، با آمدن آن نمایش تهرانی ترغیب میشدند که سایر نمایشها را ببینند.
اما اکنون با توجه به اینکه تئاتر مشهد از رونق خوبی برخوردار است، هر زمان نمایشهای تهرانی با فاصله زمانی کم در مشهد روی صحنه میروند، جز اینکه به نمایشهای بومی آسیب بزنند کار دیگری نمیکنند. مخاطبان ما آن قدر فراوان و گسترده نیستند، که بتوانند هم زمان نمایشهای تهرانی و بومی را ببینند. این اقدام بدی نیست؛ به شرط آنکه فصل به فصل یا در طول سال دو یا سه بار اتفاق بیفتد.
وی میافزاید: برخی با استفاده از تبلیغات واهی و استفاده از چهره یک بازیگر که اصلا در آن کار حضور ندارد جذب مخاطب میکنند، مردم نیز بلیت آن را خریداری میکنند و پس از تماشا بازخوردهای منفی دارند. اگر این نمایشها از نظر هنری در خورتوجه باشند بسیار خوب است، زیرا مخاطب باید این گونه آثار را هم ببیند.
برخی کارها در تهران سالن ۱۴۰ نفره را به سختی پر میکنند، اما اینجا در سالن ۹۰۰ نفره، پنج شب آن ظرفیت تکمیل میشود. حضور یک بازیگر مشهور، به نوعی فریب دادن مخاطب است و آن نمایش از شب سوم به بعد سیر نزولی به خود میگیرد، زیرا آن قدر جذاب نیست.
این هنرمند با انتقاد به صدور مجوزهای متعدد از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، تصریح میکند: باید آیین نامهای در نظر بگیرند که زمان بندی داشته باشد. ضمن آنکه هنرمندان مشهدی توان تبلیغات بالا را ندارند، وگرنه نمایشهایی در مشهد اجرا شده که مخاطب به شدت آن را دوست داشته و چندین بار به تماشای آن نشسته است، اما امکان ندارد که نمایشهای تهرانی را دو بار تماشا کند، زیرا سطح آنها بسیار پایین است. شهرداری نیز باید به تبلیغات نمایشهای بومی کمک کند، اما علاوه بر اینکه کمکی نمیکند بدهی گروههایی که قرار بوده از آنها حمایت کند نیز دیر پرداخت میکند.
سید محمد مداح حسینی، منتقد تئاتر و مدرس ادبیات نمایشی، حضور گروههای تئاتری تهرانی در مشهد را دارای تأثیرات مثبت و منفی روی اقتصاد تئاتر این شهر میداند و میگوید: کسانی که موافق این موضوع هستند، معتقدند به دلیل برد تبلیغاتی این آثار و گستره مخاطبانی که فراهم میکنند، تعداد مخاطبان جدیدی را برای تئاتر در مشهد فراهم میآورند. گروهی نیز معتقدند این موضوع میتواند برعکس عمل کند؛ یعنی سبد خانوار تئاتر بسیار محدود است و یک خانواده با توجه به شرایط اقتصادی و پیچیدگیهای جامعه امروز، شاید در طول یک فصل فقط یک بار بتواند تئاتر انتخاب کند و آن را به کارهای تهرانی اختصاص بدهد.
وی میافزاید: به دلیل بعد مسافت و هزینههای اجرا، کارهای پربازیگر که به اصطلاح تولید گسترده دارند، نمیتوانند در مشهد اجرا کنند. تنها آثاری میتوانند در این شرایط اقتصادی به شهرهای دیگر بروند که دکور محدودتری دارند، تعداد بازیگران آنها کم است. اگر آثاری در مشهد اجرا کنند که از کیفیت بالای فنی برخوردار باشند، باعث غنای فنی و اقتصادی تئاتر این شهر خواهند شد.
اما آثاری که قابلیتهای فنی آنها مخاطب را جذب نمیکنند، بلکه حضور یک چهره شاخص رسانهای است که آنها را به یک نمایش جذب میکند به اقتصاد و فضای فرهنگی تئاتر شهر آسیب میزنند.
این هنرمند معتقد است اجرای گروههای تهرانی فرصت هنرمندان مشهد را محدود نمیکند، زیرا بیشتر آنها در سالنهایی که رسمی تئاتر مشهد نیستند، اجرا میروند.
وی مسائل اقتصادی را مهمترین دلیل کاهش کیفیت آثار تئاتر در مشهد قلمداد و آموزش و فقدان نظارت زیبایی شناسانه در حوزه نقد را از دیگر دلایل این موضوع بیان میکند.
