دکتر سلمان ساکت* | شهرآرانیوز - عبدالحمید مولوی مدتی طولانی ریاست اداره املاک و مستغلات آستان قدس را بر عهده داشت و همین انگیزه مضاعفی بود برای او تا ضمن تحقیق درباره وقفنامهها و اسناد آستان قدس، صدها قنات، کاروانسرا، مدرسه، بازار و ... را که در وقفنامهها از آنها یاد شده بود، شناسایی کند. او بدین منظور سفرهای فراوانی کرد و بسیاری از آثار باستانی فراموششده را برای نخستین بار شناسایی و معرفی کرد.
اشراف او بر اوقاف و املاک آستان قدس و تبحر او در نسخهشناسی و بازسازی اماکن متبرکه سبب شد تا او همواره یکی از ارکان تصمیمگیری در شوراها و هیئتهای بررسی و بازرسی آستان قدس باشد و مسئولان و مدیران مختلف برای نظرها و پیشنهادهای او اهمیت ویژهای قائل شوند.
او از بنیانگذاران و اعضای اصلی انجمن آثار ملی بود و، چون به جغرافیای تاریخی خراسان و ابنیه و مشاهیر آن وقوف کامل داشت، در بازسازی ابنیه و آثار باستانی خراسان مورد مشورت قرار میگرفت تا آنجا که بسیاری از آنها زیر نظر او بازسازی شد.
همکاری مولوی با انجمن آثار ملی خراسان به تدوین ۳ جلد «آثار باستانی خراسان» انجامید که جلد نخست آن شامل آثار و ابنیه تاریخی جام، نیشابور و سبزوار بود که در سال ۱۳۵۴ به چاپ رسید. جلد دوم در برگیرنده آثار و ابنیه جاجرم، جوین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، کلات، سرخس، تایباد، خواف، زوزن، کاشمر، فردوس، طبس، قاین، بیرجند و گناباد بوده و جلد سوم به آثار باستانی مشهد اختصاص داشته که سوگمندانه هردو مفقود شده است. ویژگی ممتاز این آثار پژوهشهای میدانی آن مرحوم است تا آنجا که خود یکایک ابنیه را دیده و شرح کرده بوده است.
از دیگر آثار مهم و ارزشمند زنده یاد مولوی «پیشنویس فهرست موقوفات آستان قدس» است که در ۷ دفتر به صورت تایپشده موجود است و امروز اصلیترین راهنمای پژوهشگران و ادارهکنندگان امور اوقاف و املاک آستان قدس است.
او مقالات متعددی نیز درباره آثار فرهنگی و باستانی خراسان در نشریات مختلف به رشته تحریر درآورد که میتوان آنها را در ۴ گروه حرم مطهر رضوی، شهر مشهد، خراسان و مقالات پراکنده طبقهبندی کرد (حسینی، سید محسن، «مقدمه»، ابنیه و مشاهیر خراسان، ص. ۵)
زندهیاد مولوی درباره حرم رضوی ۳ مقاله مهم دارد که بهترتیب تاریخی عبارتاند از: «تاریخ بنای حرم» (نامه آستان قدس، ۱۳۴۴)، «کاشیهای ازاره حرم مطهر رضوی» (نامه آستان قدس، ۱۳۵۰) و «آستان قدس رضوی» (دانشنامه ایران و اسلام، ۱۳۵۴).
او در این مقالات با برشمردن زمینههای تاریخی ولایتعهدی امام رضا (ع) و تشریح جغرافیای تاریخی سناباد و نوغان، چگونگی بنای حرم مطهر و آثار برجا مانده و تحولات آن را شرح کرده و به طور ویژه و اختصاصی تاریخچه کاشیهای ازاره حرم رضوی را که بیش از ۸ سده سابقه تاریخی دارد، معرفی کرده است. همچنین مقاله ارزنده او در دانشنامه ایران و اسلام یکی از بهترین نوشتههایی است که به طور خلاصه پیشینه، سیر تطور، ساختار و تشکیلات آستان قدس را در بر دارد.
او همچنین شماری از آثار تاریخی و مهم مشهد را در قالب مقاله معرفی کرده است که عبارتاند از: مدرسه نواب، مسجد شاه یا مقبره امیر غیاثالدین ملکشاه و مزار خواجه ربیع بن خثیم. گذشته از اطلاعات گرانسنگی که در این نوشتهها وجود دارد، حفظ و ثبت سابقه و بعضا کتیبهها و اطلاعات معماری بناها اهمیت ویژهای دارد، زیرا اغلب آنها در تخریبها یا بازسازیهای کامل و بیقاعده از بین رفتهاند و تنها منبع برای آگاهی از پیشینه آنها همین مقالات است.
کارنامه عبدالحمید مولوی در حوزه خراسانشناسی البته پربارتر و پربرگتر است. او در مقالات خود توس و جغرافیای تاریخی آن، بنای معروف به بقعه هارونیه، بندگلستان، چشمهسبز گلمکان، گورابه امیر ارغونآغا، مدفن نظامالملک کبروی در کدکن نیشابور، فرهادگرد و آثار تاریخی جوین و خواف و زوزن را معرفی کرده است. مکانهای تاریخیفرهنگی و ابنیه باستانی، سنگ بنای پژوهشهای مرتبط بوده و چه بسا اگر نوشتههای او نمیبود راه برای گسترش و تعمیق پژوهشها هموار نمیشد.
عبدالحمید مولوی در نوشتن «گزارش مکتب شاهپور» با بزرگان و نامدارانی، چون محمدتقی مدرس رضوی، علیاکبر فیاض، سید علی مؤید ثابتی و محمود فرخ همکاری داشت. این گزارش بعدها از دستنوشتههای زندهیاد مدرس رضوی پیدا شد و به کوشش پژوهنده ارجمند، جناب مهدی سیدی، با عنوان مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی به چاپ رسید. به احتمال زیاد بسیاری از اطلاعات خاص این اثر مانند مدارس قدیمه مشهد، مسجد گوهرشاد و موقوفات آن و هر آنچه با آستان قدس رضوی پیوند میگیرد، به نوشته یا اشراف مرحوم مولوی باشد، زیرا حضور مستمر و طولانیمدت او در آستان قدس رضوی و تسلط او بر اوقاف و املاک آستان قدس و نیز ابنیه باستانی و مشاهیر تاریخی مشهد، او را در این موارد ممتاز و متمایز میساخت.
عبدالحمید مولوی کتابخانهای درخور و قابل اعتنا داشت که وجود بیش از ۱۱۰۰ جلد نسخه خطی اعتبار و ارزش آن را دوچندان ساخته بود. او در اواخر عمر ۹۰۰ نسخه خطی را به کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی فروخت و بعدها ۲۰۹ نسخه دیگر را اهدا کرد. جالب آنکه چندی پیش یکی از این نسخ، معروف به «مرقعات و منشآت به خط تعلیق خواجه اختیارالدین گنابادی»، مورخ ۹۶۵ ق. در فهرست آثار ملی به ثبت رسید که خود نشاندهنده ارزش و اعتبار نسخی است که او جمعآوری کرده بود.
* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی و رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد