تکمیل خط انتقال متمرکز آب از شوریجه به مشهد تا پایان تابستان سال ۱۴۰۴ جشنواره «طعم و رنگ پاییزی مشهد» با استقبال گرم شهروندان در حال برگزاری است + فیلم اضافه‌شدن ۱۲ هکتار فضای سبز به سرانه شهری با انتقال زندان مرکزی مشهد شهردار مشهدمقدس: پروژه کلیدی پارکینگ میدان شهدا (توحید) به‌زودی به بهره‌برداری می‌رسد هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۱۵ آبان ۱۴۰۳) طرح «طاهرین»، الگویی برای سبک زندگی معنوی و اصلاح نگرش شهروندان مشهدی | فعالیت ۲۰۰ داوطلب در این طرح توضیحات شهردار مشهد درباره پروژه مشترک آستان قدس رضوی و مدیریت شهری (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از فاز اول پروژه اتصال بولوار امام‌خمینی (ره) به بولوار نماز مشهد در دهه فجر ۱۴۰۳ شهروندخبرنگار | درخواست ایجاد ایستگاه‌های دوچرخه اشتراکی در بولوار هدایت مشهد + پاسخ برپایی بازار سیار صنایع دستی بانوان کارآفرین در مشهد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) بهره‌برداری از هفت طرح عمرانی در محدوده حرم مطهر رضوی در آینده‌ای نزدیک خدمات‌رسانی فرودگاه مشهد به حدود ۵ میلیون زائر رضوی در نیمه‌ نخست سال ۱۴۰۳ هوای کلانشهر مشهد برای دومین روز پیاپی «آلوده» است (۱۴ آبان ۱۴۰۳) درباره کوچه «مسجد رانندگان» در خیابان امام‌رضا(ع) مشهد | حکایت «رانندگان» و کوچه‌ای پشت چهنو اجرای ۶۱۷ پروژه طی سه سال در منطقه پنج شهرداری مشهد شهردار مشهد: برای تمام حوزه‌های کلان مشهد پروژه داریم اختصاص زمین صدهکتاری برای زندان جدید مشهد | شهردار مشهد از انتقال زندان به خارج شهر خبر داد هشدار زرد مدیریت بحران استان خراسان رضوی | بارش های رگباری و کاهش محسوس دما تا آخر هفته
سرخط خبرها

گزارش علامه عطاردی از سختی‌های کار عبدالحمید مولوی در آستان قدس رضوی

  • کد خبر: ۴۶۹۲۳
  • ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹
گزارش علامه عطاردی از سختی‌های کار عبدالحمید مولوی در آستان قدس رضوی
مرحوم عبدالحمید مولوی به آستان قدس رضوی سخت علاقه داشت. او عمر خود را در این روضه مبارکه گذرانیده بود و به این کار مباهات می‌کرد. علامه عزیزالله عطاردی، دیگر خراسان‌شناس مشهور، دراین‌باره می‌نویسد: همگان به کار و تخصص او اعتقاد داشتند و به آرا و نظریاتش اعتماد می‌کردند و مورد توجه قرار می‌دادند.
شهرآرانیوز - مرحوم عبدالحمید مولوی به آستان قدس رضوی سخت علاقه داشت. او عمر خود را در این روضه مبارکه گذرانیده بود و به این کار مباهات می‌کرد. پدران و اجداد او هم از خدمتکاران و کارگزاران آستان مقدس رضوی بودند و همه زندگی و هستی او متعلق به آستان قدس بود. او در کار‌های فرهنگی و عمران روضه منوره تا هنگام حیات مستقیم و یا غیرمستقیم فعال بود، و مورد مشورت قرار می‌گرفت. او در هیئت‌های بررسی و یا بازرسی کتابخانه آستان قدس همواره عضویت داشت و در این هیئت نفر اول و صاحب‌نظر بود.

علامه عزیزالله عطاردی، دیگر خراسان‌شناس مشهور، دراین‌باره می‌نویسد: همگان به کار و تخصص او اعتقاد داشتند و به آرا و نظریاتش اعتماد می‌کردند و مورد توجه قرار می‌دادند.
 