مداح حسینی میگوید: تئاتر در همه کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، همیشه از حمایت دولت برخوردار بوده و یک هنر نخبگانی است. سینما یک هنر عامه و پوپولیستی است که قرار است از طریق تبلیغات، هیجان، جذابیتهای بصری و... هزینههای خود را به دست آورد. دولت باید از گروههای تئاتری حمایت کند؛ اگر این حمایت شکل نگیرد تئاتر هم شکل نمیگیرد و به سمتی میرود که مجبور است برای درآوردن هزینهها و زنده بودن به سمت سلبریتیها حرکت کند.
مسعود حکم آبادی، تهیه کننده تئاتر نیز معتقد است افراد و سلبریتیهایی که برای اجرای تئاتر از تهران به مشهد میآیند، مخاطبانی دارند که اصلا مخاطبان تئاتر مشهد نیستند، بلکه میخواهند خود آن سلبریتی را ببینند. افرادی هم که به دنبال تماشای تئاتر هستند، قدرت تشخیص خوب از بد را دارند.
وی ادامه میدهد: وقتی میخواهیم کاری را از تهران به مشهد بیاوریم، باید به این نکته دقت کنیم که آیا به رونق تئاتر شهر کمک میکند یا دکانی برای هنرمندان تهرانی است؟ با این رویکرد میتوانیم تصمیم بگیریم که از آن آثار حمایت کنیم یا نه؟!
وی با تأکید بر لزوم نظارت دقیقتر و مستقیمتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بر روی این آثار، بیان میکند: نحوه تبلیغات و قیمت گذاری بلیت نیز باید تحت نظارت این اداره کل باشد. متأسفانه این ضعف قدیمی این نهاد است که اصلا به قیمت بلیتها ورود نمیکند، در حالی که بسیار موضوع مهمی است.
حکم آبادی بهترین نمونه اجرای هنرمندان تهرانی در مشهد را اثر نادر فلاح نام میبرد و میگوید: اجرای او در یک سالن بلک باکس عادی بدون تبلیغات گزاف، برای اهالی تئاتر یک کلاس درس بازیگری و برای مردمی که میخواهند تئاتر ببینند یک نمایش خوب است.
این تهیه کننده ماجرای نداشتن زیرساخت در سالنهای تئاتر مشهد را یک موضوع قدیمی میداند و بیان میکند: وقتی سالن درستی در مشهد نداریم، نمیتوانیم از گروههای تهرانی بخواهیم در سالنهای غیرتئاتری اجرا نداشته باشند. علاوه بر آن مخاطب مشهدی باید در یک سالن غیراستاندارد هزینه بالایی برای خرید بلیت پرداخت کند.
وی تهران را مجمع الجزایر هنرمندان کشور و مشهد را قطب اول تئاتر کشور میداند و در این باره میگوید: در آثار بزرگی که در تهران روی صحنه میرود، کمتر شاهد حضور هنرمندان تهرانی هستیم و همه هنرمندان از شهرهایی همچون مشهد، کرمانشاه، اهواز، شیراز و اصفهان هستند.
گروههایی که به مشهد میآیند و میروند موجی گذرا بوده و آنچه که در مشهد میماند، هنرمندان این شهر هستند. آنها مهمان هستند و یک مهمان هیچ وقت نمیتواند با صاحب خانه رقابت کند و برعکس. هم زمان با نمایشی مثل «دریاچه قو» چند کار مهم به مشهد آمد و اجرا شد، اما هیچ ضربهای به فروش آن نزد، زیرا مخاطبان ما باهوش بوده و قدرت تشخیص دارند، مگر آن دسته افرادی که به دنبال سلبریتیها هستند.
شادی غفوریان، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر مشهد، معتقد است گروههای تهرانی میتوانند رقابت سالمی ایجاد کنند که به ارتقای کیفیت آثار در شهرمان منجر شود.
او در این باره توضیح میدهد: حضور چهرههای شناخته شده میتواند باعث جذب مخاطبان جدیدی شود که ممکن است پیش از این به تئاتر علاقهای نداشتند. این افزایش مخاطب در درازمدت به رونق کلی اقتصاد تئاتر شهر کمک میکند. این تبادل فرهنگی همچنین میتواند به انتقال تجربیات جدید در زمینههای مختلف از جمله تکنیکهای بازیگری، کارگردانی و طراحی صحنه منجر شود.
