گروه ورزش|شهرآرانیوز: تصمیم سازمان لیگ برای پایاندادن فشرده و زودهنگام به مسابقات لیگ برتر در حالی که معمولاً لیگ تا اوایل خرداد ادامه دارد، به یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات این فصل فوتبال ایران تبدیل شده است. این تصمیم که با هدف فراهمکردن زمان بیشتر برای اردوی تیم ملی و آمادهسازی پیش از رقابتهای بینالمللی اتخاذ شده، هرچند از منظر منافع تیم ملی قابلفهم است، اما پیامدهای گسترده و بعضاً بحرانی برای باشگاهها، بازیکنان و حتی کیفیت مسابقات به همراه دارد.
نخستین پیامد این فشردهسازی برنامه مسابقات، افزایش بیسابقه فشار بازیها بر تیمهایی است که همزمان درگیر رقابتهای آسیاییاند. استقلال، تراکتور و سپاهان بهویژه در صورتی که به مراحل بالاتر صعود کنند، بیش از دیگران آسیبپذیر خواهند بود. بازیهای فشرده در فاصلههای زمانی کوتاه خطر آسیبدیدگی عضلانی، فرسودگی و افت عملکرد بازیکنان را بهطور طبیعی افزایش میدهد. باشگاهها ناچار خواهند شد بین حفظ شانس موفقیت در آسیا و پشتسرگذاشتن فشار لیگ انتخاب کنند؛ انتخابی که درنهایت میتواند کیفیت هر دو جبهه را قربانی کند.
موضوع دوم، فقدان انعطاف سازمان لیگ در مواجهه با شرایط غیرعادی است. نمونه روشن آن برگزاری مسابقه استقلال – فولاد در شرایط اوج آلودگی هوا بود؛ در حالی که از منظر سلامت عمومی و حتی بر اساس رویه سالهای گذشته، چنین دیداری باید لغو یا به زمان دیگری موکول میشد؛ اما چون سازمان لیگ تحت فشار تقویم و اجبار پایان لیگ تا اوایل اردیبهشت قرار داشت، بازی باوجود خطرات بهداشتی برگزار شد. این نشان میدهد که فشردگی مسابقات نهتنها باشگاهها را در معرض آسیب ورزشی قرار میدهد، بلکه از استانداردهای حرفهای و انسانی نیز میکاهد.
سومین چالش جدی، مشکل زیرساختی و کمبود ورزشگاه مناسب، خصوصاً در پایتخت است. وقتی لیگ فشرده میشود و تعداد تیمها زیاد است، فشار بر استادیومها چندبرابر میشود. در تهران که همین امروز نیز با کمبود ورزشگاه استاندارد مواجه است، همزمانی چند مسابقه و لزوم آمادهنگهداشتن زمینها دشوارتر از همیشه خواهد شد. این مسئله کیفیت زمین، سلامت بازیکنان و حتی برگزاری منظم مسابقات را تحت تأثیر قرار میدهد.
در چنین شرایطی دوباره بحث قدیمی کاهش تعداد تیمهای لیگ برتر مطرح میشود. وقتی لیگ ۱۶ تیمی در تقویمی فشرده قرار میگیرد، نتیجهاش همین فشارهای مضاعف است. کاهش تعداد تیمها شاید راهحلی برای بالابردن کیفیت و کمکردن حجم مسابقات باشد، هرچند این موضوع خود نیازمند بررسی جامع و اجماع کارشناسی است.
درنهایت، تصمیم فدراسیون برای آمادهسازی بیشتر تیم ملی لزوماً تصمیمی غلط نیست، اما شیوه اجرای آن باید با درنظرگرفتن منافع باشگاهها، سلامت بازیکنان و اصول حرفهای لیگ باشد. فوتبال ملی و فوتبال باشگاهی دو رقیب نیستند؛ دو بازوی مکمل یکدیگرند. اگر باشگاهها زیر بار فشار لیگ فرسوده شوند، تیم ملی نیز درنهایت از کیفیت بازیکنان آسیب خواهد دید.
سازمان لیگ باید نشان دهد که مدیریت تقویم فصلی تنها بر محور اجبار نیست و میتواند با برنامهریزی دقیقتر، انعطاف بیشتر و تلاش برای حفظ استانداردهای حرفهای، از تبدیلشدن مسابقات به یک دویدن نفسگیر و پرخطر جلوگیری کند. آینده لیگ و سلامت بازیکنان نباید قربانی شتابزدگی در تقویم شود.