ساخت بزرگ‌ترین استودیوی تولید مجازی آسیا در ایران سید محمدرضا طاهری، شاگرد استاد شهریار، درگذشت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) + علت بازگشت «سیدبشیر حسینی» به تلویزیون با «داستان شد» جایزه ادبی گنکور به «کمال داوود» نویسنده فرانسوی ـ الجزایری رسید تصاویر نعیمه نظام‌دوست در سریال «لالایی» در باب اهمیت شناسنامه هویتی خراسان رضوی صحبت‌های مدیر شبکه نسیم درباره بازدید میلیونی «بگو بخند» پخش فصل جدید «پانتولیگ» با اجرای محمدرضا گلزار اعلام زمان خاک‌سپاری «محمدحسین عطارچیان»، خوش‌نویس پیشکسوت بازیگران «گلادیاتور ۲» در ژاپن پژمان بازغی با «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی ایکس چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است بیش از ۲۹۰۰ اثر مستند متقاضی حضور در «سینماحقیقت» گرد پیری بر چهره «لگولاس» بازیگر ارباب حلقه‌ها + عکس
سرخط خبرها

درباره مسعود سهیلی، بازیگر تئاتری که ۴ سال بعد از شهادت به وطن برگشت

  • کد خبر: ۴۴۰۴۶
  • ۰۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۲
  • ۳
درباره مسعود سهیلی، بازیگر تئاتری که ۴ سال بعد از شهادت به وطن برگشت
شهید سهیلی به اخلاق خوش و برخورد خوب با مردم بسیار تأکید داشت. او در نامه‌هایی که به دوستانش می‌نوشت سفارش فراوان به حضور در مسجد و توجه به فعالیت‌های هنری داشت.
رضا زوزنی | شهرآرانیوز - بیست‌و‌نهم بهمن ۱۳۴۳ در شهرستان تربت حیدریه چشم به جهان گشود. او تا هفت سالگی در این شهر زندگی کرد. بعد از هفت سالگی به همراه خانواده به مشهد مهاجرت کرد و دوران دبستان و دوره متوسطه را در این شهر گذراند و سپس در تربیت معلم شهید خورشیدی قبول شد. اما هیچ‌گاه در کلاس‌های این مرکز حضور نیافت. او به جبهه رفت و در منطقه کله‌قندی مجروح شد. پس از مدتی استراحت دوباره عازم جبهه شد و در شب عملیات کربلای ۴ در چهارم دی ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی شلمچه مجروح شد.
 
عراقی‌ها بدن مجروح او را با خود به اسارت بردند. او زیر شکنجه‌های دژخیمان بعثی پس از سه روز در بصره به شهادت رسید و پیکرش را در این شهر به خاک سپردند. سال‌ها بعد در جریان مبادله پیکر شهدا، پیکر مطهر شهید سهیلی را در بصره از خاک بیرون آوردند و به ایران بازگرداندند. شهید مسعود سهیلی، که برادر سعید سهیلی، سینماگر مطرح مشهدی است. از سال ۱۳۵۹ و در سن شانزده سالگی به گروه هنری مسجد مالک‌اشتر پیوست و در چندین نمایش این گروه بازی کرد. بعدازآن گروه نوجوانان مالک‌اشتر را راه‌اندازی کرد و چندین نمایش را با این گروه نوشته و کارگردانی و بازی کرد. شهید مسعود دست به قلم بود و چندین قصه و قطعه ادبی و ... از او به یادگار مانده است. شهید سهیلی در سال ۱۳۶۸ پس از شهادتش به عنوان هنرمند برگزیده دفاع مقدس انتخاب گردید و لوح زرین دست‌خط امام خمینی (ره) را به او اهدا کردند.
 
درباره مسعود سهیلی، بازیگر تئاتر، که سال ۱۳۶۸ به شهادت رسید
صحنه‌ای از نمایش «تریاق»
شهید مسعود (جوان سیاه‌پوش)، همراه با قاسم بی‌نیاز، اکبر انتظامی و حمیدرضا سهیلی( مردان گونی‌پوش)
 
 
شهید سهیلی به اخلاق خوش و برخورد خوب با مردم بسیار تأکید داشت. او در نامه‌هایی که به دوستانش می‌نوشت سفارش فراوان به حضور در مسجد و توجه به فعالیت‌های هنری داشت. او همیشه با وضو بر صحنه نمایش حاضر می‌شد و معتقد بود سن نمایش مثل منبر مقدس است و باید حتما با وضو بر آن قدم گذاشت. عباس گل‌محمدی، یکی از دوستان اوست که خاطره‌ای این‌چنین در فراق همرزم هنرمندش نقل می‌کنند: روز قبل از آغاز عملیات کربلای ۴ مسعود سهیلی به گردان پیوست. دیر کرده بود. باید زودتر می‌آمد نگرانش بودم. مسعود مسئول تبلیغات گردان و حضورش لازم بود. وقتی رسید که گردان ما (حزب ا...) در خاکریز‌های نزدیک به نقطه رهایی مستقر شده بود. به محض دیدنش با خوشحالی در آغوش گرفتمش و پس از احوالپرسی پرسیدم «کجا بودی» گفت: درگیر کار‌های بچه‌های مسجد بودم. مسجد مالک اشتر را می‌گفت.
 
 
درباره مسعود سهیلی، بازیگر تئاتر، که سال ۱۳۶۸ به شهادت رسید
 
شهید مسعود سهیلی برای بازی در نمایش «اپوزیسیون» در جشنواره هفده شهریور تبریز، توسط ابراهیم آبادی گریم می‌شود
 
 
مسعود در این مسجد گروه سرود و تئاتر راه انداخته بود. بلندگوی دستی را دادم گفتم «بیا اینم سلاح تو. بردار و آماده شو که باید موقع حمله رجزخوانی کنی گفت من اسلحه هم می‌خواهم گفتم پسر سلاح تو همین بلندگوی دستی است. گفت نه، من هم می‌خواهم مثل بقیه بچه‌ها بجنگم با اصرار زیاد و پیگیری‌ای که کرد یک کلاش تاشو از تسلیحات گردان گرفت و رفت. اما قبل از رفتن کنار خاکریز نشسته بود و با همان لبخند همیشگی‌اش گفت: «عباس آقا، روزی که داشتم از بچه‌های گروه سرودم خداحافظی می‌کردم یکی از بچه‌ها آمد و گفت‌: آقا مسعود نمی‌شود به جبهه نروی؟ گفتم نه باید بروم. زد زیر گریه که من دیشب خواب دیدم گل سرخی که توی باغچه خانه‌مان بود پر پر شده است. می‌ترسم شهید شوی»

رفت و خبرش آمد و سعادت شهادت پیدا کرد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عمار
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
0
0
خوش بسعادتتون. رفتید و رسیدید
هادی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۰
0
1
خداوند رحمت کند این دوست همکلاسی شهید ما را.مهمترین شاخصه شهید ولایی بودنش بود .یادم می آید سال چهارم دبیرستان که بچه ها برای فرم کنکور دانشگاه و تربیت معلم باید دوستانی را به عنوان معرف می نوشتند همه بچه ها شهید سهیلی را نوشتند و آدرس خانه و مشخصات را به همه داد و در پایان گفت اگه برای تحقیقات شما پبش من بیایند برای همه شما خوب خواهم گفت "ولی مدیونید که در آینده با این انقلاب مخالفت کنید."
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۴
0
1
پس‌معلوم‌شدبرادران‌سهیلی‌به‌‌کی‌رفتن.خداوند
رحمت‌کنه‌عموی‌بزرگوارشون‌رو.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->