یکی از کار‌های او فهرست کتابخانه آستان قدس بود که در مدت چند سال انجام گرفت. همچنین فهرستی از قرآن‌های آستان قدس رضوی را تهیه کرد. حدود سال ۱۳۴۵ شمسی روزی به کتابخانه آستان قدس رضوی رفتم و در نظر داشتم یک کتاب خطی بررسی کنم. برای این منظور به اتاق بزرگ رئیس کتابخانه رفتم تا کتاب مورد نظر را برایم بیاورند. در این هنگام، مشاهده کردم مرحوم عبدالحمید مولوی در آنجا نشسته است و تعدادی قرآن خطی را بررسی می‌کند. من هم نزدیک او رفتم و کنارش نشستم. بعد از احوالپرسی فرمودند: قرار است در پاکستان نمایشگاهی از قرآن‌های خطی باستانی تشکیل شود. آن‌ها از دولت ایران خواسته‌اند تعدادی از قرآن‌های قدیمی آستان قدس هم در آنجا در معرض نمایش قرار داده شود.
 
مقامات آستان قدس اجازه گرفتند و موافقت تولیت آستان قدس را در این مورد خواستند. موافقت شد که قرآن‌ها را بیمه کنند و به پاکستان بفرستند و بلافاصله بعد از نمایش، به مشهد مقدس برگردانند. مرحوم مولوی فرمود: آستان قدس رضوی از من خواسته است قیمت و ارزش این قرآن‌ها را تعیین کنم و بر اساس آن بیمه‌نامه تهیه شود. ایشان یک قرآن کوچکی که در عهد سلطان محمود غزنوی در سال ۳۹۹ به آستان قدس رضوی تقدیم شده بود به من نشان داد. فرمود: من این قرآن را به مبلغ یک میلیون تومان بیمه کردم -به یک میلیون تومان در سال ۱۳۴۵. یکی از مقامات آستان قدس گفت: این مبلغ زیاد است. من به او گفتم: این قرآن در دنیا منحصربه‌فرد است. نسخه‌ای با این قدمت در کجا هست و اگر حادثه‌ای پیش آمد از کجا می‌توان آن را جبران کرد؟


کتابخانه مرحوم مولوی

مرحوم عبدالحمید مولوی از جوانی به مطالعه و تحقیق عشق داشت و با علما و فضلای مشهد مقدس و فرهنگیان و نویسندگان در ارتباط بود. از این رو، به کتاب و کتابخانه علاقه داشت و در طول زندگی خود کتابخانه معتبری فراهم کرده بود. او در دفترچه موقوفات آستان قدس درباره کتابخانه خود چنین گوید: بنده، عبد‌الحمید‌مولوی، ۲۵ سال رئیس اداره املاک آستان قدس بوده‌ام و کتاب‌شناسی و ارزیاب کتاب. کتابخانه مفصلی شامل بیش از ۹۰۰ جلد کتاب خطی داشتم و کتاب‌ها را به دانشکده الهیات و علوم دینی دانشگاه فردوسی فروختم تا وجه آن را صرف هزینه روزانه زندگی کنم. بد نیست بدانید با سوابقی که در امور آستان قدس دارم ماهی ۶۲۹ تومان و یک قران، بیمه ایران در مشهد به بنده می‌دهد و ماهی ۴۸۲ تومان و ۷ قران آستان قدس می‌پردازد و جمع دو مبلغ ۱۱۱۱ تومان و ۸ قران در ماه می‌گردد.
 
