حادثه معدن این بار در نطنز (۶ آذر ۱۴۰۳) یادی از زنده‌یاد دکتر جمال‌الدین مستقیمی، پدر علم آناتومی ایران | کاشف کالبد‌ها مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی تغییر کرد | عزل «محترمانه» فیروزی پس از حادثه کودک کاشمری حق طلاق در اختیار مردان است یا زنان؟ مراقبت‌های دوره‌ای کودکان باید براساس زمان طلایی تشخیص بیماری‌ها باشد آیا تأمین‌اجتماعی برای واریز حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران از بانک‌های دیگر قرض گرفته است؟ مرگ مشکوک ۲ کودک پس از مصرف ماکارونی در تهران چالش‌های مراقبت از  سالمندان در خانه کشف ۲۶ فقره سرقت قطعات خودرو در شهر مشهد (۶ آذر ۱۴۰۳) گلایه شهروندان از  تعیین سقف پذیرش در برخی مراکز درمانی | ماجرای سقف گذاری بیمه چیست؟ کشف ۵۰ میلیارد ریال لوازم جانبی قاچاق تلفن همراه در ترمینال مشهد (۶ آذر ۱۴۰۳) انهدام باند هفت‌نفره سرقت و مالخری اموال مسروقه در مشهد | تعویض موادمخدر با کالای سرقتی بررسی قوانین فرزندخواندگی و حمایت از کودکان بی‌سرپرست در کشور زنجیره تولید و تأمین دارو با کمبود نقدینگی مواجه است بانوی جوان مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۶ آذر ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (سه‌شنبه، ۶ آذر ۱۴۰۳) | آغاز بارش باران از فردا تا شنبه پرداخت دو ماه علی‌الحساب متناسب‌سازی حقوق برای بازنشستگان لشکری (۶ آذر ۱۴۰۳) + زمان ابلاغ احکام حال‌وروز بازنشستگان خوب نیست | مطالبه بازنشستگان از دولت باید کنترل تورم باشد تمدید بیمه‌های تکمیلی و عمر بازنشستگان تأمین اجتماعی (۶ آذر ۱۴۰۳) زنان بیمه‌شده چگونه می‌توانند درخواست کفالت والدین یا همسر ازکارافتاده را ثبت کنند؟ جزئیات بیمه عمر بازنشستگان تأمین اجتماعی | مبلغ پرداختی به خانواده‌های بازنشستگان فوت‌شده چقدر است؟ ۵ ماده غذایی مفید برای فصل سرما آمار نگران کننده ابتلا به ایدز در کشور مشهد جزو شهر‌های موفق کشور در درمان زخم‌ها و اسکار‌های ناشی از بیماری سالک است آیا احکام جدید متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان در آذرماه ۱۴۰۳ صادر می‌شود؟ جزئیات تعهدات بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین اجتماعی اعلام شد | افزایش سقف تعهدات بستری فوق‌تخصصی به ۸۵ میلیون تومان پیش‌بینی کاهش دما و ورود سامانه بارشی جدید به کشور طی شنبه (۱۰ آذر ۱۴۰۳) بهترین رژیم غذایی برای درمان کبد چرب چیست؟ ۲ دارویی که باعث التهاب روده می‌شوند، کدام‌اند؟ آخرین وضعیت شیوع آبله میمون در ایران و جهان (۶ آذر ۱۴۰۳) انهدام باند مخوف آدم‌ربایان بی‌رحم در پایتخت
سرخط خبرها

بند خدمت | روایتی از چند مجرم که حکم حبسشان با انجام خدمات عمومی جایگزین شد

  • کد خبر: ۴۲۵۷۴
  • ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۰
بند خدمت | روایتی از چند مجرم که حکم حبسشان با انجام خدمات عمومی جایگزین شد
قاضی این‌بار زندان نبرید؛ این‌بار دست روی قانون جایگزین حبس گذاشت و حکم زندان را به ۷۰۰ ساعت انجام خدمات عمومی رایگان برای متهم تبدیل کرد.
محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ قاضی این‌بار زندان نبرید؛ حکمِ حبس را محبوس کرد لابه‌لای همان پرونده قطور و خاک‌خورده‌ای که یک سال تمام طول کشیده بود تا رای نهایی برایش صادر شود. قاضی در رای اول ۱۴ ماه زندان بریده بود، اما بعد از اعتراض به این رای، این‌بار دست روی قانون جایگزین حبس گذاشت و حکم زندان را به ۷۰۰ ساعت انجام خدمات عمومی رایگان تبدیل کرد.
 
