به گزارش شهرآرانیوز، مشکل اصلی استقلال، فقط ازدسترفتن دو امتیاز نیست؛ استقلال «بیمار» است. تیمی که بالانس ندارد، نه در فاز دفاعی خیالش راحت است و نه در فاز هجومی حرفی برای گفتن دارد. خط حمله استقلال عملاً به پاشنهآشیل تیم تبدیل شده؛ جمپو، نازون و سحرخیزان، مهاجمانی بیزهر، کمتحرک و فاقد خلاقیت که حتی در بازیهایی مثل دیدار با خیبر هم نمیتوانند گره بازی را باز کنند. تیمی با این حجم از هزینه و ادعا، نباید برای گلزدن محتاج اتفاق و شانس باشد.
از سوی دیگر، استقلال همچنان بیش از حد به یک بازیکن متکی است: آسانی. تازمانیکه آسانی در جریان بازی فعال است، موتور استقلال روشن میماند، اما به محض افت او یا مهارش توسط حریف، تیم از کار میافتد. این وابستگی خطرناک، دقیقاً همان نشانهای است که نشان میدهد استقلال از نظر تاکتیکی تیمی متنوع و پویا نیست. تیمی که فقط یک مسیر برای خلق موقعیت دارد، دیر یا زود قفل میشود.
سؤال جدی اینجاست: تاکتیک ساپینتو دقیقاً چیست؟ چرا استقلال در شکستن خطوط دفاعی تیمهای بسته ناتوان است؟ چرا در بازیهایی که باید با صبر، تنوع حمله و گردش توپ به برتری برسد، شتابزده، عصبی و بیبرنامه ظاهر میشود؟ تساوی مقابل خیبر، نمونه بارز همین سردرگمی تاکتیکی است؛ مالکیت بدون کارایی، حمله بدون ضربه نهایی و تعویضهایی که گرهی باز نمیکنند.
ادامه این روند، پای ساپینتو را روی پوست خربزه قرار میدهد. استقلال ۲۰ میلیون دلار هزینه نکرده که مقابل تیمهای میانه جدول متوقف شود و برای بردن، دست به دعا باشد. هوادار استقلال برد میخواهد، آن هم با فوتبال قابل دفاع، نه تساویهای خستهکننده و توجیههای تکراری.
اگر ساپینتو میخواهد استقلال دوباره به ریل پیروزی برگردد، باید هرچه زودتر فکری جدی به حال خط حمله بیخاصیت تیم بکند، وابستگی به ستارهها را کاهش دهد و از نظر تاکتیکی استقلال را به تیمی متعادل و قابل پیشبینینبودن تبدیل کند. در غیر این صورت، این تساویها فقط امتیاز از جدول کم نمیکند؛ اعتبار نیمکت را هم میسوزاند.