پیروزی تیم فوتبال قرمزپوش پایتخت بر حریف سعودی خود بار دیگر خیابانهای همه مناطق ایران را تحتالشعاع قرار داد و ساعتی چند جوانان این مرزوبوم وضعیت سخت اقتصادی را فراموش کردند و با غروری وصفبرانگیز به شادی پرداختند. شادیای که البته باعثوبانیاش تیم قرمزپوش پایتخت بود، اما بهواقع رنگی نداشت و در تهران چه قرمزپوشان پیروز و چه آبیپوشانی که همان روز در برابر مجلس اجتماع کرده بودند تا شاید نمایندگان ملت فکری بهحال تیمشان کنند، در کنار هم و یکصدا با خواندن سرودهای حماسی ملی به آن هویت بخشیدند. این امر البته در همه نقاط کشور هم تکرار شد و ترک و کرد و فارس و لر و بلوچ و عرب به خیابان آمدند و یک صدا نام عزیز ایران را فریاد زدند. حرکتی که نشان داد برای یکایک اهالی ایرانزمین چیزی مهمتر از آبوخاک و وطن مشترک نیست که اگر اینگونه نبود، نه دوستداران رنگ آبی در پایتخت در این جشنها حضور پیدا میکردند و نه در آذربایجان جشنی برپا میشد.
البته مهمتر اگر وطن عزیز نبود، هممیهنان عزیز عرب خوزستان که حریف مغلوب این بازی همزبانشان بود، هیچگاه شادی نمیکردند. به بیان دیگر این شادی جمعی در همه نقاط کشور نشان داد که جوانان امروزی هم معنای وطن و حفاظت و حراست از آن را خوب درک میکنند و هرگاه که لازم باشد در کسری از زمان در صحنه حاضر میشوند و صرف نظر از اختلافهای کوچک و بزرگی که بیش از هر چیز در فضای مجازی وجود دارد، یکصدا نام عزیز وطن را صدا میزنند و بهنوعی آن جمله زیبای افسر وطندوست، کلنل پسیان، را مشق میکنند که «مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند، خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد.»
بهراستی هم اینگونه است و شادیای که پس از پیروزی تیم قرمزپوش پایتخت بر حریف عربستان سعودی در خیابانهای شهرهای ایرانزمین از جمله هاشمیه و بولوار وکیلآباد مشهد دیدیم، یک شادی حماسی بدون هیچ لهوولعب و آلودگی و ناپاکی بود. شادیای که از سربلندی ایران و ایرانی از هر نژاد و قوم و مذهبی نشان داشت و نماد فتح و پیروزی همیشگی غیورمردان و شیرزنان ایرانی بود. فتح و پیروزیای که نشئتگرفته از اندیشه خوب و ایمان سرشار ایرانیجماعت به ذات یگانه پروردگار و قدرت و عظمت اوست.
کوتاه سخن اینکه جامعه امروز ما به شدت به ابراز وجود حماسی و هویتیابیهایی از این دست نیاز دارد؛ هرچند بهانه آن پیروزیهای بزرگ و کوچک ورزشی باشد.