سمیرا منشادی | شهرآرانیوز؛ مهدی شّده از فعالان عرصه فرهنگی و هنری این شهر از پیش از انقلاب تاکنون است. او که از اهالی محله سرافرازان است کار فرهنگی و هنریاش را از دوران نوجوانی با ترسیم تصویر امام خمینی (ره) و تصاویر شهدا برای راهپیماییها شروع کرده و در دوره دفاع مقدس به اوج رسانده و بعد از آن هم با فعالیت در زمینه فرهنگی کارش را ادامه داده است. او در زمان دفاع مقدس علاوه بر ترسیم هزاران تصویر از شهدا کارهای فاخر دیگری را هم انجام داده است. از جمله کارهای او میتوان به تصویری از امام (ره) به طول ۱۷ و عرض ۱۰ متر در اهواز اشاره کرد. این تصویر را بر روی یکی از ساختمانهای ۵ طبقه شهر که مقر ستاد تیپ و لشکرهای نظامی سپاه استان خراسان بوده به شکل گروهی میکشند.
اینکار آنقدر خار چشم دشمن بوده که در حملههای هوایی میگهای عراقی قصد تخریبش را داشتند، اما هر بار ناکام ماندهاند تا اینکه پدافندی روی ساختمان قرار میگیرد. او کار جدیاش را با عضویت در بسیج شروع کرده و با درجه سرهنگی سپاه بازنشسته شده است. در این مدت او سمتهای مختلفی از جمله مدیر عملیات روانی، مسئول معاونت فرهنگی اجتماعی سپاه امام رضا (ع)، مدرس آسیبهای فرهنگی اجتماعی، مدرس هنر، به انجام رساندن پروژههای مختلفی در زمینه جنگ نرم، مدیر مرکز فرهنگی خانوادههای سپاه، مسئول فضای مجازی سپاه استان و... را به عهده داشته است.
او که به هنر علاقه زیادی داشته در سالهایی که به دفاع از میهن پرداخته از درس دور شده و بعد فراغت از جنگ دوباره درس خوانده و توانسته از دانشکده سوره تهران کارشناسی گرافیک بگیرد. همچنین از نظر نظامی دورههای افسران ارشد نظامی را پشت سر گذاشته است. شّده به عنوان فردی که هم کار فرهنگی و هنری را دنبال کرده و هم در میدان نبرد بوده میگوید که حس و حال غریبی این دو در کنار هم دارد به عبارتی هم صد درصد نظامی بودن و هم صد درصد هنرمند بودن، دو فضای کاملا متفاوتی دارد. با او همکلام شدیم تا درباره فعالیتهایی که داشته بیشتر بدانیم.
هنر ماندگار در خانواده
مهدی شّده سال ۱۳۴۲ در مشهد مقدس و در خانوادهای مذهبی متولد شده است. پدربزرگش از طرف مادر «حاج غلامرضا آذری» یکی از شاعران آیینی شهرمان بوده که دیوانی هم در زمینه اشعار آیینی دارد. بسیاری از شاعران آیینی امروز که اسم و رسمی دارند از شاگردان او محسوب میشوند. او به واسطه خانوادهاش از انقلاب باخبر بوده و جریان انقلاب را دنبال میکرده و به واسطه محل زندگیاش که در میدان شهدا بوده حرکت مردم را در راهپیماییها و تظاهراتها دیده است. مهدی نوجوان خانوادهای هنری هم داشته است. او در این زمینه میگوید: «پدرم و برادر بزرگم نقاشی رنگ روغن کار میکردند. یک اتاق تنها به وسایل و تابلوها و سایر لوازم نقاشی اختصاص داشت. من هم به واسطه آنها و بهطور تجربی نقاشی میکشیدم. به همین دلیل در زمان تحصیل نقاشیام خوب بود.»
