مسعود سلطانی| «اقتصاد ایران در پیچ و خم توسعه، با نگاهی به تجربه ژاپن» عنوان نشستی بود که در آن فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، و محمد نقیزاده، استاد اقتصاد دانشگاه میجی ژاپن، به گفتوگو نشستند، نشستی که بیش از 3 ساعت به طول انجامید و در خلال آن، چهرههای برافروخته و نگاههای مملو از حسرت حضار به چشم میآمد، نگاههایی که تحت تأثیر صحبتهای مؤمنی و نقیزاده قرار گرفته بودند.
فرشاد مؤمنی: سیاست ایران 70 سال است توسعه تعریف نکرده است!
فرشاد مؤمنی در این نشست گفت: توسعه یک فرایند اعتلابخشی همهجانبه است. پس نمیتوان انتظار داشت بدون اعتلای فرهنگ و سیاست، توسعه در بخش اقتصاد نیز اتفاق بیفتد. یکی از دلایل توسعهنیافتگی در ایران این است که هیچوقت تکلیفمان را با بنیانهای اصلی اندیشه توسعه روشن نکردهایم.
برای یک تحقیق، اسناد پنجاهساله مهم اقتصاد ایران درباره توسعه را که به 2 دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی مربوط میشد بررسی کردم. در این اسناد هیچ درکی از توسعه ارائه نشده بود. این یعنی تمامی برنامههای توسعه بدون صورتبندی علمی و نظری نوشته شده است. با چنین شرایطی، اگر ما به اهدافمان میرسیدیم جای تعجب داشت!
59 درصد فقرای ایران شاغلاند!
تمام نظریهپردازان توسعه روی یک موضوع توافق دارند: اینکه برآیند تمام دورهای باطلی که به توسعهنیافتگی ختم میشود در بنیه ضعیف تولیدی و بهرهوری اندک متمرکز است. به همین خاطر است که اختصاص ارقام درشت ریالی و ارزی نهتنها موجب رونق تولید در کشور نشده بلکه نتیجه معکوس هم داشته است.
در فاصله سال 1384 که قله درآمدهای نفتی کشور بود تا سال 1393، 7000 کارگاه صنعتی در کشور تعطیل شدند و باقی واحدها نیز با ظرفیت نصف و یکسوم تولید مشغول فعالیت بودند. این در حالی است که در طول این سالها به طور سالیانه بیش از 16 میلیارد دلار برای توسعه صنعت و تولید در کشور هزینه شد!
گردشگری عامل توسعه نیست
رئیس جمهور درحالی دستور تشکیل وزارتخانه گردشگری را داده که اساسا ملاک اصلی توسعه، تولید است. تولید میتواند فقر و عقبماندگی را حل کند. هدف از گردشگری این است که هزینههای بازاریابی و حمل برای فروش تولید کاسته شود. رونق گردشگری قبل از رونق تولید یعنی تشدید همان مصرفگرایی که فقر را تشدید میکند.
طبق گزارشی که بانک جهانی از اقتصاد یونان ارائه کرده است، علت عقبماندگی یونان به رغم تزریق میلیاردها دلار پول به اقتصاد این کشور این است که یونان از تولید صنعتی مدرن غافل شده است. یونانیها سالانه 700 ساعت بیشتر از آلمانیها کار میکنند اما درآمد سرانه هر شهروندی یونانی کمتر از 30 درصد درآمد سرانه یک شهروند آلمانی است.
پس چیزی که میتواند ایران را نجات دهد تولید توسعهگراست اما تولید هم مثل تمام چیزهای دیگر در ایران تغییر ماهیت داده و محملی برای کسب رانت شده است.
جا دارد خود را از ساختمان پرت کنم!
طبق برنامه چهارم، توسعه رشد 8 درصدی سالانه اقتصاد ایران به سرمایهگذاری 5/16 میلیارد دلاری دولت منوط شده است. در برنامه ششم توسعه برای توسعه سالانه 8 درصدی اقتصاد ایران هزینه 200 میلیارد دلاری پیشبینی شده است! جا دارد بعد از فهمیدن این آمارها آدم خود را با کله از پنجره ساختمان پرت کند بیرون!
