یوسف بینا| از آنجا که شاعران معاصر ایران غالبا کوشیدهاند رسالتی فراتر از یک شاعر برای خود قائل باشند و بهتبع آن علاوه بر مسائل شعری درباره مسائل مختلف دیگر نیز سخن گفتهاند بهقول احمد شاملو خود را بهعنوان یک روشنفکر پیشرو در عرصه جامعه بهشمار میآوردهاند، بخشی از مطالعات ادبیات معاصر ایران به اظهارنظرهای شاعران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و هنری اختصاص یافته است. در این میان، برخی نظرها بهعلت متخصصنبودن گوینده آنها چندان محل تأمل نیست و با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده است، اما برخی دیگر از این نظرها بهدلیل دقت یا گاه تسلط و تخصص گوینده آنها جدی تلقی میشود و هنوز هم محل تأمل و درنگ است. یکی از شاعران بزرگ معاصر که شاید بتوان عنوان بزرگترین شاعر معاصر ایران را نیز به او داد، مهدی اخوانثالث است که اتفاقا اگرچه کمتر از بقیه درباره مسائل غیرشعری سخن گفته، آنچه از او در لابهلای شعرها و سخنانش درباره موضوعات مختلف میخوانیم، بعضا بسیار جدی و خواندنی است. اخوانثالث علاقه بسیاری به موسیقی ایرانی داشته و بنابراین گاه بهمناسبتهای مختلف در مقدمهها و مؤخرههای اشعار یا در مقالههایش سخنانی درباره موسیقی گفته است که بهنظر میرسد همچنان خواندنی و جدی و تا حدود بسیار زیادی تخصصی است.
سازها و آوازها
وقتی به رابطه اخوانثالث با موسیقی ایرانی بیندیشیم، شاید نخستین موضوعی که به ذهن هر کسی متبادر شود، آلبومها و قطعات موسیقی بسیار درخشانی است که بزرگان موسیقی ایرانی با استفاده از اشعار اخوانثالث تولید کردهاند؛ از جمله آلبومها و قطعات «زمستان است»، «فریاد»، «قاصدک» و... با آهنگسازی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان و با صدای آسمانی و جاودانی استاد محمدرضا شجریان، نیز آلبوم «زمستان» با آهنگسازی محمدرضا درویشی و با صدای استاد شهرام ناظری و همچنین قطعه «سر کوه بلند» با آهنگسازی مجید درخشانی و با صدای استاد صدیق تعریف و دهها آلبوم و قطعه ماندگار دیگر.
دستگاهها و گوشهها
اما گذشته از این، اخوانثالث بهدلیل همان علاقه به موسیقی ایرانی و تسلط بر زوایای آن، اصطلاحات تخصصی موسیقی ایرانی را در جایجای اشعار خود، از غزلها و قصیدههای دوران نوجوانی و جوانی تا شعرهای نو و قطعاتی که در سالهای میانی و پایانی عمر خود سروده، بهکار برده و بهوسیله آنها تصویرسازی شاعرانه یا خلق ساختار تازهای برای شعر کرده است.
برای نمونه، در کتاب «ارغنون» که چاپ نخست آن حاوی اشعار دوران نوجوانی و جوانی شاعر است، با چنین بیتهایی کمابیش برمیخوریم: «امشب بیات ترک چه بیداد میکند/ مرغی اسیر ناله آزاد میکند/ حرفی نهفته گفت و عیان شد که هرکه هست/ بیداد دیده است که بیداد میکند...» که در آن استفاده از دو عبارت «بیات ترک» که یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی و «بیداد» که با نام کامل «بیداد همایون» یکی از گوشههای موسیقی ایرانی است، درخور توجه مینماید.
موسیقی مقامی خراسان
یک نمونه دیگر از این رویکرد شاعرانه به اصطلاحات موسیقی ایرانی در شعر «دوتار سمندری» اخوانثالث آشکار است. در این قطعه که اهدایی به زندهیاد استاد حسین سمندری، دوتارنواز نامدار خراسانی است، شاعر نام بسیاری از نغمهها و آوازهای موسیقی مقامی جنوب خراسان را آورده و بهوسیله آنها تصویرسازی شاعرانه کرده است که این کار نیز آشنایی شگرف اخوانثالث با موسیقی مقامی خراسان را نشان میدهد. در این قطعه که با مطلع «قربان زخمههای تو خونپاش و نغمهریز/ سبزپری است اینکه زنی یا شترخجو...» آغاز میشود و با این بیت عالی بهپایان میرسد: «ما و تو نسلمان به یکی اصل میرسد/ یعنی به عشق، زنده بمانی پسرعمو!»، شاعر اصطلاحاتی از قبیل «سبز پری»، «شترخجو»، «سرحدی»، «فریاد»، «شیخ احمد جام»، «یار نازک»، «مسجد نور» و... را بهکار برده است که همانطور که گفته شد، همگی نام نغمهها و آوازهای موسیقی مقامی خراسان است. شعر «آواز چگور» نیز تحتتأثیر عاطفی و معنوی نوای دوتار خراسانی سروده شده است.