شروع یک حرکت بزرگ
مهدی شّده که اولین حرکتهای انقلابی را از سال دوم راهنمایی شروع کرده درباره آن سالها اینطور توضیح میدهد: «به فکر بودم که باید به جریان انقلاب کمک کنم. با توجه به اینکه پوستر حضرت امام (ره) در آن زمان در تظاهراتها کم بود تصمیم گرفتم عکس ایشان را بزرگ کنم. به همین منظور شومیزی ۷۰*۱۰۰ تهیه کردم و کارم را با رنگ روغن شروع کردم. فردای آن روز تصویر امام (ره) را به مدرسه بردم و به دانشآموزان نشان دادم. هیجانی بین بچهها به پا شد.»
آن تصویر امام (ره) در راهپیماییها استفاده شد، اما مدیر و ناظم مدرسه مهدی نوجوان را بسیار آزار و اذیت میکردند. او میگوید: «نمره منفی میدادند، به مدرسه راه نمیدادنم و... به طور کلی حساس شده بودند و به هر طریقی که از دستشان برمیآمد آزار و اذیتم میکردند. اما هنگامی که انقلاب پیروز شد آنها دیگر به مدرسه نیامدند و فرار کردند.»
بسیج پایگاهی برای فعالیتها
این نوجوان انقلابی بعد از اتمام دوره راهنمایی، هنرستان را برای ادامه تحصیل انتخاب میکند. درس خواندنش توام میشود با کارهای فرهنگی و جذبش در سپاه. از سویی باتوجه به اینکه آن روزها مصادف با شکلگیری بسیج بوده مهدی هم عضو بسیج مسجد بناها (شهدا) در خیابان خسروی میشود. در آنجا بوده که شاکله کارهای فرهنگی او ریخته میشود. این فعال فرهنگی میگوید: «انقلاب پیروز شده بود و ما بسیجیها کارهای فرهنگی را شروع کرده بودیم. در مسجد بناها سخنان امام (ره) را چاپ و تکثیر میکردیم، به مناسبتهایی که وجود داشت کارهای تبلیغی میکردیم به عنوان مثال جلوی شیشههای بانک ملت که در کنار مسجد است را در آن زمان دیوار کرده بودند. آن دیوار بهترین فضا برای کشیدن تصویر افراد سرشناس مانند شهید رجایی، باهنر، شهدای هفت تیر یا ترسیم موقعیتهایی مانند آزادسازی خرمشهر و... بود. یا اینکه با طلقهای رادیولوژی تصاویر مختلف موضوعات ارزشی دفاع مقدس را برش زده وروی پارچه کلیشه کرده و در محدوده مسجد روی ستونهای برق نصب میکردیم.»
او و همراهانش برای اینکه بتوانند هزینه اولیه مواد کارشان را تهیه کنند دکهای کوچک مقابل مسجد زده بودند و از درآمدش هزینههایی مانند خرید رنگ، پارچه، کاغذ برای چاپ و... تامین میکردند.
اولین تصاویر شهدا
مهدی شّده در مسجد بناها علاوه بر کارهای تبلیغی و کشیدن تصاویر بر روی دیوار یا پارچه فعالیتهای دیگری هم داشته است. او توضیح میدهد: «بعد از اینکه کارهای معمولمان تمام میشد، به همراه برخی دیگر از بسیجیها تابوتهای شهدایی را که میآورند تزیین میکردیم، زیرا آن زمان تشییع جنازهها از مسجد بناها بود.»
فعالیتهای فرهنگی او سبب میشود تا در سال ۱۳۶۰ بخش تبلیغی سپاه جذب شود. با توجه به نیازی که در آن زمان وجود داشته به سمت کشیدن تصویر شهدا و سایر رجال سیاسی آن زمان میرود. او میگوید: «در آن زمان امکانات چاپ بسیار ضعیف بود اگر تصویری میخواست از برگه A۴ بزرگتر شود باید با دست آن را میکشیدیم. هنگامی که جذب بخش فرهنگی شدم، یکی از کارهایی که پایهگذار آن بودم به تصویر کشیدن عکس شهدا بود. نمیخواستیم عکسی از خانوادهها بگیریم به همین دلیل عکسهایی را از پرونده شهدا پیدا میکردیم و آنها را در ابعاد بزرگ میکشیدیم. البته کارمان گاهی سخت میشد، برخی شهدا عکس باکیفیتی نداشتند، عکسها کوچک و تار بود. به هر زحمتی بود آن را به بهترین شکل روی بوم میکشیدم.» مزد کارشان همین بس که خانوادهها با دیدن عکس شهیدشان بسیار خوشحال میشدند و واکنشهای خوبی درباره این موضوع داشتند.
