به گزارش شهرآرانیوز، شامگاه امروز (یکشنبه، ۱۶آذر۱۴۰۴) چهار فیلم برگزیده از نگاه مخاطبان چهل ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۴۰۴ در پاتوق سینمایی «هفت کرانه» باشگاه فیلم رویش مشهد با حضور کارگردان آثار در پردیس سینمایی مهر کوهسنگی اکران شد.
در این پاتوق، فیلمهای «بیست و یک» به نویسندگی و کارگردانی، فرزاد رنجبر و تهیهکنندگی محمدهادی آقاجانی، «پیامبر» به نویسندگی و کارگردانی احسان عابدنیا و تهیهکنندگی علی طادی، «خیلی خیلی دور و بسیار نزدیک» به نویسندگی و کارگردانی احمد حیدریان و تهیهکنندگی محدثه پیرهادی و فیلم «دریچه» به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی محمدابراهیم شهبازی با حضور فیلمسازان جوان مشهدی و علاقهمندان به تماشای این آثار، اکران شد. گفتنی است این فیلمها برای نخستین بار است که در مشهد اکران میشود.
احسان عابدنیا، نویسنده و کارگردان «پیامبر» با بیان اینکه زمان طراحی ساختمان اصلی فیلمنامه دو روز بیشتر طول نکشید، در خصوص این فیلم بیان کرد: ایده قصه مربوط به خاطرهای است که یکی از همسایگان برایم تعریف کرد و سپس آن را در ذهنم پروراندم تا به شکل نهایی رسید.
عابدنیا درباره فیلمنامه توضیح داد: «پیامبر» یک فیلم کمدی نیست، اما اینکه در فیلم، خندهای بر لب مخاطب مینشیند به دو دلیل است. اول لهجه اصفهانی و دوم موقعیت فیلمنامه بود. گاهی هدف فیلم و فیلمنامه طنز نیست، اما موقعیتی که در آن، قصه شکل میگیرد، این درونمایه را دارد. به همین دلیل هرچند دیالوگها کاملا جدی است، اما فیلم در موقعیتهای طنزی قرار گرفته و خنده ریزی در مخاطب ایجاد کرد که آن را به موقعیت کمیک نزدیک کرده است.
این کارگردان جوان در رابطه با انتخاب بازیگران افزود: بازی با لهجه اصفهانی برای من مهم بود و سعی کردم فیلمهای قبلی بازیگرانی را که قرار بود به تیم ملحق شوند، بررسی کنم و در نهایت با تحقیقی که انجام دادیم، به جواد مدنی در نقش حاجآقا رسیدیم. نقش رسول نیز در فیلم ویژه است، آقای چایچی، یک مشهدی است که در تهران زندگی میکرد و طی دو روز توانستیم از او لهجه اصفهانی نجفآبادی بگیریم.

محمدهادی شهبازی، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده «دریچه» نیز در این نشست بیان کرد: ایده اولیه دریچه از دوران جنگ ۱۲روزه شکل گرفت. زمانی که تقریبا هیچکدام کاری نداشتیم و فقط در خانه بودیم. من از این زمان بیشتر برای نوشتن استفاده کردم. از خودم سؤال کردم که یک پیرمرد اگر در جنگ تنها بماند، چه میکند؟ پاسخ به این سؤال باعث شد روند فیلمنامه شکل بگیرد و شخصیت اصلی وقتی دید یک پیرزن هم مانند او در همان ساختمان تنهاست، داستان پیش میرود و بهمرورزمان یک درام شکل گرفت.
شهبازی درخصوص ساخت فیلم خود که بار دیالوگ آن کم است و بخش زیادی از قصه را تصویر و صدا پیش میبرد، ابراز کرد: فیلمسازان جوان بسیار از دیالوگ میترسند و من هم همینطور هستم. این محدودیت را که گاهی برای خودم میگذارم، خلاقیت میآورد و این اتفاق در فیلم «بدرود» هم افتاد.
وی ادامه داد: در این فیلم به دنبال بعیدترین اتفاق میگشتم که درامی قوی شکل بگیرد. در دریچه، حفرهای در دیوار، ارتباطی میان دو نفر ایجاد میکند، فردی که درونگراست و ارتباطی با جهان بیرون ندارد، اما این دریچه، نشانهای برای ارتباطگرفتن قهرمان قصه که شخصیتی منزوی دارد است تا قهرمان را به سوی نور و امید ببرد.
