به گزارش شهرآرانیوز - زمانی بود که عموم نویسندگان رمان و داستان کوتاهْ مرد بودند و اگر هم زنی در این حوزه دست به قلم میبرد، دست کم در مقام مقایسه با نویسندگان مرد، کمتر بخت دیده شدن و خوانده شدن داستانش را داشت. بخشی از این اقبال به نویسنده مذکر به حضور پررنگتر آنها در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی برمی گشت، اما عوامل دیگری هم بود مانند نگاه جنسیتی جامعه که به چنین کنشهایی از سوی زنان چندان روی خوش نشان نمیداد. حتی برخی نویسندگان زن که اتفاقا قلم توانمندی هم داشتند، با نام مستعار مردانه آثارشان را منتشر میکردند. اما رفته رفته شمار خانمهای عالم ادبیات افزایش پیدا کرد و کار تا آنجا پیش رفت که امروزه حضورشان پررنگتر از آقایان این عرصه است. ایبنا گزارشی به نقل از تایمز منتشر کرده که به بررسی در این زمینه پرداخته است. در این گزارش آمده است:
«نامزدهای بوکر چند روز پیش اعلام شد و از میان ۱۳ نفر فقط ۴ نویسنده مرد در میان نامزدهای اولیه قرار گرفتند. در نتیجه، اعلام فهرستی از نامزدهای نهایی بدون مردان اصلا دور از ذهن نیست. [..]در طول سالهای گذشته کتاب اولیهای پرفروش زنان بودند، از «مکالمه با دوستان» نوشته سالی رونی گرفته تا «چه سن بامزه ای» نوشته کایلی رید، «خواهرم، قاتل زنجیره ای» نوشته اویینکن براثویت و «پری دریایی و خانم هنکاک» نوشته ایموجن گوور. فقط ۲ نویسنده کتاب اولی از فهرست ده تایی مجله «آبزروِر» در سال ۲۰۲۰ مرد بودند. در سال ۲۰۱۹ هم فقط یک نفر و در سال ۲۰۱۸ فقط ۲ نویسنده مرد در این فهرست حضور داشتند. البته نویسندگان قدیمی همچنان در فهرست پرفروشها حضور دارند [..]، اما هیچ صدای جدید مردانهای به دنیای داستان اضافه نشده است. سلطه مردان بر جایزه انگلیسی بوکر روزی چنان زیاد بود که جایزه داستانی زنان بریتانیا برای اعتراض به فهرست اولیه بوکر در سال ۱۹۹۱ و اهمیت دادن به نقش زنان ایجاد شد. [..]بیشتر نویسندگان مرد پرفروش کنونی حرفه خود را در دهه ۱۹۸۰ میلادی آغاز کردند و حالا پنجاه، شصت یا هفتادساله هستند. در سال ۱۹۸۳ میلادی بود که فهرست مجله گراناتا پر از نویسندگان مرد جوان بود و همان سال زندگی حرفهای نویسندگانی، چون کازوئو ایشی گورو، ایان مک ایوان، گراهام سوئیفت، ویلیام بوید، آمیس، بارنز [و ...] شکل گرفت. تنها ۲ نویسنده زن حاضر در آن فهرست (پت بارکر و رُز تریمین) هنوز مشغول فعالیت هستند.
دی جی تیلز، منتقد ادبی، معتقد است اگر مردان نویسنده در دهه ۱۹۸۰ میلادی پرکار بودند به این دلیل است که مردان در صنعت نشر مشغول به فعالیت بودند. [..] مردانی که در صنعت نشر حضور داشتند فراموش کردند که زنان خوانندگان اصلی داستان هستند. حالا ۸۰ درصد رمانها را زنان مینگارند. حتی محبوبیت نویسندگانی، چون سال بِلو و فیلیپ راث در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی هم توسط مخاطبان خانم شکل گرفت. حالا که زنان جای خود را در صنعت نشر باز کرده اند، دیگر نویسندگان مرد مانند گذشته به چشم نمیآیند.
جان اَش نماینده ادبی جوانی است که میگوید ناشران خوب میدانند چه کسانی بیشتر رمان میخرند: وقتی ناشران نگاهی به فهرست فروش مجلههای مختلف میکنند، جایگاه زنانی، چون سالی رونی را میبینند که اخیرا موفقیت چشم گیری داشت. البته اگر خوش شانس باشید، خوانندگان زن را جذب میکنید و کتاب هم پرفروش خواهد شد. به نظر میآید این اعتمادبه نفس در جذب مخاطب در مردان وجود ندارد. این بدان معنا نیست که مردان کتاب نمینویسند. مردان جوان و باهوش علاقه زیادی به نوشتن آثار غیرداستانی دارند. این موضوع قابل توجه است، زیرا تقریبا تمام رشد فروش کتاب را مدیون آثار غیرداستانی هستیم و فروش آثار داستانی سال هاست دچار کاهش شده است.»
جولیت لاپیدوس، نویسنده، در «آتلانتیک» نوشت: زنان در زمینه داستان موفقتر عمل میکنند، زیرا مردان دست از رقابت برداشته اند.
[.. اما] کلیر الکساندر، یکی از ایجادکنندگان جایزه ادبیات داستانی زنان، [می گوید]: چنین نیست که رمان نویس مرد نداشته باشیم. موضوع این است که دیده نمیشوند. ناشران از نویسندگان مرد استقبال نمیکنند. اگر در جوایز مهمی، چون بوکر و دیگر جوایز کاندیدای دریافت جایزه نباشند، سکوی پرتاب دیگری ندارند.