شاید اگر قاضی دوباره همان حکم یک سال زندان را تایید می‌کرد، حالا سرنوشت سهیل که در شرکت کامپیوتر شخصی‌اش نشسته است و این ماجرا را برایمان بازگو می‌کند، چیز دیگری بود. به قول خودش شاید به‌جای جست‌وجو در برنامه‌نویسی‌های جدید دنیای فناوری، در خرابه‌ها دنبال چند گرم شیشه برای خماری‌اش بود یا گونی زباله‌گردی‌اش را محکم چسبیده بود تا اواخر شب، زباله‌گرد دیگری از چنگش درنیاورد یا جوان افسرده، سرخورده و بیکاری بود که در مرداب بلاتکلیفی غرق شده بود.

در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر در یک سال‌واندی دم‌خور شدن با دزد و قاتل و یاغی و معتاد و... در زندان، هیچ بلایی سرش نمی‌آمد، بازهم برچسب زندانی در پیشانی‌اش و داشتن سوءپیشینه کیفری، نمی‌گذاشت حالا پشت صندلی مدیریت شرکتی موفق بنشیند. اما شانس با سهیل یار بود تا او جزو یکی از ۵۵۸ مجرمی باشد که بهار سال گذشته، حکم حبسشان با انجام خدمات عمومی جایگزین شد؛ آماری رسمی که دستگاه قضایی استان آن را در بهار امسال به ۶۲۷ رای جایگزین حبس افزایش داد تا سهیل‌های کمتری در اوج جوانی به‌جای تشکیل زندگی، راهی زندان شوند.
 
از لابه‌لای این پرونده‌ها، پرونده سهیل و سه مجرم دیگری را بیرون کشیده‌ایم که حکم حبسشان با انجام خدمات عمومی جایگزین شده است و در گفتگو با آن‌ها، ماجرای دادگاهی شدن و خدمت به شهرشان را به‌جای رفتن به زندان، روایت کرده‌ایم.

وای اگر زندان می‌ر‌فتم!

درست چهار ماه بعد از خدمت سربازی‌ام بود که منتظر بودم تا مو‌های سر تاس‌شده‌ام، بلند شود و سر سفره عقد، دامادی کچل نباشم، اما ابلاغ حکم یک سال زندان نه‌فقط عشق هم‌کلاسی‌ام که عشق به جوانی‌ام را هم از سرم بیرون برد. من نه کلاهبردار بودم، نه مجرمی خطرناک و سابقه‌دار و نه یاغی، فقط با یک سهل‌انگاری یا خطای ندانسته، باید می‌رفتم یک سال از جوانی‌ام را دم‌خور قاتل و زورگیر و معتاد و... در زندان می‌شدم. اگر در اعتراض به حکم اولیه، قاضی رای به جایگزین حبس نمی‌داد، دیگر نمی‌دانم سرنوشت زندان کجا‌ها که مرا نمی‌برد.

سهیل وقتی از روز‌های اول برگشتن از سربازی در سال ۹۷ حرف می‌زند، هنوز هم هیجان آن روز‌ها در صدایش پیدا می‌شود؛ اینکه بعد از دانشگاه و اتمام سربازی قرار بود سر سفره عقد با یکی از هم‌کلاسی‌های دوران دانشجویی اش بنشیند، اما نه آن سال که حالا بعد از گذشت سال‌ها هم آن روز هیچ‌وقت برایش فرانرسیده است.

