استقلال صاحب کشتی شد! کشتیای باری که قرار بود پهلو بگیرد در آبهای درآمدزایی، و نجاتبخش باشگاهی باشد که سالهاست در طوفان بدهیها پارو میزند.
اما حالا و بعد از ۱۳۶ روز، دریا آرام است و هیچ فانوسی در افق دیده نمیشود؛ نه گزارش، نه سند، نه حتی نقشهای از مسیر این سفر اقتصادی. فقط چند تصویر پراکنده در فضای مجازی، مثل کارتپستالهایی از سفری که شاید هرگز آغاز نشده باشد.
مدیران وعده دادند از دل امواج، طلا صید خواهند کرد؛ گفتند استقلال از این پس با تجارت دریاها خودکفا میشود، اما سکوتشان چنان سنگین است که صدای برخورد موج با بدنه کشتیِ خیالیشان هم به گوش نمیرسد.
دو ماه بعد، علی تاجرنیا از افق تازهای خبر داد؛ نه یک کشتی، بلکه سه کشتی! ناوگانی آبیرنگ در خدمت آبیپوشان. رؤیایی که اگر به واقعیت میپیوست، شاید استقلال را از اسارت اسپانسرهای پیراهن و قراردادهای نیمبند آزاد میکرد. اما سؤالات ساده هواداران هنوز بر جای مانده است: این کشتیها دقیقاً کجای دریا پهلو گرفتهاند؟ بارشان چیست؟ و سهم باشگاه از این سفر دریایی چقدر بوده؟
درحالیکه حسابهای استقلال هنوز خالی است و بدهیها مانند موجی مداوم بر پیکر باشگاه میکوبد، سخنگفتن از ناوگان اقتصادی بیشتر به شوخی میماند تا به استراتژی. هیچ گزارش مالی، هیچ سند شفاف و هیچ توضیحی در کار نیست. تنها سکوت است و وعدههایی که مثل کشتیهای بیساحل، در مه ابهام گم شدهاند. استقلال، بهجای آنکه در بندر خودکفایی لنگر بیندازد، در دریایی از بیاعتمادی شناور مانده است؛ و شاید روزی در تاریخ بنویسند: «ماجرای کشتیهای استقلال، نه داستان تجارت و درآمدزایی، بلکه حکایت دیگری از مدیریت نمایشی بود؛ جایی که رؤیاها به آب سپرده شدند، بیآنکه هرگز به ساحل حقیقت برسند.»