ساختار موسیقی در شعر
گذشته از اینها، اخوانثالث یک استفاده مبتکرانه دیگر نیز از تسلط خود بر موسیقی ایرانی در شعر ماندگار «آخر شاهنامه» داشته است. شاعر با الهام از ساختار ردیفنوازی در موسیقی ایرانی که با پیشدرآمد و حرکت بهسوی اوج آغاز میشود و به اوج میرسد و سپس با مح فرود میآید، شعر خود را نیز با چنین ساختاری سروده است. اخوانثالث که اتفاقا تصویر کلی شعر خود را با استفاده از آوای چنگ سروده است، در ابتدا چنین سروده است: «این شکستهچنگ بیقانون/ رام چنگ چنگی شوریدهرنگ پیر/ گاه گویی خواب میبیند/ خویش را در بارگاه پرفروغ مهر/ طرفه چشمانداز شاد و شاهد زرتشت/ یا پریزادی چمان سرمست/ در چمنزاران پاک و روشن مهتاب میبیند...» و روایت شعر خود را پیش میگیرد تا سخنش به اوج برسد: «ما فاتحان قلعههای فخر تاریخیم/ شاهدان شهرهای شوکت هر قرن/ ما یادگار عصمت غمگین اعصاریم/ ما راویان قصههای شاد و شیرینیم/ قصههای آسمان پاک/ نور جاری، آب/ سرد تاری، خاک/ قصههای خوشترین پیغام/ از زلال جویبار روشن ایام.../ ما کاروان ساغر و چنگیم/ لولیان چنگمان افسانهگوی زندگیمان، زندگیمان شعر و افسانه/ ساقیان مست مستانه...» و هنگامی که میخواهد فرود شعر را آغاز کند، سروده است: «ای پریشانگوی مسکین! پرده دیگر کن/ پور دستان جان ز چاه نابرادر در نخواهد برد/ مرد، مرد، او مرد/ داستان پور فرخزاد را سر کن...» و شعرش را چنین بهپایان برده است: «ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم/ با صدایی ناتوانتر زآنکه بیرون آید از سینه/ راویان قصههای رفته از یادیم/ کس به چیزی یا پشیزی برنگیرد سکههامان را/ گویی از شاهی است بیگانه/ یا ز میری دودمانش منقرضگشته/ گاهگه بیدار میخواهیم شد زین خواب جادویی/ همچو خواب همگنان غار/ چشم میمالیم و میگوییم: آنک، طرفه قصر زرنگار صبح شیرینکار/ لیک بیمرگ است دقیانوس/ وای، وای، افسوس!» بیتردید چنین استفادهای از ساختار موسیقی ایرانی و برساختن ساختاری شعری از آن و نیز درهمآمیختگی فرم و محتوای شعر بسیار منحصربهفرد و یکی از شگفتیهای هنر اخوانثالث است.
درباره موسیقی ایرانی
اما همانطور که در ابتدا گفته شد، اخوانثالث اظهارنظرهایی خواندنی درباره موسیقی ایرانی و اهالی آن نیز دارد که بیشتر این اظهارنظرها در حواشی کتاب «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» آمده است. او در حاشیه یکی از اشعارش با اشاره به اینکه موسیقی ایرانی بعد از انقلاب اسلامی از ابتذال و فساد نجات پیدا کرده است، نوشته است: [نظام جمهوری اسلامی] موسیقی را از فساد و لجن و بیهنری نجات بخشیده است و کارها بهدست اهلش سپرده آمده است.»
موسیقی خوب و عالی
اخوانثالث نظر خود را درباره موسیقی و اهالی آن چنین بیان کرده است: «موسیقی خوب و عالی، شریفترین و پاکترین محصول هنر و روح بشر است و باید باشد، چون با انسان به خلوتترین و خداییترین لحظات روحش، مثل نیایش و شعر پاکان و نیکان، میآید؛ پس اجراکنندگان و نمایندگان آن هم باید از پاکترین و نجیبترینان باشند و همچنین نیز هستند. من در مدت عمر خود در معاشرت با اهل ذوق و هنر و مخصوصا موسیقی، یک تن حتی یک تن را ندیدهام که در موسیقی و هنر به اوجی عالی رسیده باشد و اخلاقا خوب نباشد و یا خداینکرده فاسد باشد... هنر باید اول خود هنرمند را بسازد تا بتواند بعد در دیگران تأثیر ژرف و نیک بخشد.»
لطفی، شجریان و مشکاتیان
او درباره استادان موسیقی ایرانی نیز نوشته است: «من بسیار بسیار خوشحال و خوشوقتم از اینکه میبینم استادان محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان و دیگر و دیگران از اقران و امثال ایشان در آواز و سازهای مختلف و نیز استادان کهنتر و جوانتر و نظایرشان همچنان در اوجند و کار خود را میکنند.» اخوانثالث در ادامه این نوشته خود، از استادان شهرام ناظری و حسین علیزاده و صدیق تعریف نیز بهعنوان هنرمندان جوان و آیندهدار آن روزگار نام برده و به آثار آنها ابراز علاقه کرده است.
موسیقی هرز و بیراه
اخوانثالث درباره «موسیقی بد» نیز گفته است: «موسیقی اسفانگیز و هرزه و بیراه... ذوق جامعه را فاسد و تباه میکند و مردم را ولنگار، بیبندوبار و بیراه بارمیآورد؛ وقتی ذوق جامعه آسانپذیر و هردمبیل و هرز و هرزه شد، بهنظر من در بینش و گزینش و پذیرش و شعور سیاسی او هم اثر میگذارد، زیرا شعور سیاسی هم تابعی از شعور فرهنگی و اجتماعی و خاصه تربیت ذوقی است.»