خاطره همه آدمها از دکترها تلخ است، به تلخی دکسترومتورفان پی و به سوزش آمپولهای پنیسیلین. خاطره من از دکتر اما به شیرینی آبنباتهای عسلی آناتا است، اولین چیزی که وقتی قرار میشود بهمناسبت روز پزشک از دکترها بنویسم یادم میآید، آن اتاق غرق در نور و اسباببازیهای جورواجورش است و آن آناتاهای عسلی، که هر وقت میرفتیم مطبش، از کشوی میز یکی از آنها را به من میداد تا بعدها شربتهای تلخ سینهای که تجویز میکند و آمپولهای دردناکی که برایم مینویسد، قابل تحمل باشد.
فوق تخصص کودکان بود، اسمش را ولی یادم نیست، اما خوب میدانم تمام داروهای تلخی که من و برادرم در کودکی خوردیم را مدیون اوییم! روی خوشی داشت اما، باحوصله بود و هر دفعه که میدیدیمش کلی شوخی جدید در آستین لباس سپید مثل برفش داشت؛ قبل از اینکه آن چوببستنی خشک و بیروحش را روی زبانم فشار دهد تا سوزِش ته حلقم را ببیند، کامم را با یک آبنبات، شیرین میکرد و وقتی منتظر بودم برادرم را معاینه کند با آن خرگوش پارچهای صورتیرنگی که توی مطبش بود، سرگرمم میکرد. حتی یادم هست چند باری هم پیشنهاد کرد خرگوشکوچولو که اسمش در رویاهایم صوری (مخفف صورتی) ثبت شده است، را ببرم خانه، که چشم و ابروی مادر، مانع از این کار شده بود!
حالا، هر وقت میروم دکتر، هر وقت تجویزها تا حد سرمهای طولانیمدت و حوصلهسربر و آندوسکوپیها و بستریهای چندساعته یا چند روزه سخت و غیرقابل تحمل میشود، یاد آبنباتعسلی دکتر مهربان میافتم و با خودم میگویم کاش همه دکترها مثل تو بودند و کاش ته همه دردهای دنیا همان پنیسیلین بود و تلخترین چیزی که دنیا برایمان به ارمغان میآورد دکسترومتورفان پی...
دوست دارم حالا که روز پزشک نزدیک است، برای آن آقای دکتر مهربان که لباس، موها و ریشوسبیلش به سپیدی برف بود، بنویسم هیچکس مثل تو نمیتوانست خاطره تلخ مریضی و درد را تا آن حد برایم شیرین کند و من چه خوشبخت بودم که آن روزها کسی را داشتم که تلخیهای دوران بچگیام را با یک شیرینی دلچسب تحملپذیر میساخت؛ کاش در زندگی همه ما یک دکتر مهربان با آناتاهای عسلی باشد، تا این روزها که دردهایمان بزرگترند و تلخیهای دنیا بیشتر، به یک آبنبات جادویی میهمانمان کند و طعم تلخ سختیها را بشورد، ببرد.
امروز میخواهم بنویسم آی آقادکترها و خانمدکترهای مهربان! شما که از شانس بدمان فقط وقتی حالمان بد است و کاممان تلخ و درد امانمان را بریده میبینیمتان، کاش همیشه توی کشوی میزتان یک جادوی شیرین برایمان داشته باشید! شما که قسم خوردید اول و آخر همت و تلاشتان، حال خوب مردم باشد، شما که کارتان شب و روز و زن و مرد و تعطیل و غیرتعطیل ندارد، شما که وقتی دلمان نازک است و جسممان رنجور، بیش از همیشه باید مهربان باشید با ما...
میدانیم کارتان سخت است و گناه چند پزشک خطاکار را هم به پای همهتان نمینویسیم، اما نمیدانید چقدر محتاج شیرینی کاممان هستیم در روزهای تلخ بیماری... هوای ما را بیشتر داشته باشید و راستی روزتان مبارک...