شیما سیدی | شهرآرانیوز؛ آقای رامبد جوان وقتی شما برنـامه «کارنـاوال» را راه انداختید قسمتهایی را به تمرین گفتوگو اختصاص دادید تا تماشـاچیها هم بتوانند نظرشان را به اشتراک بگذارند و از قضا وجه تمایز برنامه شما هم همین بخش بود و هست؛ بنابراین وقتی شعار یک برنامه بحث و گفت وگوی سازنده است توقع میرود این شعار در تمامی بخشها رعایت شود حتی بخش طنز و نمایشی «افتو». اما متأسفانه سکانس طنز افتو روز پنجشنبه ۸ آبان نه طنز بود، نه اصول گفتوگو در آن رعایت شده بود و نه اینکه در آن خبری از عدالت بود. تنها ویژگی این بخش، نمایش جهالت بود.در این سکانس رامبد جوان با همراهی «افتو» و با بستن دهان متخصص محیط زیست به این نتیجه رسید که انسان، چون عاطفه دارد، میتواند در چرخه محیط زیست دخالت کند. دخالتی که به باور کارشناسان نه تنها سازنده نیست که به شدت آسیبزاست.
نتیجه گیری بحث غیرعلمی غذا دادن یا ندادن به گربهها در این بخش به اصطلاح طنز برنامه این بود که متخصص اکولوژیست را که نماینده بخش دانشگاهی جامعه است به صندلی ببندیم، جلوی دهانش را چسب بزنیم و یک طرفه به قاضی برویم و در نهایت او را «سگ خور» کنیم، چون ما انسانیم و عاطفه داریم! این است ته گفتمان شما؟ این است آخر احترام گذاشتن به جامعه علمی کشور؟ آقای رامبد جوان این همان راهی است که سال هاست طی شده و نتیجه اش شده نابودی محیط زیست کشور.
اساس بحث شما در این برنامه این است که، چون مسئولان وظیفه شان را درست انجام نمیدهند، ما هم نباید در قبال طبیعت مسئولانه رفتار کنیم، اما این خطرناکترین روش برخورد با موضوعات است. از آقای محراب قاسم خانی نویسنده این بخش برنامه که علاقه وافری به گربهها دارند و قبلا هم مطالب علمی روزنامهها را به سخره گرفته بودند و حتی در استوری به مطلب روزنامه شهرآرا چاپ ۲۱ دی ۱۳۹۹ مبنی بر غذا ندادن به گربهها اعتراض کرده بودند توقعی نیست، اما کاش شما کلاس برنامه تان را حفظ میکردید و با ساختن این بخش اعتبار خودتان را زیر سؤال نمیبردید.
توجیه مجری برنامه در این بخش برای درستی فعل غذا دادن به گربهها به این خاطر که ما انسانها عاطفه داریم مَثَل بارز دوستی خاله خرسه با محیط زیست است. مثل این است که بگوییم، چون ما آدمها موجودات برتر طبیعت هستیم و خدا به ما توانمندی داده پس اجازه داریم هر دستکاری که دلمان میخواهد در طبیعت انجام دهیم! ما درختها را قطع میکنیم، چون ما انسانیم و حق داریم برای خودمان خانه بسازیم.
شما در برنامه غذا دادن انسانها به گربهها را با میزان هدررفت آب شهری مقایسه میکنید و میگویید مصرف آب شهری تنها ۲ درصد است و بیشتر هدررفت در سایر بخش هاست ولی آیا با وجود همین ۲ درصد شما در برنامه هایتان به شهروندان توصیه نمیکنید در میزان مصرف آب صرفه جویی کنند؟ آیا، چون هدررفت بخش شهری ۲ درصد هست ما مجازیم هرطور میخواهیم آب مصرف کنیم؟ پس چگونه است که وقتی حرف غذا دادن به گربهها میشود توجیه میکنید، چون مسئولان پسماند را مدیریت نمیکنند ما هم میتوانیم به گربهها غذا بدهیم.
میگویید خدا به ما انسا نها عاطفه داده تا هوای گربهها را داشته باشیم، وقتی شما اجازه دارید بحث عاطفه را وسط بکشید که بتوانید عدالت را رعایت کنید و به همه گونههای حیوانی به یک اندازه کمک کنید نه اینکه محیط زیست ما را به جولانگاه سگها و گربهها تبدیل کنید.
متخصصانی، چون دکتر حسین آخانی و مسلم یزدانی عمرشان را صرف ارتقای علم نکردند که شما با عاطفه تان همه یافتههای علمی را زیر سؤال ببرید.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد، لانه قُمری یا به قول ما خراسانیها موسی کوتقی را دیده باشید که در محلی ناایمن ساخته شده و در حال نابودی است. شاید شما هم حس مهربانی تان گل کرده و لانه را جابه جا و ایمن کردهاید. این مهربانی از دید بسیاری از ما انسانی است، اما فعالان محیط زیست معتقدند نباید مفاهیم انسانی را به حیوانات نسبت بدهیم. خدا برای حفظ تعادل در طبیعت حماقتی در موسی کوتقیها گذاشته تا جمعیتشان بیشتر از حدی زیاد نشود.
مثلا میروند لانه شان را جایی میسازند که به راحتی خراب میشود، اما برخی از آدمهای با عاطفه (!) فکر میکنند دارند خدمت میکنند، میروند لانه را جابه جا میکنند. برایش گندم میریزند و با این دست کاری در طبیعت، موجب زیاد شدن جمعیت موسی کوتقیها و کم شدن جمعیت گنجشکها میشوند. توجه بیش از اندازه یا به عبارتی مهربانی به یک گونه حیوانی موجب برهم خوردن توازن طبیعت و در حقیقت ستم کاری در حق گونهای دیگر میشود.
در انگلیس اگر حتی به پرندگان غذا بدهید ۲ هزارو ۵۰۰ پوند جریمه میشوید، بسته به نوع غذارسانی به حیوانات ممکن است فرد خاطی را زندانی هم بکنند. چون وقتی دل سوزیها ناآگاهانه باشد نتیجه اش به تلخی میانجامد. مثل امروز که وضعیت سگهای ولگرد به خاطر دوستی عدهای ناآگاه به حالت ICU و اورژانسی رسیده و برای نجات سایر گونههای محیط زیستی چارهای جز کشتار سگها نمانده است.
گرگ یک بار در سال میتواند باردار شود و حدود شش توله بزاید. غریزه گرگ میداند که در طبیعت غذا سخت پیدا میشود و نگهداری از شش توله گرگ خیلی راحت نیست، بنابراین گاهی دو توله ضعیفتر خود را میخورد، چون میداند اگر آنها را رها کند غذای سایر حیوانات میشوند.
با خوردن دو توله ضعیفتر انرژی کافی برای نگهداری از چهار توله دیگرش را هم به دست میآورد، اما وقتی دائم به سگ غذا میدهیم سالانه سه بار هم میتواند جفت گیری کند و بچه به دنیا بیاورد. هر بار هم بین شش تا ۱۰ توله به دنیا میآورد و بعد باز انسانها به بچه هایش هم غذا میدهند. با ادامه این روند تا چند سال آینده تمام جمعیت محیط زیست ما پر از سگ میشود. بعد دیگر راهی جز کشتار برای ما نمیماند.