ماجرا از آنجا شروع می‌شود که دوستان سهیل بعد از سربازی می‌گویند باید به آن‌ها در یکی از رستوران‌های بیرون شهر مشهد ناهار بدهد. سه نفر از دوستانش را سوار ماشینش می‌کند و ناهار را بیرون از شهر می‌خورند و بعد از ناهار یکی از دوستانش چند بطری مشروبات الکلی را داخل ماشین سهیل می‌گذارد و تا چند هفته بعد این مشروبات در خودرویش می‌ماند. یک روز هنگام عبور از آزادراه مشهد، ماموران گشت چند ماشین را ایست داده بودند. پشت‌سر هم ماشین‌ها تفتیش می‌شدند. ظاهرا جابه‌جایی یک محموله بزرگ موادمخدر گزارش شده بود و ماموران راه را بسته بودند و یکی‌یکی داخل خودرو‌ها را بازرسی می‌کردند. سهیل با خیال راحت، پشت فرمان ماشینش تکیه داده بود تا از ایست بازرسی رد شود. به خودش اطمینان داشت که هیچ کار خلافی نکرده است. اصلا یادش نبود که آن بطری‌ها از دو هفته پیش در صندوق عقب خودرویش جامانده‌اند. نوبت خودروی سهیل که می‌رسد، به جرم نگهداری مشروبات الکلی در خودرو بازداشت می‌شود.
 
چون در حالت مستی نبوده و هیچ مدرکی در زمینه مصرف مشروبات الکلی از او گزارش نمی‌شود، حکم شلاق و... نمی‌گیرد، اما برای نگهداری مشروبات، حکم ۸۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۱۴ ماه حبس برایش بریده می‌شود. حکم این یک سال‌واندی زندان برایش کابوس شب‌ها و بلاتکلیفی روزهایش را رقم می‌زند. بعد از چند ماه دادگاه رفتن و آمدن و حتی توضیحات سهیل درباره اینکه مشروبات الکلی را او تهیه نکرده و دوستش خریده است، در پرونده‌اش گرهی نمی‌گشاید و به استناد به اینکه او هنگام دستگیری تنها بوده و دوستی همراهش نبوده و مشروبات در خودروی شخصی او بوده است، حکم داده می‌شود.
 
آن روز‌ها پدر سهیل برای پسر جوان و تحصیل‌کرده‌اش خیلی غصه می‌خورد. در مشاوره حقوقی راه‌وچاه به او نشان می‌دهند که به حکم صادرشده اعتراض کنند، شاید قاضی حکم جایگزین حبس را بدهد. درنهایت با توجه به اینکه سهیل هیچ سابقه کیفری و سوءپیشینه‌ای نداشته است، به‌جای حبس یک سال، رای اولیه حبسش با حکم دیگری جایگزین می‌شود. قاضی حکم می‌دهد سهیل به‌جای یک سال زندان رفتن، ۷۰۰ ساعت خدمات رایگان عمومی برای شهر تحت نظارت دستگاه‌های خدماتی نظیر شهرداری یا سایر دستگاه‌های خدماتی انجام دهد.

۷۰۰ ساعت را او باید روزانه با ۴ ساعت کار خدمات عمومی رایگان پر می‌کرد که براساس زمان‌بندی دستگاه خدماتی و نظارت‌ها بر انجام کار او، ۶ ماه طول کشیده است. از رفت‌وروب و جمع کردن زباله و جابه‌جایی بار گرفته تا حتی امور روزانه اداری را با توجه به نوع تحصیلاتش در رشته مهندسی کامپیوتر در این ۷۰۰ ساعت به‌عنوان خدمت به شهر انجام داده است. به اینجای ماجرا که می‌رسیم و اینکه سهیل از رفتن به پشت میله‌های زندان خلاص شده و ۷۰۰ ساعت خدمات خود را هم به اتمام رسانده است، از زندگی‌اش می‌پرسم.
 