محدویتها و خلاقیتها
در سالهای اول که تعداد شهدا کم بوده است کارشان هم آسانتر بوده و در تولید تبلیغات سپاه روزانه بین ۷ تا ۸ تصویر را میکشیدند، اما به مرور و اوج گرفتن عملیاتهای جنگی در سالهای ۶۴- ۶۵ کار آنها هم بیشتر شده و گاه روزانه تا ۳۰ تصویر را به همت سایر افراد میکشیدند، زیرا بعضی اوقات تا ۱۵۰ الی ۳۰۰ شهید در هفته تشییع میشدند. آنها سعی میکردند تمام تصاویر را کشیده و برای تشییع جنازه شهدا برسانند. همچنین برای هر شهید تعداد هزار نسخه پوستر چاپ میکردند که این موضوع مشکلات خاص خودش را داشت. به طور مثال برای تهیه فیلم، زینک و چاپ پوستر دستگاه «آگراندیسمان» نداشتند. از آنجایی که محدویتها خلاقیت میآورد، آن دستگاه را دستی میسازند تا بتوانند چاپ داشته باشند. او میگوید: «برای چاپ سیلک هم مشکل داشتیم. کسی این تکنیک را به ما یاد نمیداد. با تحقیقهای زیاد و مشکلات فراوان کار را یاد گرفتم. سپس کارگاه بزرگی زدیم و توانستیم تمام پردههای تبلیغ اعزام نیروی شهدا و متون سخنان حضرت امام (ره) را چاپ کنیم.»
اعتقادهای قوی برای کار
مهدی شّده از نکتهای خاص هنگام به تصویر کشیدن شهدا میگوید: «هیچ وقت بدون وضو هیچ کدام از بچههای تیم دست به قلم نمیشدند. حتی خطاطها هم که در کنار ما کار میکردند با وضو بودند. برخی از این افراد حافظ یا قاری قرآن بودند و هنگام کار تلاوت هم داشتند.»
او همچنین اشاره میکند که گاه آنقدر حجم کار زیاد بوده که از صبح تا ساعت ۱۲ شب به طور مدام کار میکردند: «زمانی که تعداد شهدا زیاد میشد بین خودمان مسابقه میگذاشتیم تا بدین شکل سرعت کار را بالا ببریم.»
در آن سالها بیلبورد و تبلیغات محیطی وجود نداشت و شهر مشهد در این زمینه ضعیف بود. به همین دلیل او و سایر همکارانش در بخش فرهنگی و اجتماعی سپاه علاوه بر به تصویر کشیدن شهدا به مناسبتهای مختلف مذهبی و انقلابی مانند دهه فجر، هفته دفاع مقدس، هفته بسیج سالگرد عملیاتهای مهم، شهادت شهدا و... میدانهای اصلی شهر را هم با کشیدن تصاویر مناسبتی تزیین میکردند. آنها با ساخت کارهای حجمی و حتی متحرک برای نمایشگاههای مختلف که نشئت گرفته از موضوعات سیاسی روز بود مخاطب جذب میکردند به عنوان مثال دایناسور متحرک هفت متری کنفرانس سران خلیج فارس یا ماشین جنگی صدام و... را ساختند.
