زنانِ یک فیلم زنانه | مروری بر شخصیت‌های زن در سریال «در انتهای شب» مستند «دوئل» روایتی از مسیر پر پیچ و خم علیرضا حیدری + زمان پخش همه چیز درباره حواشی و فعالیت‌های عجیب «بنیامین بهادری» حضور ۴۰ بازیگر خارجی در فصل دوم «سلمان فارسی» اکران مجدد «آمِلی پولن» برای گردشگران المپیک «پیانو» در راه ایتالیا مدرسه‌ای به وسعت ایران با «میم مثل معلم» از شبکه دو سیما اقتصاد بی‌رنگ هنر | جای خالی حراج‌های هنری در گالری‌های مشهد نقد قطعه «جوکر» از امیر عظیمی و حمید صفت + زمان پخش تئاتر «شابلون» از امروز به روی صحنه می‌رود (۲ مرداد ۱۴۰۳) صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معیار‌های تلویزیون، سینما و شبکه نمایش‌خانگی جدایی «قنبر از صنم» هم به داد گیشه نرسید | نگاهی به فروش سینما‌های استان در اولین ماه تابستان هشت بذر برای کاشتن یک درخت اعلام فهرست فیلم جشنواره تورنتو جزئیات مراسم یادبود سومین روز درگذشت «سعید راد» ماجرای زنی که سوژه پادکست جنایی شد! مجموعه شعر «تو و من و شب» را بخوانید «حبس مجرد» در جمع هشت فیلم پرفروش داستانی «هنر و تجربه»
سرخط خبرها

متن جانانه کیهان کلهر برای درگذشت محمدرضا شجریان: درد فراق و فقدان را به کلام نخواهم آورد، اما شرح زیستنش را چرا

  • کد خبر: ۴۶۵۶۸
  • ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۷
متن جانانه کیهان کلهر برای درگذشت محمدرضا شجریان: درد فراق و فقدان را به کلام نخواهم آورد، اما شرح زیستنش را چرا
کیهان کلهر، کسی که در چندین آلبوم و کنسرت با محمدرضا شجریان همکاری کرده، در صفحه اینستاگرامش متنی را برای درگذشت یار دیرینه‌اش منتشر کرده است. متن کیهان کلهر آرامش‌بخش و قابل‌تأمل است. او برای رفتن رفیق همیشه‌اش سوگواری نمی‌کند، بلکه شیوه زیستن او را برای ادامه راهش نشان می‌هد.

به گزارش شهرآرانیوز -  در متن کیهان کلهر، نوازنده کمانچه و آهنگساز، برای درگذشت محمدرضا شجریان آمده است:

«هزار چشم داشتم و هزار چشمه‌ی اشک روان، این داغ که بر قلبم نشسته را سرد نمی‌توانستم کرد.


نه، درد فراق و فقدان «محمدرضا شجریان» را به کلام نخواهم آورد، اما شرح زیستنش را چرا.
بعید و دور می‌بینم کس دیگری، به بلندای مسندی که او بر آن تکیه زده برسد.


مسندی که ارکانش اگرچه طی هجوم و تاخت و تاز یونانیان و اعراب و مغولان و جاهلان و متعصبان از گذشته تا امروز بارها لرزیده، اما هنوز پابرجاست. مسندی که بر قلبهای مردم این خاک استوار است.

همه داغدارند، من نیز، اما بر این مرگ اشک نمی‌ریزم چرا که او زندگی را به زیباترین صورت زندگی کرد.


نسل آینده‌ی اهل فرهنگ و خصوصا دلدادگان آواز ایرانی از درخت تناوری چون شجریان جوانه میزند همانطور که او بر ریشه‌های عمیق فرهنگ کشورمان جوانه زد و طی راهی پر مشقت رشد کرد و سر به آسمان سایید.

همه ما به اقبالِ این هم‌عصری بسیار ازو اموخته‌ایم، اما سلوک و رفتاری که ما پس از مرگ او میکنیم مبیّن این خواهد بود که شجریان چه اثری در مردم و مخاطبانش گذاشته است.


می‌خواهم از شجریانی که می‌شناسم بگویم تا با معرفت بیشتر طریقش را پی‌گیریم و بستری که او به هزار دشواری درآن بالید را بشناسیم.من بخشی از آنچه اندوختم را با شما تقسیم میکنم و اگر عمری بود بیشتر خواهم گفت.


می‌گویم که سخت بکوشیم.


ازو بیاموزیم احترام گذاشتن به بزرگتر و آنان که حق پیشکسوتی در هر رشته و صنف دارند را.
ازو بیاموزیم احترام به تمام عقاید و باورها را، حتی وقتی سرسختانه با آن مخالفیم.
ازو بیاموزیم پشتکار و هدفمندی‌ و روحیه تحقیق و سوال و قانع نشدن به آنچه که تا این لحظه می‌دانیم را.
ازو جُستنِ راه، برای فراتر رفتن از شرایط موجود را بیاموریم.
ازو عشق و احترام به فرهنگ‌ها و اقوام، ورای لهجه و زبان و مرز و نژاد را بیاموزیم.
ازو وفاداری‌ به مردم را بیاموزیم.
ازو سرسختی و ایستادگی‌ در برابر ظلم و زشتی و دروغ و فریب را بیاموزیم.

اگر قرارمان بر بهتر شدن حال فرهنگ است همت کنیم، ادبیات بیاموزیم.


سعدی و فردوسی و نظامی و عطار و حافظ و اخوان و ابتهاج را بخوانیم. همت کنیم خط خوش و نوشتار صحیح فارسی را یاد بگیریم.


به آبادانی بیاندیشیم، باغبان باشیم، به طبیعت احترام بگذاریم و هر جا که ممکن شد از خاک، درخت برویانیم.

 

مهمترین رسالت او زنده داشتن‌ «موسیقی و آواز» بود در کنار معدود معاصرانش، پس آوازش را بشنویم، آواز قدما را که شجریان عصاره آن بود.

 

همت کنیم. متحد و همدل شویم در بازسازی فرهنگ کشورمان چرا که خاک ما، فرهنگ ماست و فرهنگ تنها سرزمینی ست که حدود و مرز نمی‌شناسد و فرهنگ تنها مایه و اصلی‌ست که بی جنگ و خونریزی بر هر سلاحی پیروز می‌شود، پس هرجا که فرهنگ ایرانی را بگسترانیم انگار خاکمان را گسترانیده‌ایم.

 

به هر طریق و هر نشان، پیامبر همدلی و اتحاد باشیم، نه یادآور تفرقه و نفاق.

 

کاری به از ما بهتران و بالا نشینان ندارم، خودمان را می‌گویم، ما مردم سرزمین سختی‌هاییم، مردمی هنوز جنگ‌زده، هنوز سیل‌زده، هنوز زلزله‌زده، مردم کویر و قنات ، مردم کوهستان‌های صعب و خشن، مردمِ شمال و جنوبی در خطر همیشگی تاخت و تاز که تنها به زنجیر فرهنگ بهم پیوسته‌ایم و این پیوستگی جز به لبخند و مهر و عشق و غمخواری، نمی‌پاید.

 
 
کیهان کلهر همراه این نوشته، عکس و آوازی از محمدرضا شجریان منتشر کرده و در پایان نوشته است:
 
آوازی که شنیدید، دقیقه ای از آلبوم «همایون مثنوی» است بر اشعار عراقی و فیض کاشانی، به همراهی سنتور مرحوم منصور صارمی. توصیه‌ام به شما شنیدن این آلبوم به صبر و دقت و فراغت است.
 
 
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->