روز سفره عقد نرسید؟


باید خانواده هم‌کلاسی‌ام را برای به تاخیر افتادن مراسم عقد، به‌دلیل این مشکل باخبر می‌کردیم. اما به محض اینکه فهمیدند حکم یک سال زندان برایم بریده‌اند، دیگر حتی حاضر به جواب دادن تلفن‌هایمان هم نشدند. گفتند به هیچ‌وجه دختر به کسی که زندان برود، نمی‌دهند.
 

پس شکست عشقی هم خوردید؟

بله. شاید قسمتمان نبود. همان موقع خیلی ناراحت و غمگین بودم. از یک طرف استرس زندان رفتن داشتم و از طرف دیگر تمام آرزوهایم بر باد رفته بود. گاهی آن‌قدر عصبی می‌شدم که به‌جای عشق، تنفر از عشق سال‌های جوانی وجودم را می‌گرفت. اما حالا که دو سال از آن هیجان گذشته است و منطقی فکر می‌کنم، به آن‌ها حق می‌دهم که حاضر نشدند دخترشان را به عقد کسی دربیاورند که قرار است به زندان برود.

هرچند این اتفاقات بخشی از زندگی سهیل را تحت‌تاثیر قرار داده، هنوز هم به جان قاضی‌ای که برایش حکم جایگزین حبس داده است، دعا می‌کند و می‌گوید: با شکست عشقی و بلاتکلیفی و در اوج جوانی که هنوز بیشتر از ۲۳ سال نداشتم، اگر زندان می‌رفتم، شاید کمترین آسیبی که می‌دیدم، اعتیاد و سرخوردگی اجتماعی و برچسب سابقه زندان بود، اما خدا را شکر که به اینجا‌ها نرسیدم. از سال گذشته با مدرک مهندسی کامپیوترم، یک شرکت مهندسی راه انداخته‌ام. در مدت یک سال توانستم با وجود مشکلات اخیر کرونا و نوسان‌های اقتصادی بازار، با ایده‌ها و خلاقیت‌های دنیای فناوری، به درآمدزایی برسم و موفق شوم.
او حرفش را با یک جمله به پایان می‌برد؛ اینکه گاهی با یک خط حکم، کل برگ‌های دفتر زندگی آدمی تغییر می‌کند و تقاضا می‌کند که جوانانی مثل او را اگر خطایی کردند، به‌جای زندان فرصت زندگی و جبران خطا بدهند.

۵۰۰ ساعت باغبانی به‌جای ۷ ماه زندان

وقتی با علیرضا برای گفتگو تماس می‌گیریم، می‌گوید درحال گذراندن حکم جایگزین زندانش در کاشمر است. خیلی خوشحال است از باغبانی و کار‌های خدماتی برای یکی از دستگاه‌های دولتی کاشمر. اولین سوالمان این است که اگر قاضی حکم جایگزین حبس نمی‌داد، الان چه‌کار می‌کردید. بدون درنگ پاسخ می‌دهد: پشت میله‌های زندان، شاید به پرواز گنجشک‌ها از فراز دیوار‌های بلند زندان خیره شده بودم یا پای خاطره قاتلی، دزدی، چاقوکشی، معتادی، چیزی نشسته بودم و به حرف‌هایشان در تنهایی زندان گوش می‌دادم.

علیرضا نصاب کولر، شوفاژ و... است. خودش را جوانی شاد و شوخ‌طبع معرفی می‌کند که ۲۵ سال دارد و نه طاقت تنهایی و دوری از دوستان و خانواده‌اش را دارد نه طاقت اینکه هر روز سربه‌سر اطرافیان نگذارد و کم‌حرف یک گوشه بنشیند و کارش را انجام دهد. با این روحیه‌ای که از خودش تعریف می‌کند، می‌گوید: شک نکنید که من اگر زندان می‌رفتم، یا مدام باید با کسی دعوا می‌کردم؛ چون ممکن بود حوصله سربه‌سر گذاشتن‌های من را نداشته باشند یا اینکه دم‌خور شدن بیش از حدم با دیگر زندانیان، سرنوشت دیگری را برایم رقم می‌زد.