این کارگردان ایرانی در خصوص انتخاب بازیگر فیلم خود که توانست مخاطب را با خود همراه کند، اظهار کرد: ابتدا در انتخاب بازیگر به سراغ سلبریتیها و چهرهها مانند حمید جبلی رفتم، اما هیچکدام ذوق و علاقهای برای حضور در این فیلم نداشتند؛ چراکه به قول معروف، این افراد، الکشان را سابیده بودند و آنچه را در دنیای بازیگری میخواستند، به دست آورده بودند، اینجا بود که فهمیدم در انتخاب بازیگر نباید به سراغ سوپراستارها بروم؛ چراکه در فیلم کوتاه، نیاز است مخاطب با چهره، زود ارتباط برقرار کند، در حالیکه اگر بازیگر، چهره باشد، مخاطب در ۲۰دقیقه اول، بازیهای قبلی او را در ذهن خود، مرور میکند و بعد هم فیلم تمام میشود. انتخاب بازیگر لزوما به استایل و چهره مربوط نیست، بلکه مهم این است بازیگر با نقش بتواند ارتباط برقرار کند.
فرزاد رنجبر، نویسنده و کارگردان «بیست و یک» نیز با اشاره به اینکه ایده اولیه، در ناخودآگاه فرد باید شکل بگیرد، در تفسیر آن گفت: فیلمساز در وجود خود باید یک شاعر و یک مهندس داشته باشد. ابتدا شاعر وجودش، درونمایه را بیافریند و ایده اولیه در او شکل بگیرد و در ادامه مهندس وجودش، ساختمان آن را بسازد و به آن فرم بدهد.
رنجبر، انتخاب را نقطه باریک میان کار خوب و کار بد و ضعیف دانست و افزود: درصد زیادی از کارگردانی، تحتتأثیر عامل انتخاب است. او باید بداند دقیقا در فیلم خود چه میخواهد تا انتخابهای درستی داشته باشد. گاهی یک انتخاب که به اندازه کافی خوب نیست، اثر زیادی روی کار میگذارد. انتخاب بازیگران از جمله انتخابهای مهمی است که کارگردان باید داشته باشد. اگر بازیگر و کارگردان با یکدیگر هماهنگ باشند، کار به خوبی جلو میرود. بازیگر باهوش به خوبی متوجه خواسته و هدف کارگردان میشود و رابطه میان این دو، بسیار مهم است.

رنجبر درخصوص چالشهای تولید فیلم توضیح داد: فیلم کوتاه با اینکه یک مدیوم است، اما در مقاطع مختلف، ساخت فیلم کوتاه متفاوت است. برای شروع، کارگردان با پول توجیبی و پسانداز شخصی ممکن است فیلم خود را بسازد، اما در مقطعی که کارگردان به درجه حرفهای رسیده است، باید به این فکر کند که چطور فیلمی بسازد که بتواند سرمایه خود را جذب کند.
شهبازی نیز دراینباره بیان کرد: فیلمنامه خوب در ساخت فیلم و فیلمسازشدن بسیار مؤثر است. گاهی افراد هنوز گامهای اولیه را طی نکرده و صرفا تنها آرزوی فیلمسازی دارند؛ درحالیکه نباید در شروع کار، توقع این را داشته باشد تمامی هزینهها توسط تهیهکننده تأمین شود؛ چراکه به طور قطع اولین فیلم، بازگشت سرمایه ندارد، زمانی میتوان این مسیر را ادامه داد که فرد بخواهد در مدیوم فیلمسازی باقی بماند و آن را به شکل حرفهای ادامه دهد.
وی تأکید کرد: فیلمسازشدن در ایران فقط از یک مسیر میگذرد و آن هم ممارست، سماجت و ریاضتی است که طی سالها زندگی هنری میکشد و اینهاست که راه را برای فرد مشخص میکند و او میتواند به یک فیلمساز حرفهای تبدیل شود تا در آینده، بتواند اعتماد تهیهکنندگان را هم جلب کند.
احمد حیدریان، نویسنده و کارگردان «خیلی خیلی دور و بسیار نزدیک» نیز درباره ایده فیلم خود گفت: من میخواستم اثری برای جنگ بسازم، اما با نگاهی خلاقانه به سوی آن رفتم و نبود پدر را از دید فرزندان به نمایش گذاشتم.
حیدریان درباره انتخاب بازیگران خود که کودک بودند و نقش اصلی را ایفا میکردند، بیان کرد: انتخاب بازیگران کودک در این کار بسیار مهم بود به همین دلیل بیشترین تآکید من بر کاراکترهای کودک بود. تمام آکادمیهای بازیگری کودک را شخصا بررسی کردم و حتی این کار را به دستیارم نسپردم. از طرفی بعد از انتخاب بازیگران که ۸۰درصد از بار فیلم را به عهده داشتند، تمرین با بچهها برای من بسیار مهم بود تا کار به گونهای پیش برود که دیالوگها و کاراکترها به درستی در جای خود قرار گیرند.