توأمان هم نظامی و هم هنرمند
مهدی شّده در دورههای مختلف با سمتهای متفاوتی راهی جبهه شده است. اولین بار به عنوان بسیجی بعد از آموزشهای لازم در تابستان سال ۱۳۶۱ منطقه شلمچه برای شرکت در عملیات «رمضان» در جبهه حضور پیدا میکند. صحنههایی که او برای اولینبار از جنگ دیده بسیار در ذهنش تأثیرگذاشته. این فعال فرهنگی بیان میکند: «۱۸ سالم بود که اعزام اهواز شدم. از آنجا باید خودم را به شلمچه و گردان، ولی ا... میرساندم. در راه جنازههایی را دیدم که روی زمین مانده بودند، صدای انفجارها و... همه و همه سبب شده بود که در حالت شوکه قرار بگیرم. اما مدتی نگذشت که همه چیز برایم عادی شد و دیگر آن ترس اولیه را نداشتم.» بعد از گذراندن دورههای سخت نظامی او از فرمانده دستهای در عملیات والفجر ۳ شروع و تا فرمانده گروهانی لشکر ۲۱ امام رضا به فرماندهی سردار قالیباف در عملیات خیبر پیش میرود.
تصویر امام (ره) در راهآهن
مهدی شّده کارهای شاخص بسیاری انجام داده، اما میتوان گفت یکی از شاخصترین کارهایش به تصویر کشیدن چهره امام (ره)، مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند و مرحوم آیتا... رفسجانی بالای رستوان راهآهن بوده است. او در باره این کارش میگوید: «در زمان دفاع مقدس بیشتر اعزام نیروها از راهآهن انجام میشد. به روابط عمومی راهآهن پیشنهاد دادم که برای روحیه گرفتن بیشتر نیروهای رزمنده عکس امام (ره)، مقام معظم رهبری و آیتا... رفسجانی را بالای رستوران راهآهن بکشم. داربست زده شد و با ۱۰ ساعت کار در روز شروع کردم و حدود ۱۰ روز بعد این کار در ابعداد ۱۷ متر در عرض ۷ متر به اتمام رسید. آخرین کارم گذاشتن نقطه سفید یا همان نور در چشمها بود. بعد از گذاشتن آخرین نقطه سفید کمی به عقب رفتم تا کار را تمامشده ببینم. ناگهان پایم سر خورد و از بالای داربست معلق شدم و تمام قوطیهای رنگ روی مردم در حال خرید بلیت پاشید.»
او که پیشبینی سر خوردن را داشته برای اطمینان بیشتر خود را با طنابی بسته بود تا اگر چنین حادثهای پیش آمد دچار مشکلات جسمی نشود.
فعالیتهای قبل، هنگام و بعد از عملیات
فضای جنگ و فرهنگی دو فضای به طور کامل متفاوت است. کارهای فرهنگی و هنری ظرافتهای خاص خود را دارد و روحیه افرادی که در این زمینه فعالیت دارند زمین تا آسمان با جنگ و جبهه متفاوت است. مهدی شّده هم این موضوع را تجربه کرده و به آن اشاره میکند: «صددرصد کارهای نظامی را آموزش دیدهام و در برخی دورههایی که به جبهه اعزام میشدم در خط مقدم هم جنگیدهام. البته گاهی هم به عنوان فعالیتهای فرهنگی در جنگ حضور داشتم. ما که به عنوان بخش فرهنگی فعالیت داشتیم، چه قبل از عملیات، چه هنگام عملیات و چه بعد از آن کار فراوانی داشتیم. قبل از عملیات برای جذب رزمندگان برنامه داشتیم، هنگام عملیات باید کار فرهنگی انجام میدادیم و بعد از عملیات هم شهدا بودند که کارهای خاص و مخصوص به آنها باید انجام میشد.»
او به اتفاق سایر همکارانش گروه فیلم، تئاتر و سرود را ایجاد کرده بودند که هم در جبهه و هم برای شهروندان اجرا داشتند و این از جمله کارهایی بوده که آنها برای بالا نگهداشتن روحیه رزمندگان و خانواده آنها انجام میدادند.