اصلا خود ماجرای ۷ ماه زندان و دادگاهی شدنش هم از یک سربه‌سر گذاشتن ساده و شوخی، شروع شده بود که فکر نمی‌کرد کارش را به اینجا برساند. سال گذشته در مراجعه به یکی از دستگاه‌های اجرایی دولت با چند شوخی و کنایه، درخواستش را به یکی از ماموران دستگاه اجرایی می‌دهد. مامور برخورد مناسبی نداشته است و علیرضا به سربه‌سر گذاشتن با او ادامه می‌دهد تااینکه کار به جای باریک کشیده می‌شود و به نزاع می‌رسد. علیرضای جوان که از اوضاع اقتصادی و مراحل پیچیده برای گرفتن یک مجوز ساده شرکت دلش پر بود، گویا می‌خواست همه سرخوردگی‌های اجتماعی‌اش را بر سر همان دستگاه اجرایی خالی کند. علاوه‌بر نزاع، دست به تخریب وسایل دستگاه دولتی با پرت کردن و... هم می‌زند.

دستگاه متولی از وی به جرم تخریب اموال دولتی و درگیری با ماموران دولت، شکایت می‌کند. قاضی با توجه به حادثه رخ‌داده، رای به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۷ ماه حبس می‌دهد. با توجه به اینکه علیرضا سابقه کیفری نداشته است و درنظر گرفتن سایر شرایط پرونده او، قاضی در حکم مجدد، ۷ ماه حبس او را به ۵۰۰ ساعت کار خدماتی برای همان دستگاه اجرایی تبدیل می‌کند.

علیرضا برای گذراندن ۷ ماه زندانش به دستگاه اجرایی مراجعه می‌کند که طبق زمان‌بندی روزانه باید ۴ ساعت خدمات مختلف از باغبانی گرفته تا تمیزکاری و سایر خدمات را انجام دهد. محل گذراندن حکم جایگزین حبس او، یک دستگاه دولتی در کاشمر تعیین شده است.

علیرضا هنوز هم شوخ‌طبع است و می‌گوید: بعضی مواقع باید لوازم مدنظر همان مامورانی را که با آن‌ها درگیر شده بودم، در اداره جابه‌جا کنم. گاهی به‌شوخی می‌گویم زیاد دستور جابه‌جایی ندهید که از پنجره این‌ها را پرت می‌کنم. ماموری که از من کتک خورده بود، هم با خنده می‌گوید: این‌بار کاش قاضی به‌جای ۵۰۰ ساعت، یک چندسالی حکم بدهد اینجا بمانی؛ چون هر روز حال کسل و ناخوش ما را با همین شوخ‌طبعی‌ات عوض می‌کنی.

او حالا روز‌های پایانی حکمش را می‌گذراند. با تمام آن ماموران در دستگاه اجرایی، رفیق شده است و حتی گاهی آن‌ها را درک می‌کند که حوصله بحث با مراجعان را نداشته باشند

علیرضا به‌عنوان یکی از متهمانی که پایش به زندان باز نشده و حکم جایگزین حبس گرفته است، حرف‌هایش را با یک جمله به پایان می‌برد؛ اینکه زندانی کردن شاید بیشتر افراد را از جامعه طرد و آتش خشونتی پنهان برای انتقام را در دل آن‌ها روشن کند، اما این‌گونه مجازات‌ها به‌جای حبس، واقعا از هر جنبه‌ای نگاه کنیم، اثربخش‌تر است. اگر من به‌خاطر درگیری با آن ماموران ۷ ماه زندان می‌رفتم، ممکن بود تا آخر عمر از آن دستگاه اجرایی و مامورانش متنفر شوم و حتی به فکر انتقام هم بیفتم، اما حالا ببینید که با یک تغییر در رای اولیه قاضی، چقدر ورق برگشته است.