با اسعار گران، آیا چند روز زندگی را در ماه می‌توان با این مبلغ تأمین کرد و به همین جهت، کتب نفیس و عزیز را فروختم تا بتوانم با احتیاجات بسیار گران و عوارض مختلف شهرداری و حق‌الارض منزلم که عرصه آن موقوفه جامع گوهرشاد است در این پایان عمر روزی را به شب آرم و شبی را به روز برسانم. اشتغال بنده اکنون نوشتن مقاله و کتاب است که جملگی چاپ شده و در دانشگاه‌های دنیا و ایران محفوظ و مضبوط می‌باشند و ۲۰۹ مجلد نفیس و قیمتی را که هر یک شامل چندین رساله و کتاب است به دانشکده الهیات مشهد هدیه دادم که در اشکاف‌های متعدد به نام بنده مضبوط می‌باشد. اگر در تنگنا نبودم، تمام کتاب‌های خطی در علوم مختلف را تسلیم می‌کردم و تقدیم می‌داشتم، زیرا کتب خطی میراث بزرگان و دانشمندان ایران است و به تمام ایرانیان متعلق خواهد بود.


چالش مولوی با عبدالعظیم ولیان، استاندار وقت

عبدالعظیم ولیان در سال ۱۳۵۳ به عنوان نیابت تولیت و استاندار خراسان معین شد. برنامه او در مشهد تخریب و نوسازی فضای فلکه آستان قدس رضوی بود. در زمان نیابت تولیت او، به علت گزارش‌هایی که به او رسیده بود، مقرر شد نسخه‌های خطی کتابخانه آستان قدس رضوی بازنگری، و نسخه‌ها با دفاتر هماهنگ شود. از این رو، هیئتی از علما و کارشناسان به سرپرستی مرحوم مولوی با حکم و ابلاغ نیابت تولیت به این کار اقدام کردند. مرحوم مولوی در‌این‌باره گوید: ۶ ماه قریب ۱۲ هزار جلد خطی کتابخانه آستان قدس را انجمن مذکور بازرسی کرد و تمام کتب و نفایس در جای خود، طبق دفاتر کتابخانه محفوظ و مضبوط بود و کسی دستبردی نزده بود و این عمل موجب آسایش نایب‌التولیه گردید. اما کتاب‌ها به قدری خاک داشت که در هر جلسه دست و لباس حاضرین پر خاک می‌شد و با اینکه قبلا ظاهر کتاب را از خاک می‌ستردند، مع‌الوصف اوراق داخل کتاب را که نمی‌توانستند پاک و تمیز نمایند، و هرروز نیازمند به تعویض لباس می‌شدیم.
 
 علاوه بر اینکه مقداری گرد و خاک هم نوش جان می‌کردیم. هرچه در هر روز بازرسی می‌کردیم، در ۵ نسخه گزارش می‌دادیم که از شماره فلان تا فلان شماره را دیدیم و درست بود، و چندین گزارش داده شد و در آخر بهبود وضع کتابخانه را در چند صفحه گزارش دادیم، و مدت‌ها گذشت و از دفتر نیابت تولیت وصول گزارش‌ها را ننوشتند و تشکر خشک و خالی هم نکردند. روزی در صحن مقدس او را دیدم. عبدالعظیم ولیان به صحن آمده بود و کاشی‌های نصب‌شده را تماشا می‌کرد. او را ملاقات کردم و در ضمن صحبت، گفتم ۶ ماه به بازرسی کتاب‌ها اشتغال داشتیم و گزارش‌ها را دادیم. نه جواب وصول دیدیم و نه تشکر از این عمل و حتی کادویی هم ندادید.
 
فرمودند: لابد جواب نداشته. گفتم: پس ما کار لغو و بیهوده کرده بودیم. فرمودند: مگر چیزی هم می‌خواستید؟ گفتم: بنده بازنشسته آستان قدس هستم ولیکن زرخرید شما نبوده‌ام. شما تقاضای کتبی کردید و ما ۶ ماه عمر را صرف رسیدگی به آن تقاضا کردیم. فرمود: جای دفن می‌خواهید؟ گفتم: جناب علی منصور در سال ۱۳۲۱ در دارالسرور جای دفن به من داده‌اند. او از من جدا شد و چند قدمی جلو رفت و برگشت و فرمود: مولوی! اگر در نیابت تولیت من فوت کنی نمی‌گذارم تو را در آنجا دفن کنند. گفتم تا شما نایب‌التولیه باشید، من هم فوت نمی‌کنم! زهرخندی زد و رفت.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->