آلودگی هوا در کلانشهر مشهد امروز به اوج خود رسید؛ به طوری که بر اساس اعلام اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی، شاخص لحظهای کیفیت هوا در برخی ایستگاههای سنجش به عدد ۲۵۶ رسید؛ عددی که بهمعنای وضعیت «اضطرار» و بسیار ناسالم برای همه گروهها است.
در چنینشرایطی، انتظار میرفت نهادهای مسئول با سرعت و دقت تصمیماتی اتخاذ کنند که از آسیبهای بیشتر جلوگیری شود، اما مانند بسیاری از روزهای مشابه، مدیریت ناهماهنگ، تصمیمگیریهای دیرهنگام و نبود اطلاعرسانی مؤثر، شهروندان را سردرگم کرد. این در حالی است که طی روزهای گذشته، اداره کل هواشناسی استان درخصوص وضعیت آلودگی در مشهد پیشبینیها لازم را اعلام کرده بود.
صبح امروز، در حالی که هوای مشهد بهشدت آلوده بوده و دید افقی در برخی مناطق کاهش یافته بود، هیچ اطلاعیهای مبنی بر تعطیلی مدارس یا محدودیت فعالیتهای شهری منتشر نشد. خانوادهها تا آخرین لحظه در بلاتکلیفی ماندند؛ برخی دانشآموزان راهی مدرسه شدند، در حالی که نفسکشیدن در فضای باز برای همه خطرناک بود. این در حالی است که شاخص کیفیت هوا از بامداد وارد وضعیت «بنفش» شده بود؛ سطحی که حتی افراد سالم را درمعرض خطر قرار میدهد.
جلسه کارگروه اضطرار آلودگی هوا که باید پیش از آغاز فعالیت روزانه دستگاهها تشکیل شود، ظهر برگزار شد؛ زمانی که عملاً دیر بود. در حالی که تصمیمگیری برای تعطیلی یا اعمال محدودیت باید حداکثر تا ساعت ۶ صبح انجام شود تا اثرگذاری لازم را داشته باشد. اما به نظر میرسد در مشهد، هنوز سازوکار مشخصی برای اقدام فوری وجود ندارد یا دستگاههای مسئول در اعلام وضعیت به توافق نمیرسند یا اگر میرسند، نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است.
مرگ سهراب بزرگنمایی نیست؛ چراکه طی سال گذشته، بیش از ۳۵ هزار مرگ منتسب به آلودگی هوا در کشور ثبت شده که ۲ هزار و ۶۷۴ فوتی مربوط به شهر مشهد بوده است.
این تأخیرها تنها در تصمیمگیری نیست؛ نبود برنامههای پیشگیرانه نیز وضعیت را بحرانیتر کرده است. در حالی که ترافیک سنگین، سوخت غیراستاندارد و فعالیت واحدهای صنعتی اطراف شهر از عوامل اصلی آلودگی شناخته میشوند، هنوز هیچ سیاست مؤثری برای کاهش آنها به اجرا درنیامده است. در روزهایی که آلودگی افزایش مییابد، تنها اقدام ملموس، تعطیلی موقت مدارس یا توصیه به استفاده از ماسک است؛ اقداماتی که بیشتر حالت مُسکّن دارند تا درمان.
مشهد که سالانه میزبان میلیونها زائر است، امروز در شرایطی قرار گرفته که نفسکشیدن در آن تبدیل به دغدغهای اساسی شده است.
در چنینوضعیتی، ضروری است مدیریت بحران آلودگی هوا از حالت واکنشی خارج شده و به یک برنامه منسجم و دائمی تبدیل شود. تشکیل کارگروه اضطرار باید بر اساس دادههای لحظهای و با حضور کارشناسان تصمیمساز باشد، نه جلساتی که پس از عبور بحران برگزار میشوند. همچنین هماهنگی بین آموزشوپرورش، محیطزیست، شهرداری و استانداری باید بهگونهای باشد که مردم پیش از شروع روز کاری، از وضعیت شهر آگاه شوند.
به نظر میرسد بحران آلودگی هوای مشهد نهفقط نتیجه افزایش آلایندهها، بلکه محصول ضعف در تصمیمگیری بموقع و مدیریت هماهنگ است. در شهری که هر سال بهعنوان یکی از قطبهای زیارتی و گردشگری کشور شناخته میشود، شایسته نیست سلامت مردم قربانی تأخیر در برگزاری جلسات و ناهماهنگی نهادی شود.