صدور احکام سبز به‌جای زندان، در پرونده‌های زیست‌محیطی

حجم درخورتوجهی از احکام جایگزین حبس دربین پرونده‌های متهمانی که حکم جایگزین حبس گرفته‌اند، به محیط‌زیست برمی‌گردد. درواقع بیشتر مخربان محیط‌زیست که در گذشته حکم زندان برای آن‌ها صادر می‌شد، حالا احکام جایگزین حبس می‌گیرند. اسم جالبی هم برای احکام جایگزین زندان برای مخربان محیط‌زیست، تعیین شده است؛ احکام مربوط به این پرونده‌ها را «احکام سبز» می‌نامند. وقتی سراغ اداره‌کل محیط‌زیست استان می‌رویم، مسئولان این اداره هم با استناد به آمار‌ها و گزارش‌های نظارتی‌شان، از نتایج مثبت احکام سبز می‌گویند. آنچه تورج همتی، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست خراسان رضوی، در گفتگو با شهرآرا بر آن تاکید می‌کند، کاهش تخلفات زیست‌محیطی به‌دنبال صدور این احکام است. به گفته وی، واحد‌های حقوقی حفاظت محیط‌زیست استان برای دریافت احکام سبز از مراجع قضایی، پیگیر هستند که طی دو سال اخیر صدور این آرا افزایش داشته است، به‌طوری‌که بیش از ۴۱ رای جایگزین حبس و آرای سبز در پرونده‌های جرایم زیست‌محیطی از سال ۹۷ به بعد داشته‌ایم.

همتی این را هم به سخنانش اضافه می‌کند که احکام سبز بیشتر شامل مجازات‌های جایگزین حبس ازجمله درختکاری، آبیاری، خلاصه‌برداری کتب زیست‌محیطی، نصب تابلو در ورودی مناطق خاص محیط‌زیست، نگارش مقاله‌های زیست‌محیطی، ساخت فیلم مستند از طبیعت و حیات‌وحش، پاک‌سازی طبیعت در تفرجگاه‌ها و جمع‌آوری زباله، شرکت در کلاس‌های آموزشی محیط‌زیست، تهیه و ساخت آبشخور، تهیه علوفه، تولید محتوای آموزشی زیست‌محیطی و... است.

تبدیل مخربانِ محیط ‌زیست به مدافعان آن

در بین این ۴۱ مخرب محیط‌زیست که در یکی‌دو سال اخیر حکم جایگزین حبس گرفته‌اند، سراغ حامد و محسن می‌رویم که یکی از آن‌ها از منطقه حفاظت‌شده، ماهی صید کرده و دیگری ۴ قوچ وحشی از همین مناطق، شکار کرده است.
حامد حرف‌هایش را با این جمله شروع می‌کند که ما مخرب محیط‌زیست بودیم، اما وقتی به‌جای زندان، حکم خدمت به محیط‌زیست دادند، حالا مدافع محیط‌زیست شده‌ایم.

حامد سی‌وهفت‌ساله است و در هسته مرکزی مشهد، مغازه دارد. در یکی از تعطیلات آخر هفته برای تفریح به بیرون از شهر می‌رود. اسلحه شکاری همراهش بوده است و برای تفریح، چند قوچ وحشی را شکار می‌کند. ماموران محیط‌زیست از طریق دوربین‌های نظارت در مناطق حفاظت‌شده متوجه این شکار غیرمجاز می‌شوند و تخلف زیست‌محیطی او را گزارش می‌دهند. با توجه به مستندات موجود، قاضی در دادگاه حکم یک سال حبس را برای او صادر می‌کند و ۱۰ میلیون تومان جریمه نقدی.

