«امید» تعریفی بدون زمان و مکان است و عمری به درازای تاریخ دارد اما هیچگاه تصور واحدی برای همه باشندگان روی زمین نداشته است، بنابراین اگر باور کنیم بخش درخورتوجهی از واجدان شرایط، یکدست و یکصدا به لیست امید در پنجمین دوره شورای اسلامی شهر و روستا رأی دادهاند، فقط به امید بهتر شدن اوضاعواحوال اداره امور شهر و روستا و ازطرفی نه گفتن به شیوه مدیریت اجرایی شورای چهارم بوده است و شورای پنجم هم در طول دو سال گذشته توانسته است در حوزه شفافیت، تحولات خوبی ایجاد کند اما بازهم نیازمند مطالبه شهروندان در این حوزه هستیم.
پارلمانهای محلی نماد دموکراسی در همه جهان هستند اما صرف حضور نمایندگان برخاسته از آرای مردم در آن همه مفاهیم تعریفشده در این نماد نیست؛ چراکه تجربه میگوید بعضی افراد ممکن است با جذب اعتماد مردم در یک روند دموکراتیک به پارلمان محلی راه پیدا کنند اما در طول مسیر دچار انحراف شوند، لذا آنچه این روند متکی به قاعده مردمسالاری را کامل میکند و افراد منتخب را از خطاهای احتمالی و لغزش مصون نگه میدارد، نظارت است که باید پس از گذر از دوره انتخابات بهصورت مستمر انجام شود تا این گفته معروف ماری کوری که گفت: اعتماد و احتیاط هر دو مکمل یکدیگرند، عینیت یابد.
بسیاری از ما تصور درستی از موضوع نظارت نداریم، تا زمانی که به دستگاههای نظارتی اتکا داشته باشیم که متأسفانه داریم. همچنان شاهد بداخلاقی در امور دیوانی کشور در جامعه خواهیم بود؛ چراکه در این بحث مهم، مردم سهمی برای خود قائل نشدهاند.
چند روز پیش در حوالی میدان شهدا زن و مرد جوانی از من آدرس شورای اسلامی مشهد را پرسیدند. با دست ساختمان شورا را نشان دادم. از سر کنجکاوی پرسیدم مشهدی هستید. پاسخشان مثبت بود. دوباره پرسیدم در انتخاب اعضای شورای پنجم حضور داشتید. گفتند چون عازم سفر بودیم، صبح اول وقت به محل اخذ آرای محلهمان رفتیم و رأی دادیم. پرسیدم به آنهایی که رأی دادید، بر کرسی شورا نشستند؟ با خنده گفتند چندنفرشان. سؤال کردم چگونه است که چند نماینده در شورای اسلامی شهر دارید اما آدرس آنجا را بلد نیستید. با تعجب سؤالم را با سؤال جواب دادند که چرا باید آدرس شورا را بدانیم؟
این اتفاق، دلیل نوشتن این یادداشت شد برای یادآوری به خودم و کسانی که شاید آن را بخوانند.
شهر یک کالبد زنده است. اداره امور شهری چون مشهد متکی بر قوانین وضعشده توسط شورای اسلامی است؛ گرچه از اجرای روش دموکراتیک امور شهرها در جوامع پیشرفته یکصد سالی عقب هستیم، همین که حدود 20سال است این روش مدنی و مطلوب را باور کردهایم، خوب است.
شورای اسلامی شهر و روستا تشکیلاتی مردمنهاد در مسیر برنامهریزی برای توسعه زیرساختها و اداره اصولی و عملی است که وضع قوانین متکی به نیازهای زندگی شهری و روستایی از الزامات آن است.
به گمان من، آنقدر که بر ضرورت حضور مردم در پای صندوقهای اخذ آرا تأکید و برایش تبلیغ کردهایم، درباره ضرورت نظارت مردم سخن نگفتهایم. درواقع ما که بهدلیل احساس تکلیف ملی و شرعی پای صندوق میرویم، رأی میدهیم و وکیل انتخاب میکنیم، چرا بعد از اتمام انتخابات بیخیال میشویم؟ هرگاه در زندگی روزمره به مشکلی برمیخوریم، غر میزنیم. گاهی ناسزا میگوییم و میپرسیم به چه کسی باید شکایت برد؟
از دشمنان شکایت برند به دوستان
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
نمیدانم اگر اتفاقات ناخوشایند اقتصادی در این ایام نبود، ما گناه کمکاریها و کملطفیهایمان را دربرابر یکدیگر به چه چیزی نسبت میدادیم؟ درست است که همه ساکنان و باشندگان مشهد، شهروند نیستند و فقط شهرنشین شدهاند اما هنوز جمع چشمگیری از مردم شهروندند و باید به تکلیف شهروندی برای گذر از بعضی مشکلات و رسیدن به حد مطلوب زندگی، احساس مسئولیت کنند و لااقل ساعتی از فرصتهای بدون برنامه خود را به حضور در جایگاه شهروندان در شورای اسلامی شهر اختصاص دهند.
در پایان باید گفت که این رفتوآمدها و این گفتوشنودها بر تجارب شهروندی ما میافزاید تا در انتخابات آینده که زیاد هم دور نیست، بعضیها نتوانند با وعدهووعید آب در گوشمان کنند و اتفاقات بیثمر و کمثمری را رقم بزنند که در شوراهای قبل شاهد بودیم.