به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال «وحشی» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی، یکی از متفاوتترین تولیدات سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی است؛ سریالی در ژانر درام - جنایی که بر پایه یک اتفاق واقعی ساخته شده و از همان فصل اول، نشان داد قرار نیست مسیر کلیشهای و آشنای سریالهای این مدیوم را طی کند.
«وحشی» روایت زندگی داود اشرف است؛ مردی از طبقه فرودست جامعه، کارگری ساده که درگیر یک پرونده قتل میشود و ناخواسته وارد مسیری میشود که نهتنها زندگی خودش، بلکه سرنوشت اطرافیانش را هم دستخوش تغییر میکند. هومن سیدی در این اثر، بهجای اغراقهای مرسوم، سراغ یک روایت واقعگرایانه، خشن و بیرحم از مناسبات قدرت، پول و بقا رفته است؛ روایتی که ریشه در واقعیت دارد و همین مسئله، به آن وزن و اعتبار ویژهای میبخشد.

فصل دوم «وحشی» در حالی آغاز شد که انتظارات از آن بهشدت بالا بود. فصل اول با پایانی تأثیرگذار، مخاطب را در نقطهای رها کرده بود که ادامه داستان، بیش از هر زمان دیگری اهمیت داشت. با این حال، قسمت اول ریتمی نسبتاً کند داشت؛ کندیای که البته بیش از آنکه ضعف باشد، انتخابی آگاهانه از سوی کارگردان به نظر میرسید.
هومن سیدی بار دیگر نشان داد که به روایت تدریجی باور دارد. او عجلهای برای شوکدادن ندارد و ترجیح میدهد فضا، موقعیت و شخصیتها را بهدقت بچیند. اما این صبر، قرار نبود طولانی شود.

قسمت دوم از فصل دوم، همان جایی است که «وحشی» دوباره دندان نشان میدهد. ریتم داستان بهوضوح تندتر میشود، تعلیق بالا میرود و روایت وارد مرحلهای میشود که میتوان آن را شروع چالش اصلی دانست.
در این قسمت، داود بالاخره از زندان آزاد میشود؛ آزادیای که نه از سر رهایی، بلکه آغازی برای یک گرفتاری عمیقتر است. او برای پرداخت دیه، از نیک پول گرفته و حالا بدهیای بر دوش دارد که بهسادگی قابل جبران نیست. این پول، داود را وارد مناسباتی میکند که مشخص است «وحشی» تازه از همینجا شروع میشود.
قسمت دوم با ضرباهنگی هیجانیتر، نشان میدهد داود حالا حالاها درگیر خواهد بود؛ درگیریای که نه فقط مالی، بلکه اخلاقی و انسانی است. این همان نقطهای است که سریال از یک داستان صرفاً جنایی، به درامی عمیق درباره انتخاب، اجبار و سقوط تدریجی انسان تبدیل میشود.

یکی از مهمترین نقاط قوت «وحشی»، کارگردانی هومن سیدی است. سیدی در این سریال ثابت میکند که صرفاً یک کارگردان داخلی نیست؛ بلکه فیلمسازی است که قواعد روایت سینمایی جهانی را بهخوبی میشناسد. میزانسنها، قاببندیها، طراحی صحنه و حتی سکوتها، همه در خدمت داستان هستند.
او نه به دنبال شعار است و نه احساساتگرایی تصنعی. «وحشی» با تصویر و موقعیت حرف میزند. اینکه روایت آرام پیش میرود، اما هر لحظه سنگینتر میشود، نشان از تسلط کامل کارگردان بر قصه دارد. سیدی دقیقاً میداند کجا باید اطلاعات بدهد و کجا باید مخاطب را در ابهام نگه دارد.
برخلاف بسیاری از سریالهای شبکه نمایش خانگی که پس از چند قسمت به دام ملودرامهای آبکی و اتفاقات الکی میافتند، «وحشی» از همان ابتدا نشان میدهد که برنامه دارد. روایت حسابشده است، شخصیتها منطق دارند و داستان قرار نیست با تصادفهای عجیب و غریب جلو برود.
همین خوشساختبودن و انسجام روایی، به مخاطب اطمینان میدهد که با اثری روبهروست که میداند چه میخواهد بگوید و چگونه میخواهد به مقصد برسد. «وحشی» نه دنبال کشدادن بیدلیل است و نه دنبال اشکگرفتن ارزان.
قسمت دوم فصل دوم، نشان داد که «وحشی» تازه وارد فاز اصلی خود شده است. آزادی داود از زندان، بهجای پایان بحران، آغاز یک مسیر پرتنشتر است؛ مسیری که او را در بدهی، اجبار و تصمیمهای سختتری فرو میبرد.
اگر شروع فصل دوم کمی صبورانه بود، حالا دیگر تردیدی نیست که هومن سیدی مهرههایش را چیده و آماده است داستانی پرکشمکش و جدی را روایت کند. «وحشی» در فصل دوم، نهتنها از فصل اول جذابتر شروع شده، بلکه نشانههایی از یک سریال استاندارد و جهانی را هم با خود دارد؛ سریالی که میتواند یکی از مهمترین آثار سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی باشد.