غزاله حسینپور| نام شادروان افشینیداللهی از نامهای درخشان ترانهسرایی در ایران است، پزشکی که سرودههایش را خوانندههای بسیاری خواندهاند و همچنین ترانههایش در تعدادی از مجموعههای تلویزیونی -شب دهم، مدار صفردرجه، معمای شاه، و...- از حنجره خوانندگانی چون علیرضا قربانی و سالار عقیلی شنیده شده است. او در ۲۵ اسفندماه ۱۳۹۵ در حالی که تنها 48 سال داشت، در یک تصادف رانندگی چشم از جهان فروبست. با اینهمه، نامش همچنان زنده است، تا جایی که پس از درگذشتش ترجمه فرانسوی کتاب «روزشمار یک عشق» او برگزیده جشنواره بینالمللی فرهنگی ادبی فیسپ (ficep) شد.
بعدازظهر چهارشنبه گذشته، فرهنگسرای فناوری و رسانه میزبان برنامهای با عنوان «عصر شعر و ترانه» و به یاد دکتر افشین یداللهی بود. این برنامه افزون بر شاعران و ترانهسرایان مشهد، میهمانهای ویژهای هم داشت: رضا یزدانی، حسین غیاثی، و مهدی ایوبی از همکاران و دوستان مرحوم یداللهی.
میهمانان برنامه، به شرح خاطراتی در ارتباط با آن مرحوم پرداختند و افزون بر آن سرودههایی از خود را قرائت کردند.
از این خاکبازیهایتان دست بردارید
مهدی ایوبی، ترانهسرا، یکی از این حاضران بود که صحبت خود را با خاطرهای از آن ترانهسرای فقید چنین آغاز کرد: یکشنبه ۲۰ اسفند ۹۵ با دکتر در ماشین بودم. به من گفت آخرین کارم ترانهای است که سالار عقیلی آن را خوانده است. پس از اینکه آن ترانه را برایم دکلمه کرد به او گفتم: بوی آسمان میداد. پاسخ داد: «بله دیگر. ما آسمانی شدیم. انشاءا... شما هم از این خاکبازیهایتان دست بردارید.» هرگز فکر نمیکردم آخرین لحظاتی باشد که در کنار او میگذرانم و آخرین شعری باشد که از زبانش میشنوم. ایوبی معتقد بود نام افشین یداللهی تنها نامی است که میتواند ترانهسراها را دور یکدیگر جمع کند.
معلم شعر و اخلاق
حسین غیاثی که از او به عنوان فرزند خلف دکتر یداللهی نام برده میشود و در دومین جایزه ترانه افشین یداللهی نیز برگزیده شده است، دیگر سخنران این برنامه بود.
او گفت: خاطرات من با دکتر یداللهی به حضور مشترکمان در خانه ترانه برمیگردد و لطف بینهایتی که ایشان به من داشت. من از شهرستان آمده بودم و دکتر پیگیر این بود که حتما کارهایم خوانده و دیده شود. همچنین دکتر یداللهی بود که برای اولین بار در تلویزیون اسم مرا به زبان آورد. ایشان معلم شعر و اخلاق من بودند. غیاثی در ادامه با شرح ماجرایی از آن مرحوم اینگونه یاد کرد: یادم میآید که در ابتدای راه نوشتن بودم و این بخش از یکی از ترانههایم را در فضای مجازی منتشر کردم: «تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست» دکتر پیامی به من داد و شعری از خودشان [شبیه همین حال و هوا] فرستاد که آقای خواجهامیری درحال خواندن آن بود. به من گفت هیچکس این شعر را نشنیده است و چون میدانم آن بیت از توست، نمیگذارم ترانه من به مرحله اجرا برسد تا حاشیه برایت درست نشود. دکتر یداللهی همینقدر باگذشت بود.
حسرتهای بزرگ زندگی یک خواننده
آخرین نفری که در این گردهمایی از افشین یداللهی گفت، رضا یزدانی بود. خوانندهای که حالا دودههای از انتشار نخستین آلبومش میگذرد و در عرصه موسیقی ایران، بسیار شناخته شده است. او گفت: روزی به دیدار دوستم رفتم و از قضا خسروشکیبایی نیز آنجا بود. آقای شکیبایی پیشنهاد داد آلبومی با همکاری هم جمع کنیم. مدتی گذشت و من این پیشنهاد را جدی نگرفتم. وقتی پس از مدتها پشت صحنه فیلم «رئیس» آقای کیمیایی، خسرو شکیبایی را دیدم، باز پیگیر آن آلبوم شد. پس از آن روز من ترانهها و کارهای آن آلبوم را دنبال کردم اما اولین حسرت بزرگ زندگی من آنجا شکل گرفت؛ عمر عمو خسرو به دنیا نبود و کار ما نیمهتمام ماند. یزدانی ادامه داد: دومین حسرت زمانی رقم خورد که قصد همکاری با افشین یداللهی داشتم اما او هم از میان ما رفت. ازاینرو توصیه میکنم اگر چنین فرصتهایی در زندگیتان پیش آمد آنها را ساده از دست ندهید.
در حاشیه
«عصر شعر و ترانه» با شعر و ترانهخوانی سخنرانان و اهالی ادب مشهد، مجتبی حبیبی، آخوندی، مجتبی جعفری، شاهد بنیاسدی، نگار عمرانی، داوود دلفراز، جواد سنجری و حسن سرداریان همراه بود.
اجرای این برنامه را مژده لواسانی، مجری سرشناس صداوسیما، به عهده داشت.
یکی از میهمانان این برنامه ناشری بینالمللی بود که شعرهای مرحوم یداللهی را به زبانهای روسی و انگلیسی و فرانسوی منتشر کرده است. او در این برنامه از موفقیت دفتر شعرهای دکتر یداللهی از میان 800 دفتر شعر منتشر شده به زبان فرانسوی یاد کرد. او ضمن تأکید بر ظرفیتهای ترانهسرایان ایرانی برای جهانی شدن، مقصر کمکاریهای صورتگرفته در معرفی آنها را همکاران ناشر ایرانی خود دانست که تلاش لازم
را نکردهاند.