حامد به حکم اعتراض می‌کند و در رفت‌وبرگشت به دادگاه، با توجه به شرایط پرونده، درنهایت رای جایگزین حبس برای او صادر می‌شود. با حکم قاضی قرار می‌شود او به‌جای راهی شدن به زندان مشهد، راهی همان منطقه شکارممنوع شود و با توجه به نیاز آن منطقه، اقدام به انجام خدمات زیست‌محیطی کند. ازآنجایی‌که منطقه حفاظت‌شده حیدری، در مجاورت رشته‌کوه‌های بینالود، درزمینه آبشخور حیوانات کمبود و مشکل داشت، او باید طبق حکم صادرشده، ۴ عدد آبشخور حیات‌وحش می‌ساخت.
حالا حامد نه‌تن‌ها آن ۴ آبشخور را که در حکم جایگزین حبس آمده، برای محیط‌زیست ساخته است، بلکه به قول خودش در این رفت‌وآمد‌ها برای محیط‌زیست دغدغه‌مند هم شده است و داوطلبانه درحال ساخت چند آبشخور دیگر است.

او نه‌تن‌ها از زندان نرفتن و نخوردن برچسب زندانی بر پیشانی و از بین نرفتن آبرو و اعتبارش در بازار خوشحال است، بلکه درخواست می‌کند احکام این‌چنینی برای سایر افرادی که مثل او ندانسته، دست به تخریب محیط‌زیست می‌زنند یا از روی ناآگاهی جرم و خطای دیگری را مرتکب می‌شوند، صادر شود.
محسن هم مثل حامد، متهم زیست‌محیطی بود که در دادگاه ابتدا حکم زندان برایش صادر کردند، اما درنهایت این حکم با انجام خدمات عمومی برای محیط‌زیست، جایگزین شد.

ماجرای محسن به آنجا بازمی‌گردد که در بهار ۹۸ به همراه پدرش برای ماهیگیری راهی رودخانه گلمکان می‌شوند. مسیر این رودخانه طوری است که علاوه بر مناطق گردشگری، بخشی از آن به‌عنوان منطقه حفاظت‌شده ثبت شده است و گونه‌های درحال انقراض ماهی در آن حفاظت می‌شوند. در بالادست رودخانه، بند‌های مختلف و پرورش ماهی قزل‌آلا نیز وجود دارد که محسن قصد صید ماهی قزل‌آلا را داشته نه ماهی‌های بومی و درحال انقراض رودخانه گلمکان را. با این حال حین ماهیگیری، ماموران محیط‌زیست از او تصویربرداری می‌کنند و در گزارش محیط‌زیست، او به اتهام صید یک ماهی در منطقه حفاظت‌شده، به ۴۰ روز حبس محکوم می‌شود. محسن به حکم اعتراض می‌کند و رای جایگزین به ۳۰۰ ساعت کار خدماتی درقالب لایروبی رودخانه گلمکان برای او صادر می‌شود.

شغل محسن بیست‌وسه‌ساله طراحی است که با همان حکم ۴۰ روز زندان، فشار روانی زیادی به او وارد می‌شود. می‌گوید: زندان چه یک روز، چه ۴۰ روز و چه چند سال باشد، از نظر اجتماعی اسمش زندان است. زندان چه برای صید یک ماهی و چه برای قتل و جنایت و کلاهبرداری، باز هم اسمش زندان است. وقتی تصور می‌کردم باید سوءپیشینه کیفری برای صید یک ماهی داشته باشم، دیوانه می‌شدم. خدا رحم کرد که قاضی این حکم را هرچند با بلاتکلیفی من در دادگاه رفتن‌های زیاد، اما بالاخره تغییر داد، وگرنه باید در اوج جوانی، راهی جایی می‌شدم که اثرات آن هیچ‌وقت از زندگی‌ام پاک نمی‌شد.

حالا او هر پنجشنبه و جمعه از مشهد راهی رودخانه گلمکان می‌شود و زباله‌ها را از سطح رودخانه جمع کرده، تحویل شهرداری می‌دهد. پایان‌بخش حرف محسن هم فقط یک خواهش است؛ اینکه اگر برای افراد جامعه، خیلی از کار‌هایی که در حقشان لازم است انجام نمی‌شود، لااقل در صدور حکم برای خطا‌ها و اشتباهات آن‌ها، رای به بهبود شرایطشان داده شود، نه احکامی که مسیر زندگی‌شان را به جایی به نام زندان سوق دهد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->