به گزارش شهرآرانیوز، کوروش یغمایی، خواننده، آهنگساز و نوازنده پیشگام موسیقی راک ایران، با انتشار پیامی خداحافظی خود با دنیای موسیقی را اعلام کرده است. اعلام خبر این خداحافظی در آستانه انتشار آخرین آلبوم این هنرمند با عنوان «پلاک ۴۴» از سوی یک شرکت آمریکایی، صورت گرفته است.
یغمایی در پیام خود تأکید دارد: «دستکم شما یاران مهربانم آگاه هستید که برای ادامه کار در زمینه موزیک و گذر از این کورهراه سنگلاخ و دشوار آن هم با نداشتن کمترین امکانات، هر آنچه که در توان داشتهام برای فرهنگ و هویت پرشکوه و ورجاوند ایران نازنینم به کار گرفتهام».
او همچنین اعلام کرده که انتشار آلبوم جدیدش پایان رسمی فعالیت هنری او خواهد بود و نوشته از آنجا که آخرین آلبومش با نام «پلاک ۴۴» بهزودی از آمریکا پخش خواهد شد، همانگونه که پیش از این هم اشاره کرده بوده، پس از پخش آن از کار در زمینه موزیک کنار خواهد رفت.
یغمایی پیام خود را با این جمله به پایان برده است: «خداوند ایران را بپاید.»
در پی انتشار این خبر در دنیای موسیقی بد نیست نگاهی به زندگی حرفهای کوروش یغمایی و کارنامه هنری او داشته باشیم.
از شاهرود تا قله راک ایران
زندگی کوروش یغمایی که متولد ۱۲ آذر ۱۳۲۵ در شهرستان شاهرود است، از کودکی با موسیقی پیوند خورد. اگرچه نواختن سنتور را نزد پدر آغاز کرد اما جذابیت گیتار، ساز مدرن آن روزها، مسیر زندگیاش را تغییر داد. او در ۱۸ سالگی یک گروه راک اینسترومنتال تشکیل داد و به دلیل مهارت خارقالعاده در نواختن گیتار، به «پنجه طلایی» ملقب شد. در دهه ۱۳۵۰ یغمایی با تلفیق ملودیهای غربی و رنگمایههای ایرانی، صدایی کاملاً متمایز خلق کرد. او گیتار را به پایه اصلی آهنگسازی تبدیل و با بداههسازیهای نوآورانه، راک ایرانی را بازتعریف کرد. کارشناسان اروپایی و آمریکایی، او را به تنهایی بنیانگذار این سبک در ایران میدانند و نقشش را همتراز با پیشگامان جهانی راک چون «رولینگ استونز» و «بیتلز» ارزیابی میکنند.
«راک» در میانه کمبودها و محدودیتها
پیشگامی یغمایی در دورانی شکل گرفت که دسترسی به ابزار و امکانات موسیقی به شدت محدود بود. این هنرمند در مصاحبه با مجله «بیلبورد» درباره شرایط موسیقی ایران در دهه ۷۰ تعریف کرده است: «آلات موسیقی بسیار سخت به دست میآمد یا اصلاً موجود نبود.حتی سیم گیتار پیدا نمیشد. یک بار به استودیو رفتیم و باید کل آهنگ را در یک اجرای همزمان ضبط میکردیم چون پول زیادی نداشتیم.»
با این حال، همین محدودیتها خلاقیت او را شکوفا کرد. او نه تنها راک را به ایران آورد، بلکه موفق شد جذابیت راک ایرانی را به گوش و جان مخاطبان بینالمللی برساند.
این رسانه که این گفتوگو را در سال ۲۰۱۱ به مناسبت انتخاب یغمایی به عنوان یکی از «۵۰ راکر اول دنیا» منتشر کرده بود، همچنین در توضیح یغمایی در باب فلسفه هنری خود اضافه میکند: «با استفاده از ملودیهای غربی، من گیتار را تبدیل به پایهای از آوایی متمایز (اختصاصاً) ایرانی کردم، در سطحی که برای مخاطب بینالمللی هم جذابیت داشته باشد».
او تأکید میکند که موسیقی وقتی ارزشمند است که «یک اروپایی، آمریکایی، اسپانیایی یا حتی یک عرب یا آفریقایی آهنگی را بشنوند و از آن لذت ببرند، حتی بدون درک (معنی) شعر».
یغمایی و عشقی شبیه به بیماری
علیرغم مهاجرت بسیاری از همدورهایهایش، یغمایی ماندن در ایران را انتخاب کرد. او در پاسخ به سؤالی درباره دلیل ماندنش در ایران گفته است: «هر هنرمندی باید تاریخ خود و هویت فرهنگی خود را درک کند. عشق من به تاریخ ایران به نوعی به بیماری شبیه است. هر چه که ما ایرانیان داریم از موسیقی فولکلوریکمان میآید. اگر از ایران رفته بودم مطمئنم که به نواختن موسیقی به صورت بینالمللی میپرداختم اما احتمالا فارسی اجرا نمیکردم.»
این عشق به هویت ایرانی، در آثار او از ترانههای عاشقانه گرفته تا قطعاتی با مضامین اساطیری و ملی، همواره حاضر بوده است.
سالهای ممنوعالکاری
یغمایی در کانال تلگرامی خود درباره سالهای ممنوعالکاریاش در ایران نوشته است: «با ممنوعالکار شدنم همه راههای شرافتمندانه برای ادامه زندگی به رویم بسته شد و برای ماندن در سرزمینم که همواره به آن عشق میورزم تنها یک راه به ذهنم رسید که تقریبا نزدیک به کارم یعنی موزیک بود و آن، کار در زمینه کتاب و نوار قصه کودکان بود. البته بدون ذکر نامم! من ممنوعالاسم هم شده بودم.»
منبع: ایسنا