عملیات مرصاد و زمینگیر شدن منافقان
مهدی شّده در زمان عملیات مرصاد مسئول فرهنگی قرارگاه ثامنالائمه بوده و آن روز از نزدیک با نیروهای منافقین درگیر شده است. او میگوید: «خبر رسید که منافقین وارد ایران شدهاند و در حال پیشروی هستند. عراق به منافقین تجهیزات داده و امکانات در اختیارشان قرار داده بود و از سوی دیگر هم بمباران را شروع کرده بود تا آنها بتوانند پیشروی کنند. در این حال جایز نبود که در فضای فرهنگی باشم به همین دلیل آرایش نظامی گرفتم. آنها با خودروهای تویوتاهای صفر کیلومتر که عراق در اختیارشان گذاشته بود به ایران آمده بودند و بعد از اینکه دیدند عرصه بر آنها تنگ آمده و محاصره شدهاند به کوههای اطراف فرار کردند. ۲۰ روز کارمان این بود که در کوههای اطراف با بسیجیان میگشتیم و روزی ۷ تا ۸ نفر آنها را دستگیر کرده و به اسلامآباد غرب میفرستادیم..»
فعالیت اینبار در صداو سیما
شّده بعد از جنگ برای ادامه تحصیل اقدام میکند. او سال ۱۳۷۱ وارد دانشکده سوره میشود و در رشته گرافیک تا مقطع کارشناسی ادامه تحصیل میدهد. همزمان با درس خواندن برای اینکه بتواند هزینههای درس و خانواده را تأمین کند وارد صدا و سیما میشود. او میگوید: «همان سال بود که برای کار در شبکه یک سیما در گروه مناسبتهای اسلامی به عنوان طراح صحنه، دکور و... دعوت به کار شدم. آن زمان هزینههای بسیار زیادی برای طراحی دکور، طراحی صحنه و ساخت و... میشد. با مسئولان صحبت کردم و گفتم میتوانم تمام این کارها را یک نفره و با هزینههای کمتری انجام بدهم. باتوجه به تجربهای که در گذشته داشتم طراحی را انجام دادم و ساخت آن را به زندانیهای کرج سپردم. با این روش هزینهها بسیار پایین آمد.»
امضای مقام معظم رهبری پشت کارش
به گفته مهدی شّده در این سالهایی که تصویر شهدا و حتی رجال سیاسی را ترسیم کرده هیچ کدام به اندازه کاری که مقام معظم رهبری پشت تصویر برای او و گروهش دستخطی به دست خودشان نوشتهاند باارزشتر نیست و هنوز هم امضای رهبری را بهترین پاداش کارش میداند. او میگوید: «بعد از قطعنامه، تفحص شهدا شروع شده بود، اما سرعتی نداشت. برای اینکه کار را فرهنگی و ارزشی کرده باشیم طرحی دادم که مورد موافقت فرمانده وقت لشکر پنج نصر سردار شهید شوشتری قرار گرفت. آن طرح این بود که تصاویر شهدا را در ابعاد بزرگ کشیده و در چهارراهها و میدانهای اصلی شهر همزمان با نوروز رونمایی کنند. کار را از ۱۵ اسفندماه با تهیه تصاویر شهدا با مشکلات فراوان شروع کردیم و ۲۹ اسفند کارمان تمام شده بود. از مرحوم آیتا... عبادی امام جمعه وقت مشهد خواستیم که برای اینکار همراهمان باشند. از طریق بیسیم در ساعت ۱۲ شب ۲۹ اسفند همزمان با رمز «یا زهرا» برای نصب تصاویر اقدام کردیم. فردای آن روز واکنشهای بسیار خوبی را دریافت کردیم. یکی از این تصاویر مقابل ورودی باب الرضا (ع) نصب شده بود. مقام معظم رهبری که برای سخنرانی نوروز به حرم مطهر رضوی مشرف میشوند تصویر را میبینند و پشت تصویر از گروه تصویرگر تشکر کرده بودند که کار ارزشی را انجام دادهاند.»
این بهترین تقدیر و تشکری بوده که در این سالها بابت کارش گرفته است. بابت استقبالی که از کار آنها شده بود در چندین نوبت ترسیم تصاویر تکرار میشود. بعد از آن بود که ارگانهای دیگری مانند جهاد و نیروی انتظامی هم به کشیدن تصاویر شهدا اقدام میکنند.
او تجربیات زیادی در زمینه نقاشی، گرافیک، چاپ، مجسمهسازی، گریم، طراحی صحنه و دکور چندین فیلم و سریال را نیز دارد.