توسعه در تمام کشورهایی که تجربه موفقی در توسعه داشتهاند 5 رکن داشته است. اول کنترل مصرف غیرضرور لوکس و تجملی است. جالب است که در تمام سالهایی که کشور ما تحریم بوده واردات کالاهای لوکس متوقف نشده و اصلا این کالاها تحریم هم نشده است.
دوم افزایش هزینه مفتخوراکی است. تا زمانی که بشود درآمدهای سرشار کمزحمت به دست آورد، اقتصاد به سمت تولید پیش نمیرود. وقتی سود سپرده پرداختشده از سوی بانکها معادل حقوق 11 میلیون کارگر است و نسبت سود پرداختشده به سپردهها به تولید ناخالص داخلی 16 است، این حکایت از وضعیت وخیم تولید دارد.
3 رکن دیگر برای توسعه پیشگیری از فساد بر اساس برنامه مبارزه ملی با فساد، به حاشیه کامل بردن الگوی تولید معیشتی و برنامه حمایت توسعهگرا از تولید صنعتی و مدرن است.
محمد نقیزاده: ژاپنیها مشکلات را با ناسزا گفتن حل نمیکنند!
محمد نقیزاده نیز در این نشست گفت: الگوی مصرف ما بازده الگوی تولید ماست. ژاپن دچار یک انقلاب سختکوشی شد. آنها قبول کردند که عقبافتاده هستند. انقلاب سختکوشی در ژاپن موجب تولید روحیه تولید داخل شد. ژاپنیها در حوزه نرمافزار عقب هستند اما میدانند که اگر تولید نکنند، با نرمافزار به جایی نمیرسد. ژاپنیها به بازار ایمان دارند اما به دولت و تدبیر آن اعتقاد دارند. دولت آنجا نه اینکه مانع باشد بلکه کمککننده است. برخیها میگویند ژاپن استثناست اما به اعتقاد من چنین نیست. ژاپن یک سرمایهداری سازمانیافته است. یک سرمایهداری علیه سرمایهداری است. این درست است که ژاپن از نظر سیاسی دنبالهرو آمریکاست اما سرمایهداری آن علیه سرمایهداری آمریکا و انگلیس است. از نظر آمریکا چون دولت ژاپن در اقتصاد دخالت میکند، آن اقتصاد مد نظر آنها نیست.
فرایند فناوری و پیشرفت ژاپن تنها مجموعهای از تکنیکهای خنثی نیست بلکه ناشی از فرهنگ و نگرش آن است. ما در اقتصاد عوامل باقیمانده داریم که عوامل غیرکلاسیک تولید است مانند زمین، منابع و ... . در ژاپن ذات و فرهنگ کار یک عامل غیرکلاسیک تولید است. در گذشته، در ژاپن یک رسمی بوده است که هنوز هم پابرجاست. رابطه خارجی یک فرد و ارتباطات تجاری او وابسته به حل مشکلات داخلی است. باید ابتدا مشکلات داخلی در اولویت قرار گیرد. هیچگاه ژاپن به رغم مشکلاتی که در جنگ اتمی علیه وی پیش آمد به آن به شکل سلبی نپرداخت. آنها رسم مقابله مثبت دارند. آنها با ناسزا گفتن کار را حل نمیکنند. آنها دقیقا همین کار را کردهاند. زمانی دوربینهای ما کوداک بود. امروز همه دوربینها برندهای ژاپنی است.
خودکشی به خاطر ناتوانی در پرداخت حقوق
آنها نیروی کار را یک عامل خارجی تلقی نمیکنند. نیروی کار یک متغیر داخلی و جزو دارایی است. مهمترین ویژگی اقتصاد ژاپن نیز همین است که به نیروی کار به عنوان یک دارایی بلندمدت مینگرد. آنها کار را خدشهناپذیرترین دارایی انسان میدانند. کرامت انسان همیشه از این جهت حفظ میشود. به همین جهت، با وجود تکانههای شدید، نرخ بیکاری آن به 5/3 درصد رسید. شرکتها به جذب نیرو افتخار میکنند و آن را در روزنامهها منتشر میکنند. فرهنگ شرمساری در ژاپن قوی است و این افراد را مقابل اعمال خود پاسخگو میکند. طی بحران مالی 5 یا 6 کارفرما به علت دیرکرد در پرداخت حقوق کارگران خودکشی کردند. در حالی که اینجا نپرداختن بهموقع پول و دستمزد رسم است.