برگ اول این تقویم، ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به خون، نقشی بست جاودان. جاودان و پرنگار، وقتی تفنگهای آمریکایی با فشار سرانگشتهای استبدادیان، بر ماشه، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی را بر خاک انداختند تا خونشان خط هراس شود برای هر که سر تسلیم نداشته باشد.
زدند، خون به راه افتاد؛ اما هراس، کمانه کرد به سوی تفنگها. خاک بهخونطهارتیافته، چون دوات شد تا به روزگاران سرود آزادی را با آن بر بومِ بام ایران بنویسند. آنان که میپنداشتند خون میتواند راه را پیش پای ریچاردنیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا آب زند، راه به خطا بردند.
بعد از آن روز، خط شهادت هر روز پررنگتر شد. دانشگاه تهران و همه دانشگاههای ایران، نیکسون را فراموش کردند، اما این سه آذر را هرگز. از آن روز دقیقا ۷۲ سال میگذرد، اما یاد آن شهیدان ۷۲ بار تازه شده است. گفتم ۷۲ و چه رازی است در این عدد که آدمی را به کربلا میبرد. ۷۲ هزار بار هم که تکرار شود، باز تازه است و نامکرر و این حکایتی است عجیب.
معجزه شهادت در همین تکرارهای نامکرر است. در این تازگی در تکرار. در اینکه در هر خواندن، خونی تازه در رگهای غیرت جاری میشود و این جریان ادامه دارد؛ چون صدقه جاریه. جاری است و در هر روزگار خوانشی به قرائت آن روز دارد. ما سال به سال خواندهایم.
در هر بار هم به این ایمان موقنتر شدیم که استکبار وقتی استبداد را به خدمت میگیرد، پا بر گلوی ملتها میگذارد. در نوشدن هر روز دانشجو، به این نتیجه میرسیم که باز باید برخاست و حق را خواست. این خواستن است که هم رسم شهدا بود و هم میراث شهداست و ما وفاداریم به راهشان. جوان امروز هم باید این میراث را، چون جان عزیز بدارد تا جهانش را استعماریان، کهنه فرش زیر پا نپندارند.
آن سال در کمتر از چهارماه که از کودتای ۲۸ مرداد گذشت، میخواستند امید ملت را تابوتپیچ کنند و با حضور نیکسون چهارمیخ نمایند، اما غیرت فورانکرده در خون شهدا ناکامشان گذاشت.
امروز هم نباید بگذاریم آن کامِ سیاه، به غفلت ما شهد شیرینی بگیرد. به ویژه که امسال از ما خون تازه ریختهاند. خون تازه از دانشجویان دیروز که دانشمندان امروز بودند. داشجویان دیروز که سرداران امروز شدند و خون مردمانی که خانواده دانش بودند.
همین واقعه جنگ ۱۲ روزه است که حساب ۱۶ آذر امسال را متفاوتتر از همیشه میکند. در این تفاوت است که باید دوباره توانهایمان را بر هم بیفزاییم و برای وطن پای پرچم انقلاب بایستیم. این ایستادگی است که دستهای بهماشهرفته و تفنگهای روغنزده را از تکوتا میاندازد. حضور دانشجویان در میدان است که میتواند میدان را برای دشمنان مینگذاری کند. آنان اگر زیر پای خود را ناامن ببینند، پای ننهاده خواهند گریخت. ۱۶ آذر ۱۴۰۴ میتواند روزی چنین باشد. انشاءالله