پایهگذار جنگ نرم
بعد از تحصیل هنگامی که از تهران به مشهد برمیگردد و مدیریت مجموعه تبلیغی هنری سپاه استان را عهدهدار میشود کار تدریس هنر در مدارس امام حسین (ع) را هم شروع میکند. دهه ۸۰ او به اقتضای زمان و خطری که از سوی مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم و فضای مجازی بیان میکند درمییابد که باید در این زمینه فعالیتهایش را بیشتر کند. به همین دلیل به سمت مدیریت عملیات روانی و جنگ نرم منصوب میشود. او میگوید: «سال ۱۳۸۰ احساس کردم که دشمن جنگ را در زمینه دیگری طراحی کرده است. به همین دلیل پیشنهاد مدیریت جنگ نرم را دادم و آن را در سپاه استان پایهگذاری کردم.»
از این تاریخ به بعد او ابعاد کاریاش بیشتر در زمینه جنگ نرم بوده تا سال ۱۳۹۲ که بازنشسته میشود. البته در زمینه جنگ نرم بعد از بازنشستگی هم فعالیت خود را ادامه میدهد. او معتقد است که باید بیشتر مراقب فضای مجازی باشیم، زیرا دشمن با برنامه و بسیار دقیق اهداف خود را تعیین کرده است. از اینرو ما هم باید در استفاده از فضای مجازی چه برای خودمان و چه برای فرزندانمان با هوشیاری عمل کنیم.
سختیهای کار هنری
مهدی شّده مدت ۳۱ سال در سپاه در زمینه کارهای فرهنگی و تبلیغی فعالیت کرده و به همین دلیل اشراف کاملی به همه جوانب آن دارد. او از هزینههای اضافهای که در این زمینه میشود دلخوشی ندارد و میگوید: «سالهاست که در کار هنری فعالیت داشتم سختیها و کمبود امکانات آن را با تک تک سلولهایم درک کردم به عبارتی در کار هنری پوست انداختم. گاهی در زمانی که مدیریت فرهنگی را به عهده داشتم پیمانکار برای کارها قیمتهای نجومی ارائه میکرد. با یک نگاه متوجه میشدم که اینکار با نصف این هزینهها تمام میشود. از اینرو برای اینکه جلوی اسراف را بگیرم با نظر فرمانده سپاه امام رضا (ع) مقرر شد که باید امضای من درتمام قراردادها باشد و بدین ترتیب همه کارهای فرهنگیهنری که قرار بود اجرا شود با کمترین هزینه و بهترین دستاورد ارائه میشد.»
نمایشگاه آثار هنری دفاع مقدسی
از سال ۱۳۹۲ که او بازنشسته شده، دوباره کارهای هنری را هم شروع کرده است. او میگوید: «۲۰ سال بود که کار مدیریتی مانع شده بود که کار هنری انجام دهم، اما بعد از اینکه بازنشسته شدم، فعالیتم را در زمینه هنری شروع کردم. قصد دارم نمایشگاهی از آثار نقاشی رنگ روغن را در سال آینده برپا کنم.»
موضوع این نمایشگاه ناگفتههای دفاع مقدس با یک نگاه جدید است. مهدی شّده در این زمینه توضیح میدهد: «قصد دارم ۴۰ اثر را در این نمایشگاه به نمایش بگذارم. همه آثار رنگ روغن خواهد بود. میخواهم جنگ را از زاویهای که تاکنون به آن پرداخته نشده است به تصویر بکشم.»
او میگوید: «معتقدم هر هنرمندی که اثری خلق میکند باید پیامی را به مخاطب انتقال بدهد و اگر چنین نباشد اثر هنریاش با کاغذ دیواری هیچ تفاوتی ندارد.»
اسمی که او برای نمایشگاهش در نظر دارد «دفاع همچنان باقی است» خواهد بود. او درباره کارهایش میگوید: «نسبت به گذشته که کارهایم را نگاه میکنم میبینم که کارهایم پختهتر شده است. حالا با اشراف بر اطلاعاتی که دارم بهتر میتوانم کارهایم را انجام بدهم»