این هنرمند یکی از مهمترین چالشهای این موضوع را تزریق ناگهانی پول و سرمایه گذاریهای بزرگ به بازار تئاتر مشهد دانست که ممکن است گروههای محلی را که با بودجههای محدود کار میکنند، تحت فشار قرار دهد. این امر میتواند به افزایش هزینههای تولید و اجاره سالن منجر شود که برای گروههای بومی با دشواریهای زیادی همراه است.
همچنین افزایش رقابت برای جذب تماشاگر میتواند باعث کاهش سهم بازار گروههای مشهدی شود. اگرچه بعضا تماشاگری که به تماشای اثری با حضور یک سلبریتی مینشیند، اساسا مخاطب تئاتر نبوده و حتی از وجود سالنهای تئاتر مشهد نیز بی خبر بوده و صرفا برای دیدن یک چهره آمده است.
وی با اشاره به اینکه ورود گروههای تهرانی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرصتهای اجرای هنرمندان مشهدی تأثیر میگذارد، میگوید: سالنهای معتبر شهر، به دلیل جذابیت مالی بیشتر، ممکن است به گروههای تهرانی اجاره داده شوند که این امر به کاهش سئانسهای خالی برای گروههای محلی منجر میشود.
علاوه بر این، مخاطبان به دلیل تبلیغات گسترده و نامهای شناخته شده، تمایل بیشتری به تماشای آثار تهرانی پیدا میکنند که این امر میتواند فروش بلیت گروههای مشهدی را کاهش دهد و انگیزه برای تولید اثر را تضعیف کند. در سبد فرهنگی یک مخاطب تئاتر مشهد، بودجهای محدود برای تهیه بلیت لحاظ شده است، حال با رقمی بالاتر از حداکثر مبلغ بلیت نمایشهای مشهد، تمام این بودجه خرج یک نمایش تهرانی میشود.
غفوریان اجرای آثار با کیفیت پایین توسط سلبریتیها را یکی از بزرگترین تهدیدها برای اعتماد مخاطب به تئاتر میداند و بیان میکند: وقتی مخاطب به امید تماشای یک اثر خوب بلیت گران قیمتی را تهیه میکند، اما با یک نمایش ضعیف روبه رو میشود، ممکن است تجربه منفی در ذهنش شکل بگیرد و برای تماشای آثار دیگر، حتی آثار باکیفیت مشهدی، دلسرد شود.
این امر به صورت مستقیم به کاهش جذب تماشاگر برای کل جامعه تئاتری شهر منجر میشود. مخاطب تنها به نام سلبریتی اعتماد میکند و در نهایت از کیفیت ناراضی است که این روند میتواند باعث از بین رفتن علاقه عمومی به تئاتر شود.
وی بر این باور است که نهادهای مربوط، به ویژه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان میتوانند با نظارت صحیح و حمایت هدفمند از گروههای بومی، این دغدغهها را کاهش دهند. او میافزاید: تعیین سیاستهای حمایتی مانند اختصاص سئانسهای ویژه و سالنهای اختصاصی با تعرفه مناسب به گروههای مشهدی، نظارت بر کیفیت آثار سلبریتیها و جلوگیری از اجرای آثاری که صرفا بر نام افراد تکیه دارند، وضع قوانین برای شفافیت بیشتر در تبلیغات و معرفی صحیح عوامل تولید و فراهم کردن فرصتهای آموزشی با استادان برجسته برای ارتقای سطح دانش و مهارت هنرمندان مشهدی از جمله اقداماتی است که باید در این باره انجام شود.
وی تبلیغاتی را که به جای کیفیت اثر بر نام سلبریتی تأکید دارند، دارای تأثیرات مخربی بر هنر تئاتر میداند و بیان میکند: گروههای تهرانی با استفاده از چهرههای معروف، میتوانند فروشهای میلیاردی داشته باشند، در حالی که گروههای بومی با وجود تولید آثار باکیفیت ممکن است در فروش بلیت با مشکل روبه رو شوند که این نوعی ایجاد نابرابری است.
این وضعیت باعث میشود که ارزش هنری و محتوای یک اثر به حاشیه برود و فقط جنبه تجاری آن اهمیت پیدا کند و درنهایت به عمیقتر شدن شکاف میان تئاتر تجاری (با هدف کسب درآمد) و تئاتر هنری (با هدف ارتقای فرهنگی) منجر شود.